قصاص ۲ قاتل و فرصت دوباره زندگی برای سومین نفر کشف سه کیلوگرم تریاک از معده سرنشینان یک خودرو در بجستان (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) تشدید نظارت بر اتاق‌های فرار تهران دستگیری متهم‌به‌جعل مهر‌های ادارات در مشهد شانه کردن مو چه تاثیری در سلامت و زیبایی آن دارد؟ رفع تندی غذا با چند راهکار ساده عوارض روانی سقط جنین روی مادر نقش موثر مامایی در کاهش آمار سزارین و افزایش زایمان طبیعی پوسیدگی‌های دندانی و افت عملکرد مغز و قلب | بیماری‌های دهان با بروز برخی سرطان‌ها ارتباط دارد هشدار! تزریق این دارو فقط باید در بیمارستان انجام شود آموزش عبور و مرور در خیابان را  از  خردسالی شروع کنیم آنچه باید درباره غذا‌های کنسروی بدانید دستگیری سارق حرفه‌ای موبایل با پوشش زنانه در مشهد + عکس تداوم توزیع شیر مدارس خراسان رضوی در سال آینده شکایت آموزش و پرورش علیه یک سریال نمایش خانگی چرا زوجین اغلب بعد از ۸ سال زندگی مشترک از هم جدا می‌شوند؟ سرگذشت تلخ زنی در مشهد که به تله مرد شیطان صفت افتاد بازسازی صحنه سقوط و مرگ مشکوک جوان ۱۷ ساله در مشهد جوان مرگ مغزی در مشهد به چهار بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

درباره «مردم‌یاران سلامت» که نقش مراقب بیماران کرونایی را برعهده دارند

  • کد خبر: ۳۹۵۷۱
  • ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۴
درباره «مردم‌یاران سلامت» که نقش مراقب بیماران کرونایی را برعهده دارند
چشمش که به متن آگهی گروه تلگرامی افتاد، حسی عجیب تمام وجودش را فراگرفت؛ حسی که اگر به زبان می‌آمد، شاید می‌گفت: «اگه دیگران رو دوست داری، کمکشون کن» یا «مگه همیشه دنبال فداکاری نبودی؟ حالا وقتشه.» و این شروع قصه همه آدم‌هایی بود که با روحیه جهادی برای نشستن بر بالین بیماران و دلجویی از آنان، ثبت‌نام کردند و روزهاست که دل و جان به این رسالت بسته‌اند.
تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ چشمش که به متن آگهی گروه تلگرامی افتاد، حسی عجیب تمام وجودش را فراگرفت؛ حسی که اگر به زبان می‌آمد، شاید می‌گفت: «اگه دیگران رو دوست داری، کمکشون کن» یا «مگه همیشه دنبال فداکاری نبودی؟ حالا وقتشه.» و این شروع قصه همه آدم‌هایی بود که با روحیه جهادی برای نشستن بر بالین بیماران و دلجویی از آنان، ثبت‌نام کردند و روزهاست که دل و جان به این رسالت بسته‌اند. یاعلی گفته‌اند و نامشان، «مردم‌یاران سلامت» شده است.
 
بیماری کرونا که دامن‌گیر مردم شد، خیلی‌ها را به تکاپوی کمک انداخت و در این میان، بسیج جامعه پزشکان خراسان، افرادی را به خدمت گرفت که شیفته یاری رساندن بودند، حتی غذا گذاشتن به دهان یک بیمار کرونایی و تمیز کردن زیرشان. آن‌ها باهم قرار گذاشتند همدم بیماران کرونایی و کمک‌دست پرستاران باشند. دست یاری شدند تا امروز از کم شدن تدریجی تعداد بیماران و به سرانجام رسیدن هدف مشترکشان، خرسند باشند. گزارش امروز ما درباره حضور چندساعته در ساختمان‌۶۱۰ بیمارستان امام‌رضا (ع) است و همراهی مردم‌یارانی که از دوست داشتن مردم می‌گویند و امید به رضایت خداوند.


ماموریت بدون توقف

کل ساختمان بیمارستان، محل نگهداری بیماران مبتلا به کووید ۱۹ است و درحال‌حاضر همه نیرو‌های مردم‌یار سلامت در بخش‌های آن مستقر هستند. عده‌ای در بخش‌ها مستقرند و تعدادی دیگر با نام مامور انتقال، خدمت می‌کنند. بخشی، مسئول برنامه‌ریزی و هماهنگی نیرو‌ها در بیمارستان، همراه ماست و در این‌باره توضیح می‌دهد: بیماران کروناییِ بستری در بخش‌ها، همراه ندارند و خانواده‌های آنان مجبورند موادغذایی یا وسیله‌هایشان را مقابل در ورودی تحویل بدهند. مردم‌یارانی که مامور انتقال می‌شوند، زمان استراحت ندارند و در تمام ساعت حضور در بیمارستان، باید این بسته‌ها را در بخش‌ها بین بیماران توزیع کنند. آن‌ها درواقع رابط بین خانواده‌ها و بیماران هستند که باید امانت‌دار باشند.

مقابل در ورودی، میزی گذاشته‌اند و افرادی، متصدی گرفتن موادغذایی و وسیله از شهروندان هستند. بسته‌های غذا یا وسایل شخصی بیماران را تحویل می‌گیرند، برچسب می‌زنند و روی ترالی (میز‌های چرخ‌دار) می‌گذارند و به دست ماموران انتقال می‌دهند. درشرایطی‌که خیلی‌‎ها طاقت پوشیدن یک ماسک را هم ندارند، همه مردم‌یاران سلامت با پوشش کامل کارکنان بیمارستان، صبحشان را آغاز می‌کنند و تا انتهای روز را به همین شکل می‌گذرانند.

دو نفر از ماموران انتقال هم طلبه هستند و باوجودی‌که بخشی می‌گوید زمان استراحتی ندارند، هردو با رضایت، از حضورشان در بیمارستان حرف می‌زنند. آن‌ها وارد بخش‌ها می‌شوند، بسته‌ها را یکی‌یکی برمی‌دارند، به اتاق‌ها سرمی‌زنند و روی میز مقابل بیماران می‌گذارند. یکی آب‌میوه است و دیگری شیشه آب گوشت و یکی هم برای بیمارش کتاب فرستاده است. تحویل مدارک و اسنادی مانند دفترچه بیمه یا پرونده پزشکی باید با امضای سرپرستاری باشد.


از دوختن ماسک تا کمک به بیماران در بیمارستان

«مادر! بلند می‌شی آب‌میوه‌ات رو بخوری؟» بیمار ناله می‌کند که می‌خواهد از تخت پایین بیاید، اما او باحوصله جوابش را می‌دهد که: «نه، عزیزم! من تخت را بالا می‌آورم تا راحت باشی.» سپس نی را داخل پاکت آب‌میوه می‌گذارد و آهسته به دهان بیمار می‌دهد. بی‌قراری‌های پیرزن که زیاد می‌شود، شروع می‌کند به دلداری دادنش: «مادرجان! صبر داشته باش. دعا کن؛ بگو یا امام رضا (ع)! همه مریض‌ها را شفا بده، منم شفا بده. صلوات بفرست. ان‌شاءا... خوب می‌شی.»

او مردم‌یار مستقر در بخش ۵A بیمارستان است. تمایل ندارد نامش را در گزارش بیاورم و بین دلداری دادن‌هایش، جواب سوالاتم را می‌دهد: «پیش از شیوع بیماری کرونا، مدرس و مبلغ بودم. اما به‌محض اعلام شیوع بیماری، فعالیتم را در گروه‌های خدمت ادامه دادم. اوایل در کار‌های دیگری مانند دوختن ماسک، تهیه بسته‌های معیشتی و... مشارکت می‌کردم، اما موج دوم شیوع کرونا مرا به بیمارستان کشاند.»

از سر تا پا پوشیده است و فقط چشم‌هایش از زیر شیلد پیداست و نمی‌شود سن‌وسالش را حدس زد. می‌گوید که متولد ۱۳۵۷ است و از یک ماه پیش تاکنون با تیم مردم‌یاران سلامت همکاری می‌کند. بعد از دیدن آگهیِ جذب نیرو و گذراندن دوره‌ها، حالا از شنبه تا سه‌شنبه هرهفته از ساعت ۷:۳۰ صبح تا بعد از صرف ناهار بیماران، اینجاست.

وحشتی از حضور در بیمارستان ویژه بیماران کرونایی ندارد و توضیح می‌دهد: «اگر بخواهیم این‌طور فکر کنیم، هیچ‌کس برای کمک نمی‌آید. هدف من برداشتن باری از روی دوش کارکنان بیمارستان است. روز اولی که به خانه رفتم، همسرم تمام مدت با تردید و ترس به من نگاه می‌کرد. مدام فکر می‌کرد من هم به کرونا مبتلا شده‌ام، اما برایش توضیح دادم که ما همه مراقبت‌های لازم را انجام می‌دهیم و سیستم گندزدایی داریم. این لباس‌ها مانع حفاظتی خوبی هستند و البته خودمان هم باید حواسمان به نکته‌هایی که یاد گرفته‌ایم، باشد.»


چه چیز بهتر از اینکه یاور یک بیمار بی‌پناه باشم؟

دست‌های پیرزن را بسته‌اند تا ماسک را از روی صورتش برندارد. اما مدام شکایت می‌کند و او هربار آرامش می‌کند. دراین میان می‌گوید: هرچند این روز‌ها تعداد بیماران کمتر شده است، من تا وقتی که بیماری باشد، در اینجا می‌مانم. بیماران کرونایی همراه و خانواده‌ای ندارند و چه چیز بهتر از اینکه یاور یک بیمار بی‌پناه باشم؟

گروه بسیج جامعه پزشکی بسته‌های آب‌میوه و آب‌معدنی را بین بیماران توزیع می‌کنند. سالمند دیگری که روی تخت کناری است و به‌دلیل زدن ماسک اکسیژن، صدایش به‌خوبی شنیده نمی‌شود، از او می‌خواهد که بسته را برایش باز کند. در همان حال ادامه می‌دهد: در مدتی که اینجا هستم، شاهد فوت بیماری نبوده‌ام، اما مریض بدحال زیاد دیده‌ام. بیمارانی که زخم بستر داشتند و آن‌ها را ماساژ می‌دادم، اما هیچ کاری برای بهبودی آن‌ها از دستم برنمی‌آمد. حالا تصمیم گرفته‌ام بعد از تمام شدن خدمتم برای این بیماران، دوره‌های تزریقات و مراقبت پرستاری را بگذرانم تا در شرایط خاص، نیروی موثرتری باشم.

بیماران دیگر صدایش می‌کنند. باید برای یکی نی بیاورد، آن یکی را بلند کند تا آب‌میوه‌اش را بخورد. دیگری هم از دردهایش شکایت می‌کند. تنهایش می‌گذارم تا خدمتش را تمام کند.


دستمزدی در کار نیست

سراغش را که از پرستاران بخش می‌گیریم، می‌گویند درحال کمک به درمان زخم‌بستر یک بیمار است. براساس قانون گروه مردم‌یاران سلامت، این نیرو‌ها انجام امور شخصی بیماران و خدماتی مانند آب و غذا دادن به بیماران و ماساژ دادن آن‌ها برای پیشگیری از زخم بستر و همچنین تذکر برای نظافت تخت و لباس بیمار را برعهده دارند و انجام اموری، چون انتقال بیمار فوتی یا جابه‌جایی بیمار برعهده آن‌ها نیست، اما به‌گفته بخشی، مسئول برنامه‌ریزی تیم که در کنارمان حضور دارد، اغلب مردم‌یاران از هرکاری از دستشان بربیاید، دریغ نمی‌کنند.

کار پانسمان زخم تمام شده است، اما هنوز صدای ناله‌های مرد بیمار شنیده می‌شود که هادی رحم‌دل، طلبه جوان مردم‌یار، به ما ملحق می‌شود. خانه‌شان در روستایی در ۴۰ کیلومتری مشهد است و این روز‌ها که تدریس، مجازی شده است و کلاس‌ها تعطیل، برای خدمت به بیمارستان می‌آید و می‌رود. می‌خندد و خودش را آچارفرانسه بخش معرفی می‌کند: «در خانه درس می‌خواندم که دوستم گفت بیمارستان‌ها به کمک نیاز دارند. من هم از پدرم اجازه گرفتم و آمدم. مخالفتی با آمدنم نداشت؛ چون خودش جبهه رفته است و شرایط بحرانی را درک می‌کند. والدینم موافق بودند، حتی اگر بیمار شوم و از همین طریق بمیرم.»

صحنه‌های غم‌انگیز در این مدت کم نبوده است؛ به‌خصوص در روز‌های اوج کرونا که در بخش‌ها فضایی برای گذاشتن تخت نبود، شاهد مرگ‌های زیادی بودم. یک شب پنج جنازه از بخش بیرون بردیم و یک روز سه جنازه. بیماری عجیبی است. همین چندروز پیش یک بیمار جوان که حالش هم خوب بود، ناگهان دچار تشنج شد و فوت کرد. سرنوشت است و کاری نمی‌شود کرد، فقط باید مراقب باشیم.

مراقبت از بیمارانش که تمام می‌شود، در بخش می‌چرخد و هرکاری روی زمین مانده باشد، از بهیاری تا کمک به پرستاران و حمل جنازه را انجام می‌دهد. خاطره‌ای که دیگران از حضورش دارند، این است که یک روز صبح به بیمارستان آمد و تا فردا ظهرش بی‌دریغ درحال خدمت‌رسانی بود. هادی از سوال‌هایی که درباره حقوق گرفتن این خادمان می‌پرسند، یاد می‌کند و توضیح می‌دهد: بعضی‌ها فکر می‌کنند هرکاری باید همراه با نفع مادی باشد. از روزی که قدم به اینجا گذاشتم، گفتند خبری از دستمزد و پول نیست و من هم با این انگیزه نیامدم. من یک کشاورزم و پدرم هم کنارم است و نیازی به چنین درآمدی ندارم. اینجا هستم تا فقط خدمت کنم.


روز‌های اول، یک لحظه ماسکم را برنمی‌داشتم

خانمِ آقایی آخرین مردم‌یاری است که در این گزارش به‌سراغش می‌رویم. مردم‌یاران مدام در بین طبقات جابه‌جا می‌شوند و او این روز‌ها در طبقه اول، مشغول به فعالیت است. اواخر تیرماه به گروه پیوسته است و او هم از روی همان آگهی. پسرش فردا کنکور دارد و دخترش دانشجوست. از ترس‌های روز‌های اولش تعریف می‌کند: «روز‌های اول می‌ترسیدم که حتی یک لحظه ماسکم را از روی صورتم بردارم و چیزی بخورم. از صبح تا ظهر چیزی نمی‌خوردم که نکند بیمار شوم، اما به‌تدریج ترسم ازبین رفت. حالا هرکسی می‌پرسد نمی‌ترسی، می‌روی بیمارستان، می‌گویم ما با تجهیزات کامل با بیماران در تماس هستیم. از کجا معلوم وقتی از اینجا خارج می‌شویم، از آدم‌های بیرون کرونا نگیریم که هیچ علامتی ندارند؟»

هنوز به پوشیدن ماسک و استفاده از شیلد عادت نکرده است و آن را از سختی‌های کار می‌داند، اما می‌گوید: اتفاق خوب این است که یک روز بیایی بیمارستان و ببینی حال بیمارت بهتر شده است یا اصلا مرخصش کرده‌اند. هیچ‌کدام از نزدیکانش در این مدت بیمار نشده‌اند تا او مراقبشان باشد، اما با جدیت تمام درحال پرستاری از بیماران است. یکی از بیماران صدایش می‌کند که کش دور ماسک اکسیژن را دوباره برایش گره بزند. با دعایش برای سلامت بیماران، بخش را ترک می‌کنیم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->