محمدعنبرسوز | شهرآرانیوز - تورج اصلانی هنرمند باسابقه کشورمان که در سینمای ایران عمدتا به عنوان مدیر فیلمبرداری شناخته میشود، دو سال پیش نخستین فیلم خود در مقام کارگردان را روانه جشنواره فیلم فجر کرد و در بخش نگاه نو این رویداد سینمایی حضور یافت. اصلانی که تجربه کار تصویربرداری را در حدود چهل فیلم دارد و با کارگردانهای صاحبنام زیادی کار کرده، برای ساختن اولین اثر خود سنگ بزرگی را انتخاب کرده و به سراغ ژانر دشوار کمدی رفته است. اگرچه تمایل یک سینماگر باسابقه برای ساختن فیلم کمدی امری امیدوار کننده است، اما «حمال طلا» که حالا به صورت آنلاین به اکران درآمده، به اندازهای که نشان میدهد پرمفهوم و جدی نیست. این فیلم با ژست روشنفکرانه پررنگش که میخواهد یک نوع کمدی سیاه باشد، مخاطب عام و بیننده جدیتر سینما را همزمان پس میزند؛ چرا که در هر دو جبهه ضعفهایی اغماض نشدنی دارد.
از منظر مخاطب عام
«حمال طلا» قصه یک پیک موتوری حملکننده طلا به نام رضا اعتمادی است که مورد حمله سارقان قرار میگیرد و به صاحب طلاها مقروض میشود. او که همسرش به دلایل مالی ترکش کرده و به دنبال راهی برای خلاص شدن از این وضعیت است، به همراه دوست نزدیکش لطفا... (که لویی صدایش میکنند) نقشه دومی را طراحی میکند و با به جان خریدن مشکلات ناشی از دریافت پول نزول و چند تلاش مذبوحانه دیگر، عملا به خاک سیاه مینشیند.
واقعیت آن است که رگههای تاریک فیلم به اندازهای که فیلمساز ادعای آن را دارد جدی نیستند و صرفا به قصه اصلی چسبانده شدهاند. با این حال، «حمال طلا» از یک نگرش محوری سود میبرد که نمونه مشابهش در سینمای ایران کمتر دیده شده است. این فیلم اگر در انتخاب بازیگرانش بهتر عمل میکرد، به سادگی میتوانست نگاه متفاوتش را با مخاطبان بیشتری در میان بگذارد.
انتخاب پیام احمدینیا و لطفا... سیفی به عنوان زوج اصلی فیلم، چیزی نیست که بتواند مخاطب سینمای کمدی را راضی کند. بدبختانه حضور دو چهره مشهورتر فیلم، یعنی سعید آقاخانی و ژاله صامتی، نیز کاملا تزئینی و فرعی است. به نحوی که بیش از ۷۰ دقیقه از مدت زمان فیلم با بازی بازیگرانی جلوی دوربین رفته که بخش عمدهای از مخاطبان سینما اسمشان را هم نمیدانند. البته احمدینیا با ارائه یک بازی مسلط، بالأخص در سکانسهای بغضش روی موتورسیکلت، نمره قبولی میگیرد و سیفی هم درست همان تیپ دستوپا چلفتی و توسریخور مورد نظر کارگردان در قامت یک وردست قهرمان کلاسیک را درمیآورد، اما اینها چهرههایی نیستند که بتوانند بیننده را به تماشای یک فیلم راغب کنند.
فیلمبرداری و عناصر فنی
«حمال طلا»، از نظر کیفیت عناصر مختلف فنی و هنری، ابدا اثر ضعیف و فاجعهباری نیست که مخاطب با تماشای آن احساس کند از جانب سازندگان فیلم سر کار گذاشته شده است. کیفیت خوب صدا، هدایت بازیگران، طراحی صحنه و لباس، گریم، موسیقی و... اکثرا بهتر از عناصر مشابه در آثار کمدی بدنه سینمای ایران هستند. با این حال، مهمترین شاخصه فیلم اول تورج اصلانی، شکل فیلمبرداری آن از سوی حسن اصلانی است که با توجه به سابقه کاری فیلمساز سر و شکل متفاوت به تصویر کشیدن اثر، کاملا به چشم میآید.
اصلانی با اتکا به آگاهی محیطی بالای خود، لوکیشینهای مناسبی برای ضبط وقایع فیلمش انتخاب کرده و در چند سکانس با خلاقیتهایی که در شکل فیلمبرداری از خود نشان میدهد، پوسته ظاهری «حمال طلا» را به شکلی جذاب و خوشمنظر، پیش چشم مخاطب قرار میدهد. جدای از نماهای لانگ بیرون از شهر که متناسب با مدیوم سینما انتخاب شدهاند، یکی دیگر از نمونههای ذوق فیلمساز در هدایت دوربین و گرفتن قابهای چشمنواز، در سکانس ملاقات با مرد نزولخور به چشم میآید، جایی که استفاده از انعکاس تصویر در شیشه نشان دهنده خلاقیت کارگردان در کاشتن دوربین است.
سیاه همان زشت نیست
مدعای اصلی خالق فیلم «حمال طلا» و آنچه در تمام طول اثر به دنبال انتقال آن به مخاطب بوده است، خلق کمدی سیاه با استفاده از ایده نزدیک کردن پایان یک ماجرای کمدی به سرنوشت تلخ شخصیتهاست. در این باره، فیلم بیشترین ضربه را از متن و ترفندهای عجیب و غریبش میخورد؛ به نحوی که دخالتهای متعدد نویسنده در رقم خوردن فجایع و سلسله بدبیاریهای شخصیتها، نه تنها رنگ تراژدی به فیلم نمیدهد، بلکه آن را از جهاتی به کمدیهای زشت و سطح پایین شبیه میکند.
در مرحله اول، پرداخت فکر نشده و سست شخصیت اصلی، کار بازیگر نقش اول فیلم را سخت کرده و بعدتر تحقق ایده محوری فیلم را هم با دستانداز همراه میکند. ما از گذشته رضا چیزی جز ترک شدن از سوی همسرش به دلایل مالی و سابقه کاری طولانی او در این شغل نمیفهمیم. این در حالی است که نحوه ارتباط او با دوست نزدیکش، به قدری غیرانسانی و به دور از اخلاق طراحی شده که بیننده حق دارد به جای دریافت تلخ از پایانبندی محتوم اثر، احساس کند که این اتفاقات، به نوعی کارمای رفتار خود او هستند.
برای فیلمی که به فراخور ساختار و هدف سازندهاش، عاری از هرگونه گرهگشایی است، نخستین گرهافکنی (یعنی مورد دستبرد واقع شدن شخصیت اصلی با وجود رعایت مسائل ایمنی) آبرومند و درست طراحی شده و با ریتم خوبی به بیننده ارائه میشود. این در حالی است که طرح دومین گره داستانی (در واقع ایجاد توهم گرهگشایی) به قدری مفصل و طولانی برگزار میشود که ریتم اثر را کاملا تحتالشعاع قرار میدهد. انتخاب موقعیت عجیبی که در مورد محتویات چاه فاضلاب ایجاد میشود، در نگاه اول میتواند نمادین و تأملبرانگیز باشد. اما ظاهرا نویسنده در این مورد وسوسه شده تا، حالا که امکانش فراهم است، قدری بیشتر از مخاطب خنده بگیرد. بدین ترتیب است که پرداخت بیش از حد و مانور پرجزئیات بر روی مواد استخراج شده از توالت کارگاه طلاسازی، «حمال طلا» را به یک فیلم بیادبانه و زشت تبدیل کرده که میخواهد با استفاده از موقعیتی به غایت مشمئزکننده، ادای نقد اجتماعی را درآورد.
گره بعدی هم باز از ضعف پرداخت شخصیت اصلی لطمه میبیند. مخاطب با شنیدن ادعای عجیب یک پیک موتوری مقروض، مبنی بر اطلاع یافتن از آینده بازار طلا آن هم از طریق بچههای بالا، کاملا میفهمد که قرار است چه اتفاقی بیفتد و این گره را بیشتر از هر چیز به پای حماقت خود شخصیت اصلی مینویسد. با این حال، فیلم در پایانبندی و به طور خاص در دو سکانس آخر، خودش را بازمییابد و به هر ترتیبی که هست نشان میدهد که دستکم یک ایده مهم بیشتر از آثار رایج کمدی در سینمای ایران دارد.
دقت فیلمساز برای پرداخت به اندازه مراوده زن و مرد اصلی، از دیگر نقاط قوت متن «حمال طلا» است که ابدا مشمول زیادهروی نمیشود. سکانس پایانی غمانگیز فیلم هم نشان میدهد که سینمای کمدی ایران هنوز راههای نرفته زیادی در پیش دارد. در مجموع، «حمال طلا» اثری بالاتر از شیوه فیلمسازی کمدی در زمان خود است، اما ابدا شاهکار یا حتی فیلم خیلی خوبی محسوب نمیشود. شاید تأملبرانگیزترین برش این فیلم که در سال ۹۷ جلوی دوربین رفته، اعداد و ارقامی باشد که درباره قیمت طلا رد و بدل میشود و مقایسه آنها با نرخ کنونی، خودش سیاهترین کمدی سینمای ایران در فرامتن فیلم اول تورج اصلانی است.