دکتر مهتاب علی نژاد، جامعه شناس | مادران که دور هم مینشینند و گفتگو میکنند، غالبا از دخترانشان در سن نوجوانی که از نظر تحصیلی دوره دوم متوسطه قلمداد میشود میگویند. معدل دختر شما چند شده است؟ دختر من چه مهارتهایی یاد گرفته است؟ مدرسه دخترتان چه امکاناتی دارد؟ برای کنکور دخترمان برنامههای ویژهای داریم. در آن سوی ماجرا و در گفتگوهای مادردختری، اغلب محور گفتگوها این است که دختر خانم فلانی شایستگیهای بهتری از تو دارد. میدانستی دختر همسایه معدلش از تو بیشتر شده است؟ برای دخترداییات خواستگار دکتر آمده است. من به چی تو افتخار کنم؟ تو باید برای اینکه خواستگار خوب داشته باشی، با استانداردهای من زندگی کنی و ....
گفتوگوی بین مادران اغلب به شکل شنونده فعال انجام میشود. آنان درباره دخترانشان با هم صحبت میکنند، اما گفتوگوی بین مادران و دختران در درصد چشمگیری به شکل مونولوگ است.
یعنی چنانچه دختران نوجوان بیان کردهاند در بیشتر موارد مادران گوینده هستند و منتقد یا تشویقکننده و در موارد کمتری شنونده دخترانشان هستند و درباره آنچه شنیدهاند اغلب واکنش مثبتی نشان نمیدهند، زیرا بر این باورند که دختران آنان از پختگی و تجربه زندگی بیبهرهاند و صرفا از روی احساسات وارد تعامل با اطرافیان خود میشوند. شنونده فعال نبودن برای دختران در سن نوجوانی از سوی خانواده بهویژه از سوی مادران که دختران به دلیل وجهه عاطفیای که نقش مادری دارد، از مادران خود انتظار دارند، از مهمترین انتظارات دختران از کانون خانواده است که برآورده نمیشود. یکی از موارد مهم، انتظار دختران درباره شنیده شدن علاقه تحصیلی و حق انتخاب رشته تحصیلی مورد علاقهشان است. دنیای دختران نوجوان دنیای چندان گستردهای نیست. از آنجا که آنان در نوجوانی در حال گذار از وابستگی کودکی به استقلال جوانی هستند و هنوز تجربه کافی برای حضور کاملا مستقل را در جامعه کسب نکردهاند و عمده زمان خود را در مدرسه و با دوستان همسال خود سپری میکنند، امری معمول است که مهمترین دغدغه آنان در ابتدای نوجوانی که سنین ۱۴ تا ۱۵ سال است، انتخاب رشته تحصیلیشان، و بزرگترین مسئله آنان در ابتدای نوجوانی تأیید شدن از سوی والدین بهویژه مادران باشد. بیشتر دختران طبقه متوسط بنابر سبک زندگی و شرایط اجتماعی انتظار دارند که مادران آنان به عنوان دوست، مشاور، همدل و بزرگتر آنان، بیش از پدران حرف آنان را بشنوند و برای ارتباط مؤثر با آنان گام بردارند. همجنس بودن بزرگترین دلیلی است که دختران تصور کنند مادرانشان به دلیل زن بودن، میتوانند محدودیتها یا آرزوهایی را که آنان دارند درک کنند و در همدلی با آنان پیشقدم شوند یا دستکم سعی کنند شرایط آنان را مدنظر قرار دهند. این همان نقطهای است که در گفتوگویی پژوهشی با دختران نوجوان از آن به عنوان نقطه احساس تنهایی و درک نشدن صحبت میکردند. مادرانی که قدرت درک آنان را ندارند یا تلاش نمیکنند گاهی زندگی را از دریچه نگاه و تجربه دختران نوجوان ببینند. اگرچه بیتجربه و احساسی بودن نوجوانان دلیل منطقی برای مادران است که بخواهند با صلاحدید خود برای آینده دختران شان برنامهریزی نمایند، اما واقعیت امر این است که دوره نوجوانی آنچنان که بزرگسالان تصور میکنند تهی از منطق، شناخت و عقلانیت نیست. بالغ بودن مادران اگرچه باید به عنوان عامل مثبتی در ارتباطگیری با نوجوانان دختر محسوب شود، بعضا مادران در لحظه برقراری ارتباط از یاد میبرند که از یک بالغ انتظار میرود در تعامل صبور، همدل و معقول عمل کند و بداند که اولین شرط موفقیت در تأثیرگذاری بر نوجوان محصورشده در تلاطمات بلوغ این است که به او اطمینان داده شود که درک میشود و میتواند اعتماد کند.
چالشی که در ابتدای نوجوانی برای دختران نوجوان در جامعه ایرانی ایجاد میشود جدا از تلاطمات بلوغ و تغییرات هورمونی و سردرگمی در مواجهه با مشکلات، به اضطراب ناشی از آینده مبهم باز میگردد. دختران نوجوان که در برابر انتظارات اجتماعی و جو سنگین تعریف موفقیت در زندگی با تقلیل موفقیت در رشته تحصیلی مستأصل شدهاند زمانی که میبینند مادران آنان نیز علاوه بر جامعه، آنها را تحت فشار انتخاب رشته مورد پسند جامعه قرار میدهند احساس بیپناهی و فقدان حامی در برابر مشکلات اجتماعی را تجربه میکنند.
مقبولیت رشته تجربی به دلیل جایگاه بالای اجتماعی پزشکان در جامعه ایرانی سبب شده است اکثریت مادران ایرانی با رؤیای پزشک شدن فرزندشان و کسب وجه اجتماعی برای خود به عنوان مادر خانم دکتر و از سوی دیگر تضمین مالی و اعتبار هویتی فرزند خود در آینده، نوجوان خود را تحت فشار انتخاب رشته تجربی قرار دهند. اگرچه از نظر مادران با توجه به شرایط اجتماعی و مقبولیت پزشکی، تصمیم آنان تصمیمی بهاصطلاح پخته و ناشی از آگاهی و تجربه در برابر تصمیمات خام دختران نوجوان است، با تحت فشار قرار دادن نوجوان خود در صورتی که رشته دلخواه و علاقهمندی او در رشته پزشکی و تجربی خلاصه نشود، به افزایش فاصله میان خود و فرزندشان دامن زدهاند. به طور معمول، تفاوت نسلی باعث شکاف ارتباطی میان مادران و دختران نوجوان است که سرعت تغییرات فناوری این شکاف ارتباطی را برای دختران نوجوان امروز بهمراتب بسیار بیشتر از گذشته کرده است. حال تصور کنید پافشاری مادران برای تأثیرگذاری بر آینده دخترانشان تحت جو تبلیغات اجتماعی، این شکاف ارتباطی را تا چه اندازه عمیق خواهد کرد.
احساس بیپناهی و بیپشتوانه بودن را به دختران نوجوان خود تحمیل نکنید.