رضا زوزنی | شهرآرانیوز - هنرمندان مشهدی که دستی بر تولید پویانمایی دارند موفق شدند با ماهها تلاش، یک فیلم کوتاه شش دقیقهای را تولید کنند که در جشنوارههای متعدد بینالمللی حضور پیدا کند.
پویانمایی
«من آلیس نیستم، ولی اینجا سرزمین عجایب است»، به نویسندگی و کارگردانی مهدیه سادات احمدی سلیمانی و تهیهکنندگی مشترک انجمن سینمای جوانان ایران، دفتر مشهد و حسن مهدویپور در مشهد تولید شده است.
فضای فانتزی
مهدیه سادات احمدی سلیمانی تولید ۱۶ فیلم کوتاه مستند و داستانی را در کارنامه هنری خود دارد. او دانشآموخته دانشگاه هنر تهران و تا مقطع کارشناسی ارشد در آنجا تحصیل کرده است. پنج سال اخیر را به طور مستمر مشغول ساخت انیمیشن بوده و دستی هم در تحقیق و پژوهش در حوزه تخصصیاش دارد. «ژانر وحشت در سینمای ایران» عنوان کتابی است که او تألیف و منتشر کرده است.
احمدی درباره فیلم، «من آلیس نیستم، ولی اینجا سرزمین عجایب است»، میگوید: موضوع فیلم درباره کودکان قربانی جنگ است. قصه ما هم داستان دختری را روایت میکند که یک زندگی معمولی و عادی داشته تا اینکه جنگ همه چیز را از او میگیرد. فیلمنامه برداشتی آزاد از قصه «شازده کوچولو» و «آلیس در سرزمین عجایب» است.
برای تولید این انیمیشن از تکنیک دو بعدی رایانهای استفاده شده و عباس عباسی، انیماتور مشهدی، حدود هفت ماه تک تک فریمهای آن را با دست طراحی کرده است، اومیگوید: ما میتوانستیم از انیماتورهای بیشتری استفاده کنیم، اما چون میخواستیم طرحها یکدست باشند همه کار را به آقای عباسی سپردیم و او هم هفت ماه برای طراحی وقت گذاشت.
احمدی میگوید همه نوشتههایش فانتزی و به فضای انیمیشن نزدیکتر است: وقتی متنی را مینویسم خود آن متن مشخص میکند که فرمش چیست. ممکن است فیلم مستند باشد. ممکن است فیلم داستانی و یا انیمیشن باشد و حتی شاید یک مقاله و کتاب باشد. با این حال اغلب نوشتههایم فضایی فانتزی دارند و تولید انیمیشنی آنها راحتتر از تولید فیلم آن است. در انیمیشن دست کارگردان برای به تصویر کشیدن هر صحنهای باز است. اما در فیلم اینطور نیست و برای خلق صحنهای که نیاز به جلوههای ویژه دارد نیاز به صرف هزینه است.
احمدی غیر از موفقیتهایی که با «من آلیس نیستم، ولی اینجا سرزمین عجایب است» کسب کرده است، توانسته با آثار دیگرش نیز در جشنوارههای داخلی و خارجی متعددی جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و ... را از آن خود کند.
مافیای انگیزهکُش
به گفته حسن مهدویپور، آن زمان که او تولید انیمیشن را آغاز کرده در مشهد هیچ استودیویی به این منظور وجود نداشته است. او ساخت انیمیشن را سالها پیش به صورت غیرحرفهای و در دوره نوجوانی آغاز کرده است و از سال ۱۳۸۳ به صورت حرفهای به این هنر روی آورده است.
این هنرمند خودآموخته انیمیشن از نبود حمایت از هنرش در مشهد گله دارد و بیم آن را دارد که مافیای صنعت انیمیشن کمر هنرمندان را در این هنرصنعت بشکند: نه تنها در مشهد، که در همه جای ایران سرعت رشد مافیا در هنر انیمیشن بیشتر از سرعت رشد خود صنعت انیمیشن است. این خطر بزرگی برای آنهایی است که به این فعالیت با دید هنرمندانه مینگرند.
به گفته مهدویپور در مشهد از او و هنرش هیچ حمایتی نمیشود و او انیمیشن «من آلیس نیستم، ولی اینجا سرزمین عجایب است» را با هزینه شخصیاش تولید کرده است: بیشتر از ۵۰ میلیون تومان هزینههای ثبت شدهای است که برای تولید این انیمیشن سرمایه گذاشتهام و همهاش شخصی بوده است. هزینههای جانبی دیگری هم داشته که آنها ثبت نشده است. اگر قرار باشد از تولید انیمیشن در مشهد حمایت نشود، من و امثال من مجبور خواهیم شد به تولید انیمیشنهای سفارشی و تجاری روی بیاوریم. در این صورت است که تولیدات هنری انیمیشن در مشهد به انزوا میرود.
او که انیمیشنی تازه تولید کرده و همسرش، مهدیه سادات احمدی، آن را کارگردانی کرده در جشنوارههای بینالمللی موفق بوده است و انگیزه برای تولید آثار هنری بیشتر در بین این زوج جوان نیز افزایش یافته است. چنانکه مهدویپور میگوید: موفقیت در جشنوارههای خارجی باعث میشود ما به فکر تولیدات هنری بیشتری بیفتیم. اگر حضور «من آلیس نیستم، ولی اینجا سرزمین عجایب است» در این رویدادهای هنری بینالمللی بتواند هزینههای خودش را برگرداند، قطعا به فکر تولید انیمیشن بعدی خواهیم بود.
ماجرای عجیب سرزمین عجایب!
در میان خوشحالی هنرمندان مشهدی، برای موفقیت این انیمیشن در جشنوارههای خارجی، مطلبی از طرف فرید حسینیان تهرانی، نویسنده رمان «من الیس نیستم، ولی اینجا خیلی عجیبه!» منتشر شد که قدری کام هنردوستان این سرزمین را تلخ کرد. حسینیان در این متن کوتاهی که منتشر کرده اعلام کرده که سازندگان انیمیشن «من آلیس نیستم، ولی اینجا سرزمین عجایب است»، فیلمشان را از روی رمان او اقتباس کردهاند.
رمان «من الیس نیستم، ولی اینجا خیلی عجیبه!»، سال ۱۳۹۴ از سوی نشر ایلا وابسته به انتشارات ققنوس، به چاپ رسیده است.
حسینیان در این باره به شهرآرا میگوید: اسم کتابش، اسمی عام نیست که به ذهن هر فردی برسد. همچنین او تاکید دارد که حتی عنوان کتابش، عنوانی معمولی نیست و به نوعی مطمئن بود که اسمگذاری برای انیمیشن هنرمندان مشهدی وامدار عنوان کتاب اوست: حداقل گمان میکنم باید آنها برای استفاده از اسم کتابم از من و انتشاراتی که آن را منتشر کرده اجازه میگرفتند. من انیمیشن را ندیدم و امیدوارم انیمیشن از روی رمان من اقتباس نشده باشد و اگر فیلمنامه از روی آن اقتباس شده باشد که اتفاق بدتری رخ داده است.
البته این تشابه اسمی برای رمان یاد شده حسینیان نیز رخ داده است. سال ۱۳۹۲ نشر نیستان مجموعه نمایشنامهای را به قلم علیرضا غفاری با عنوان «من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است!» منتشر کرده است. این در حالی است که رمان حسینیان دو سال بعد از آن به چاپ رسیده است. حسینیان در این باره توضیح میدهد: بعد از اینکه من متوجه این تشابه اسمی شدم با نویسنده نمایشنامه و انتشارات تماس گرفتم و مراتب را به آنها گفتم. آنها نیز، چون متن رمان را خوانده بودند با این مسئله مشکلی نداشتند و موضوع همانجا تمام شد. توقع من نیز این است که دوستان تولیدکننده این انیمیشن گفتوگویی با من برقرار کنند و موضوع را توضیح دهند. حسینیان میگوید: با اقتباس از روی آثارم مشکلی ندارم. حتی خوشحال خواهم شد تیمهای جوان و پویا این کار را انجام دهند. اما باید حقوق افراد رعایت شود.
همه چیز را خودمان ساختیم
گفتههای حسینیان در حالی مطرح میشود که مهدیه سادات احمدی سلیمانی، کارگردان انیمیشن «من آلیس نیستم، ولی اینجا سرزمین عجایب است» میگوید نه فرید حسینیان را میشناسد و نه حتی کتاب او را خوانده و دیده است. او میگوید فیلمنامهاش را سالها پیش نوشته و در خانه سینما نیز آن را به ثبت رساندهاست. احمدی میگوید: این شباهت تنها یک اتفاق است.
به گفته احمدی، برای حضور در جشنوارههای بینالمللی باید همه بخشهای فیلم نسخه اصلی باشند: ما نمیتوانیم چیزی را از جایی کپی کنیم. باید همه آنها زاده ذهن سازنده باشند. حتی صداها و آرایههای صوتی انیمیشن ساخته شده و هیچکدام از بخشها حتی عنوان انیمیشن کپی از جایی نیست.
شباهت اسمی
سندرم «آلیس در سرزمین عجایب» که با عنوان علمی AIWS شناخته میشود، نام اختلال روانی است که بر روی بیمارانی میگذارند که همه چیز را از اندازه واقعیشان کوچکتر میبینند.
این سندرم روی دید افراد مبتلا اثر میگذارد و باعث میشود درک آنها از اشیای موجود در محیط تغییر کند. در نتیجه این اختلال در دید باعث اختلالات عصبی شده و فرد مبتلا را دچار مشکل میکند.
نمونه این بیماری را در کتاب «آلیس در سرزمین عجایب»، نوشته لوئیس کارول خواندهایم. آلیس، شخصیت اصلی این کتاب بارها و بارها دیدش به اشیای جهان پیرامونش تغییر میکند. شیوهای که آلیس جهان را میبیند بارها و بارها پس از افتادن او در لانه خرگوش، تغییر میکند.
در یک لحظه، او از یک بطری که روی آن نوشته «مرا بخور» مینوشد و به اندازه کافی کوچک میشود تا بتواند از دری کوچک عبور کند. سپس او کیکی با برچسب «مرا بخور» میخورد و به اندازه کافی بزرگ میشود تا به کلید روی میز دسترسی پیدا کند.
جان تاد، روانپزشک انگلیسی، در سال ۱۹۵۵، این وضعیت عجیب و غریب را براساس شخصیت داستان، بیماری سندرم آلیس در سرزمین عجایب یا AIWS نامگذاری کرد. فضای رمان حسینیان، «من آلیس نیستم، ولی اینجا خیلی عجیبه» نیز در فضایی فرمی روایت میشود. اتفاقی که در انیمیشن احمدی، «من آلیس نیستم، ولی اینجا سرزمین عجایب است» نیز افتاده است.
هر دو این آثار ریشهای در داستان آلیس و بیماری عجیب و غریب AIWS دارند که تنها فردی که هم انیمیشن را دیده و هم رمان را خوانده باشد میتواند قضاوت درستی در این باره داشته باشد.