گروه ورزش/شهرآرانیوز، پوستر کلینیک بسکتبال خوزستان را که نگاه کردیم، اولین نکتهای که به ذهنمان رسید، نه توسعه بود و نه شوت. فقط اسم وحید ابوالحسنی بود. «مربی سازندهای»، که هنوز این چیچی آکادمیهای تعدادی از «مربی تجاریها» راه نیفتاده بودند، آموزش میداد و الان هم آموزش میدهد. منتهی جبر روزگار با روال طی شدۀ بسکتبال طی سالها بدون فکر و با اعمال نظر و قدرت یکی دو نفر، باعث شد امثال ابوالحسنی تا سالها در تعریف بسکتبالِ تجاری شده و در بازی پول و قدرت، سهمی نداشته باشند. خودش هم نخواست جوری زندگی کند که دیگران در این سالها میخواستند. برای «خود بودن» در این دوره و زمانه باید هزینه پرداخت.
«مربی تجاریها» به سمت تیمهای پولدار روانه شدند و حالا نوبت به «مربی سازندهها» رسیده تا از فرصتهای اندکی که در کلینیکها و دورههای آموزشی پیدا میکنند، حداکثر استفاده را برای بقاء در بسکتبال ببرند. نه با پول بسکتبال زمین خریدند و نه ساختمان ساختند. اصلاً به جز کار، پول بسکتبال را کجا دیدند؟ آنها بازیکن ساختند.
تاریخ را که ورق بزنیم تعداد صفحات با نام دستپروردههایشان یکی دو تا نیست، اما گاهی وقتها که روزگار به آنها روی خوش نشان نمیدهد، گرفتار در جبر روزگار، تکه تکه میشوند.
وحید ابوالحسنی ایده داشت تا گرفتار جبر روزگار نشود، اما گناهش این بود همرنگ جماعت نشد! نخواست برای اینکه حساب بشود، معیارش را با پول این باشگاه و آن تیم مدام تغییر بدهد. اول فصل قربان صدقه کسی نرفت و آخر فصل رنگ عوض نکرد. دوباره سال بعد با اول فصل و آخر فصلهای تکراری بدون بازدهی در بسکتبال، اما با سود بیشتر پول تیمها.
در همۀ این سالها معیار شناخت ابوالحسنی کارش بود از بازیکنانی که ساخته همچون صفا علی کمالیان، آلک پطروسیان، سعید تابش نیا، کارن مکوندی و ... میتوان فهمید، اما بسکتبال این شده که ما را در لابهلای عادت گرفتار کرده است. عادت کردن به بازی پول و قدرت با باندهای خوابیده پشت تیمها و فراموشی امثال ابوالحسنی و خیلیهای دیگر.
عادتِ فراموش کردن، آرام آرام که نه، با سرعت و با طعنه و تحقیر دیگران، ما را به سوی فراموشیهای بیشتر هول داده است.
عادت نکنیم.