جعفر صالحی | شهرآرانیوز - نیروهای سپاه در جبهههای غرب کشور با قبضههای ۱۰۵ م. م امانتی توپخانه ارتش، کارشان را در پادگان ابوذر شروع کرده بودند. بعد از آن قبضههای غنیمتی از عراق که در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس به دست آمد، دست یگانها را باز گذاشت تا هر یگان واحد توپخانهای را تشکیل دهد. پس از شروع بهکار توپخانهها بهشکل مذکور، رزمندگانی که با توپخانه آشنا شده بودند به فکر ساماندهی یگانی به استعداد گروه یا تیپ توپخانه صحرایی افتادند.
از نیمه دوم سال ۱۳۶۱ بحث جدی شد و نهایتا در آبان که با ماه محرم همزمان بود، اولین گروه توپخانه سپاه با جمعآوری قبضههای پراکنده و ادغام گردانهای موسیبنجعفر (ع) و گردان روحا... تاسیس شد و به فرماندهی سردار شهید حسن غازی شروع بهکار کرد.
سنت نامگذاری یگانهای نظامی (یک شماره و اسم) و همزمانی با ماه محرم سبب شد نام «۶۱ محرم» برای اولین گروه توپخانه سپاه انتخاب شود. این یگان مادر، ابتدا تحت امر پشتیبانی قرارگاه کربلای سپاه و سپس تحت امر عملیاتی قرارگاه خاتمالانبیا (ص) قرار گرفت، البته در تاریخ ٢١شهریور١٣٦٢ از ستاد مرکزی توپخانه سپاه منفک و مستقل شد.
هدف اصلی تاسیس این گروه، پشتیبانی آتش پرحجم از یگانهای رزمی خراسان و سایر یگانهای سپاه و در بعضی مواقع، ارتش بود؛ هدفی که با حضور رزمندگان آموزشدیده دلاور خراسانی و اجرا، هدایت و تطبیق دقیق آتش توسط این گروه در میدان نبرد، بهخوبی محقق شد و گروه توپخانه ۶۱محرم را به یکی از یگانهای اثرگذار نیروی زمینی در دوران دفاع مقدس تبدیل کرد. اجرای آتش در عملیاتهایی همچون والفجر۸ و کربلای۵ که پیروزی رزمندگان اسلام را به همراه داشت، نتیجه تلاشهای رزمندگان این یگان بود.
۶۱ محرم بعد از شهید غازی
پس از شهادت حسن غازی در اسفند ۶۲ گروه توپخانه ۶۱ محرم نیز دچار تغییراتی شد و مجددا با ادغام گردانهای قدس (۱۰۵ م. م) و روحا... (۱۳۰ م. م) راهاندازی شد؛ رضا صادقی، فرماندهی گردان قدس و مصطفی تقیجراح، فرماندهی گردان روحا... را عهدهدار شدند که اولی در جبهه غرب و دومی در جبهه جنوب، رزمندگان را پشتیبانی میکرد.
گردان قدس
این گردان درواقع اولین واحد توپخانه سپاه است که در تاریخ ١٠بهمن١٣٦٠ با ۳ اراده توپ ۱۰۵ م. م که از ارتش به امانت گرفته شده بود، در پادگان ابوذر (سرپلذهاب) تشکیل شد و زیر ارتفاعات بازیدراز فعالیت خود را علیه دشمن بعثی آغاز کرد، بهتدریج به ۱۵ قبضه افزایش یافت و منطقه وسیعی، از چنگوله تا جوانرود، را زیرپوشش آتش خود قرار داد؛ این گردان بعد از سازماندهی تحت امر قرارگاه نجف نام «۲۲ قدس» را به خود گرفت تا اواسط سال ۶۳ که منحل شد.
گردان روحا...
این گردان نیز که شامل قبضههای ۱۳۰ م. م بود، توپهای آن از دشمن به غنیمت گرفته شد و در منطقه جنوب زیرنظر مرکز توپخانه سپاه شکل گرفت. والفجر ۴ ازجمله عملیاتهایی بود که این گردان، بهعنوان یکی از گردانهای گروه توپخانه ۶۱ محرم، در آن شرکت داشت.
واگذاری «۶۱ محرم» به نیروهای خراسان
گروه توپخانه ۶۱ محرم ابتدا زیرنظر مرکز توپخانه سپاه پاسداران شکل گرفته و نیروهای آن از بین نیروهای تخصصی سراسر کشور انتخاب شده بودند، ولی بعدها باتوجهبه روش سپاه در واگذاری هر یگان رزم به یکی از استانهای کشور برای تامین نیروی انسانی و پشتیبانی لجستیکی، گروه توپخانه ۶۱ محرم هم باتوجهبه خراسانیبودن اغلب نیروهایش در شهریور ۱۳۶۳ به نیروهای سپاه چهارم (خراسان) واگذار شد؛ واگذاریای که تا امروز برقرار است و این یگان هماکنون در شهرستان تربت حیدریه استقرار دارد.
گسترش گروه توپخانه ۶۱ محرم
در سال ۱۳۶۳ با توجهبه موفقیتهای گروه توپخانه ۶۱ محرم بهعنوان اولین گروه توپخانه سپاه، فرماندهان تصمیم به گسترش و تجهیز آن گرفتند. ازطرفی دانشکده توپخانه سپاه در اصفهان راه اندازی و از طرف دیگر گروه توپخانه ۶۳ خاتمالانبیا (ص) در غرب کشور تشکیل شد؛ همچنین تعدادی از نیروها برای آموزش کاتیوشا اعزام شدند. پس از انحلال گردان قدس و تحویل توپهای آن به ارتش، گروه ۶۱ محرم گسترش یافت و گردانهای دیگری به آن افزوده شدند.
در فاصله شهادت حسن غازی در عملیات خیبر بهعنوان اولین شهید گروه توپخانه ۶۱ محرم که فرماندهی آن را برعهده داشت تا شهادت سردار شهید غلامرضا سمایی، آخرین شهید این گروه که در راه دفاع از حرم آلا... در سوریه به شهادت رسید، بیش از ۱۳۰ تن از کادر گروه این توپخانه به فیض شهادت نائل آمدهاند.
کابوس عراقیها
سعید پولادی
فرمانده اسبق گردان کاتیوشا گروه توپخانه ۶۱ محرم
سال ۶۴ که وارد گروه توپخانه ۶۱ محرم شدم، ابتدا برای آموزشی ۲۵ روزه به پادگان حمیدیه در نزدیکی اهواز رفتیم و پس از آن مهیا شدیم که در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو شرکت کنیم. در معیت گردان ۲۲ ساجدین کاتیوشا عازم شدیم. این عملیات خیلی سنگین بود و حساب ویژهای روی پشتیبانی آتش توپخانه باز کرده بودند. آنجا ۶ قبضه ۳۰ لول داشتیم و در دستههای آتشبار دوتایی مستقر شده بودیم تا جاده بصره-امالقصر را زیر آتش بگیریم. مصطفی تقیجراح، فرمانده گروه توپخانه ۶۱ محرم، آتشبارها را طوری مستقر کرده بود که کل جاده پشتیبانی عراق را زیر آتش داشته باشیم؛ باتلاقیبودن اطراف جاده هم برای عراقیها چارهای جز عبور از همین جاده باقی نمیگذاشت. گراگیریها چنان بهدقت انجام شده بود که هر وسیله پشتیبانی و دستهای که از بصره خارج میشد تا ۱۰ کیلومتر بعدش زیر آتش ما میآمد و نرسیده به فاو له میشد.
شرایط روزهای اولیه والفجر ۸ به نحوی بود که ما ۲۰ روز مداوم آتش ریختیم روی جاده و عقبه ارتش عراق. شیفتی شده بودیم تا تداوم آتش قطع نشود. برای اینکه کارها سرعت بگیرد، همراه بچهها در چند دسته کار را پیش میبردیم؛ گروهی گلولهها را از کامیون تخلیه میکردند، گروهی آنها را باز میکردند، گروهی شستوشو میدادند، گروهی خشک و بارگیری میکردند و گروهی هم در لوله آتش جا میزدند. اینطور بود که ما روزانه ۱۰۰۰ گلوله روی جاده میریختیم. خودتان حساب کنید چه غوغایی بود آن روزها. همت و دلاوری چنین بچههایی بود که رزمندگان شجاع لشکرها توانستند فاو را بگیرند و پس از آن، چندین ماه زیر آتش عراقیها حفظ کنند.
شهدای شاخص