شیما سیدی | شهرآرانیوز؛ طنز تلخی است. ۴۰ سال از زمانی که سازمان جهانی جهانگردی روزی را به نام جهانگردی انتخاب و شروع به نام گذاری سالها کرد میگذرد. در طول این سال ها، سازمان در شعارهایش چندین بار بر موضوعات مختلفی، چون صلح، حفاظت از محیط زیست، توجه به تنوع فرهنگی، و توسعه و پیشرفت جهان با گردشگری تأکید کرده است.
گرچه به موضوع اشتغال نیز ۲ بار در سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۳ اشاره شده، هیچ گاه موضوع اصلی شعار سازمان جهانی جهانگردی نبوده است به جز سال گذشته. درست در سالی که موضوع و تمرکز اصلی سازمان جهانی جهانگردی بر «اشتغال و آینده بهتر برای همه» بود، نابودی مشاغل بسیاری را در جهان به نظاره نشستیم و آینده گردشگری را در هالهای از ابهام دیدیم.
به گفته سازمان جهانی گردشگری، صنعت گردشگری تحت تأثیر ویروس کرونا ۴۶۰ میلیارد دلار ضرر کرده و این ۵ برابر بیش از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۹ بوده است. دیگر اعداد و ارقام بیانگر میزان خسارتها نیست وقتی ۸۵۰ میلیون نفر از میزان گردشگران بین المللی در مقایسه با سال گذشته کاسته شده و در این میان پیش بینی میشود ۱۲۰ میلیون شغل مرتبط با گردشگری از بین بروند. در ایران هم وضع تعریف چندانی ندارد. وزیر گردشگری، یعنی بالاترین شخص تصمیم گیرنده در حوزه گردشگری کشور، در مصاحبه تلویزیونی خود از قول نماینده سرعین میگوید میخواهد بنشیند و به حال گردشگری گریه کند.
یعنی کار به جایی رسیده است که علی اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، که خود باید سیاست گذار و پاسخ گو باشد، شاکی است و از اینکه گردشگری با وجود سهمی که در تولید ناخالص داخلی و اشتغال دارد مورد حمایت قرار نمیگیرد، گله و ابراز نارضایتی میکند. در این میان، چه توقعی از مشاغل و افراد فعال در این حوزه هست؟
او گفته است: «گردشگری تحت فشار است، اما اگر این روند ادامه یابد، همه سرمایه گذاریها نابود میشود. فعالان این حوزه ورشکست خواهند شد و قابلیت برگشت هم پیدا نمیکنند.» تابستان، فصل گردشگری ایران، هم به پایان رسیده است و حالا میخواهیم ببینیم وقتی میگوییم یک صنعت در حال نابودی است دقیقا از چه صحبت میکنیم.
گردشگری گریه کن نیاز ندارد
مجید فرقانی، سخن گوی دفاتر خدمات مسافرتی خراسان رضوی، موضع چندان مثبتی در قبال احساسات وزیر ندارد و میگوید: «گردشگری گریه کن لازم ندارد. ما خودمان به اندازه کافی گریه میکنیم. بیش از گریه کردن، به تدبیر و حمایت نیاز داریم. در این قبر مردهای نیست و دیگر چیزی از صنعت گردشگری باقی نمانده است که درباره اش صحبت کنیم و آقای وزیر برایش گریه کند. ۹۹ درصد صنعت گردشگری ایران نابود شده است و دیگر محلی از اعراب ندارد.»
او صحبتهای وزیر را نوعی فرافکنی برای فرار از زیر بار مسئولیت میداند و میگوید: «در این ۷ ماه هیچ حمایتی از این صنعت نشد. حتی قول یک وام دوازده میلیون تومانی دادند که البته درد چندانی دوا نمیکرد، ولی همان را هم آن قدر «اما» و «اگر» آوردند و پیچ و تابش دادند که همه از دریافتش بیزار شدند.»
نت ورک مارکتینگ زیر تابلو آژانس مسافرتی
فرقانی درباره وضعیت تعطیلی آژانشهای مسافرتی مشهد میگوید: «وقتی نه هتلی باز است، نه پرواز خارجی داریم، آژانس برای چه باز باشد؟» او صحبتش را چنین تکمیل میکند: «البته برخی دفاتر آژانسهای مسافرتی بازند، ولی در آن کار خدمات مسافرتی انجام نمیشود. برخی نت ورک مارکتینگ کار میکنند و برخی هم سهامداری بورس، زیرا هر دفتری بخواهد برای آژانس باز باشد فقط باید ضرر و زیان بپردازد، و حقوق کارمند بدهد، پول آب، برق و اینترنت بدهد. برای چه؟ ۹۹ درصد پروازهای خارجی که تعطیل است. یکی دو پرواز داریم که آن هم آن قدر قیمتش زیاد است که کسی نمیتواند بخرد.»
البته فرقانی تأکید دارد که این اتفاق جهانی است، اما معتقد است در کشورهای دیگر صنعت گردشگری چنان اهمیتی برای دولتها داشت که در این دوران سخت از آن حمایت کنند، ولی «در ایران دولت پولی نداشت که بخواهد از صنعت گردشگری حمایت کند. همه اش فقط شعار دادند و امید واهی». به گفته فرقانی، واژه «گردشگری» باید از ادبیات ما دست کم برای ۲ سال آینده پاک شود و بعید است به این زودیها چرخه گردشگری احیا شود.
تغییر شغل از راهنمای گردشگری به مشاور املاک
راهنمایان گردشگری در ایران به ۲ دسته تقسیم میشوند: افرادی که شغلشان راهنمای گردشگری است و تنها از همین راه امرار معاش میکنند و کسانی که در کنار راهنمایی گردشگران، شغل اصلی شان چیز دیگری است یا بازنشسته هستند و حقوق دریافت میکنند. به گفته حمیده روحبخش، رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری، گرچه هر ۲ دسته تحت تأثیر ویروس کرونا و کم شدن سفرها سفره زندگی شان کوچکتر شده است، گروه اول به کل مجبور شدند تغییر شغل دهند و به حرفه دیگری روی بیاورند.
روحبخش میگوید: «با توجه به اینکه کسانی که راهنما شدند به این کار علاقه داشتند، به احتمال زیاد، بعد از درست شدن اوضاع دوباره برمی گردند، اما احتمال این نیز که افراد به کار جدید خود عادت کنند و دیگر تمایلی به بازگشت نداشته باشند هست. در این صورت، آینده گردشگری به خطر میافتد، زیرا راهنمایان در اصل رابط و حلقه ارتباطی بین گردشگر و تأسیسات گردشگری هستند و نبود افراد متخصص در این حلقه باعث ازهم گسستگی گردشگری میشود.»
حتی بعد از کشف واکسن هم نمیتوان روی گردشگری حساب کرد
قدیمی یکی از آنهایی است که شغل اصلی اش راهنمای گردشگری بوده، اما حالا مجبور شده است به کار مشاوره املاک روی بیاورد. او میگوید: «از اوایل امسال که متوجه شدیم دیگر نمیتوان با این وضعیت امید چندانی به گردشگری داشت، مجبور شدیم تغییر شغل دهیم. البته برخی امید میدادند که مثلا تعطیلات خرداد دوباره اوضاع خوب میشود یا اینکه تابستان همه چیز درست میشود، اما از آنجایی که نمیشد با امید به آینده منتظر نشست، من موقتا کارم را رها کردم و وارد کار املاک شدم. از حدود ۲ ماه پیش هم متوجه شدم حالاحالاها نمیتوان روی بازگشت گردشگری حساب کرد و باید احتمالا به این شغل عادت کنم.»
او در مقایسه راهنمای گردشگری و مشاوره املاک به عنوان ۲ شغل میگوید: «در گردشگری، کار ما خدماتی است و از آنجایی که کل جامعه فقیرتر شده است، دیگر نمیتوان زیاد روی تورحساب کرد. مثلا اگر سال گذشته ۴۰۰ هزار تومان برای یک تور میگرفتیم، با توجه به ضعیفتر شدن وضع مردم و حتی با وجود تورم، شاید سال آینده و بعد از عادی شدن سفرها باز هم نتوانیم همین ۴۰۰هزار تومان را از مردم بگیریم؛ بنابراین باید از سود خود تخفیف بدهیم و در عمل عایدی چندانی برایمان نمیماند. اما املاک، چون جزو نیازهای اولیه مردم است (برعکس گردشگری که نیاز ثانویه است) و دریافت کمیسیون طبق قانون انجام میشود، کسی توقع تخفیف ندارد.»
وام حمایتی دولت به هیچ یک از اقامتگاههای بومگردی نرسید
از آنجایی که معمولا اقامتگاههای بومگردی محل زندگی مالکان آن هاست، تعطیلی اقامتگاهها شاید خیلی به چشم نیاید، اما کاظمیان، رئیس جامعه اقامتگاههای بومگردی، معتقد است عملا از ابتدای امسال اقامتگاهها بازگشایی چندانی نداشتند و دست کم ۵۰ درصد آنها تعطیل بودند. ضریب اشغال اقامتگاههای فعال هم به ۵ درصد نمیرسیده است.
او مدیران اقامتگاههای بومگردی را به ۲ دسته تقسیم میکند و میگوید: «تعدادی از مدیران اقامتگاهها هنوز زمین پدری شان را دارند و در این مدت دوباره به شغل آبا و اجدادی خود برگشته اند، اما برخی که به خاطر سرمایه گذاری در اقامتگاه هرآنچه داشته اند فروخته اند، در این مدت دوران سختی را گذراندند. بسیاری از افراد این گروه مجبور شدند تغییر کاربری دهند یا شغل دیگری را برگزینند.»
با تمام اینها اقامتگاههای بومگردی هم جزو صنف بازمانده از حمایتهای دولتی هستند. کاظمیان دراین باره میگوید: «تا جایی که من اطلاع دارم، تقریبا هیچ یک از اقامتگاههای بومگردی نتوانسته اند از وام حمایتی دولتی استفاده کنند، زیرا وام تنها به تأسیساتی اختصاص مییافت که نیروهایشان را بیمه کرده بودند و در اقامتگاههای بومگردی به دلیل اینکه بیشتر کارها پاره وقت و خانوادگی است معمولا افراد بیمه نیستند.»
از خانه به خانهای دیگر سفر کنیم
شنیدهها و آمارهای زبانی حاکی از این است که به دلیل محدودیتهای سفرهای طولانی مدت، در تعطیلات امسال بسیاری از مردم ترجیح دادند به جای سفرهای دور و دراز، به نقطهای در نزدیکی خود بروند. کاظمیان این موضوع را رد نمیکند و میگوید: «ما در جامعه اقامتگاههای بومگردی کشور شعاری طراحی کردیم با این عنوان که «سفر از خانهای به خانهای دیگر»، زیرا معتقدیم بیشتر اقامتگاههای بومگردی خانه خود مالکان است و توسط خانواده شان اداره میشود؛ بنابراین پروتکلهای بهداشتی هم بیشتر رعایت میشود، زیرا به صورت مستقیم با سلامتی خانواده افراد گرداننده ارتباط دارد. علاوه بر این، به دلیل رفت و آمدهای کمتر و برخورداری از فضای باز، احتمال انتقال بیماری کمتر است.
به همین دلیل هم اوضاع اقامتگاههای بومگردی به نسبت سایر تأسیسات گردشگری اندکی بهتر است. علاوه بر این، مردم در این اوضاع کرونا خیلی به سفرهای دور علاقه ندارند و بیشتر تمایل دارند برای تغییر آب و هوا به مکانی در نزدیکی خودشان بروند و بتوانند زودتر بازگردند. سازمان جهانی گردشگری هم اعلام کرده است احتمالا یکی از بخشهایی که سریعتر خود را بازیابی میکند گردشگری روستایی است، چون فضا باز است و مردم بیشتر استقبال میکنند.»
سکوت مشهد در غیاب زائران
این سکون و بیکاری البته تنها گریبان شغلهایی را که به طور مستقیم با گردشگری ارتباط دارند نگرفته است. مشهد شهری زائرپذیر است و زنجیروار اقتصاد بسیاری از ساکنان این شهر بر مبنای حضور زائران میچرخد. وقتی در تابستان قدم در بازار سرشور بگذارید و به جای شور و شلوغی هر سال، شاهد تخته نرد بازی کردن و گعده دسته جمعی مغازه داران بیرون مغازه باشید، پی خواهید برد اوضاع کاسبی از چه قرار است. زائر که نباشد، تاکسی دار و رستوران دار و ... هم وضعیت چندان مساعدی نخواهند داشت.
در گردشگری انسان با انسان طرف است و هزینه کرد یکی به طور مستقیم به جیب دیگری میرود. از همین رو هم هست که حتی کشورهای صنعتی و پیشرفته در دنیا گردشگری را یک میانبر میدانند و در این روزهای سخت تلاش میکنند فعالان را سرپا نگاه دارند مبادا شغلی از میان رود، زیرا پر کردن دوباره جای این شغلها و آموزش یک نسل سالها زمان میبرد. امیدواریم در ایران هم صنعت گردشگری بیش از این جدی گرفته شود.