سرخط خبرها

نذر ارباب بهرآباد در ظهر روز عاشورا

  • کد خبر: ۴۵۱۲۳
  • ۰۹ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۲
نذر ارباب بهرآباد در ظهر روز عاشورا
ملک و املاک میرزا حبیب بعد از مرگ او به ورثه‌اش رسید و آن‌ها به قول معروف و سبک آن زمان، شدند ارباب روستایِ بهرآباد که وسعت و جمعیتش از روستا‌های دور و اطراف بسیار بیشتر بود.
کاملان | شهرآرانیوز؛ آن‌طور که مورخان و قدیمی‌های بهرآباد نقل می‌کنند، بیش از نیمی از روستای بهارآباد یا همان بهرآباد ملک میرزا حبیب خراسانی، از عُلمای بزرگ مشهد در زمان مشروطه بوده است. کسی که در همین بهرآباد و بنابر نقل مشهوری با شربت زهرآلود قره‌قات (تمشک) کشته شد. ملک و املاک میرزا حبیب بعد از مرگ او به ورثه‌اش رسید و آن‌ها به قول معروف و سبک آن زمان، شدند ارباب روستایِ بهرآباد که وسعت و جمعیتش از روستا‌های دور و اطراف بسیار بیشتر بود؛ البته سبک و سیاق و رفتار خان بهرآباد با همه آن چیزی که مردم از ارباب‌ها و خان‌ها دیده و شنیده بودند، متفاوت بود. حبیب‌اللهی‌ها خودشان برای روستا مسجد ساختند، آنجا را برق‌کشی کردند، چاه و قنات زدند و هزار و یک کار دیگر که حداقل آن زمان و در خان و خان‌بازی‌های آن دوره مرسوم نبود.
 
مشهورترین عضو این خاندان بعد از میرزا حبیب که هنوز هم مردمِ بحرآباد از او به نیکی یاد می‌کنند حاج احمد حبیب‌اللهی است. قدیمی‌ها تعریف می‌کنند، حاج احمد، که تا قبل از انقلاب بزرگ و ارباب روستا بود، نذر داشت که روز عاشورا به همه عزاداران روستا‌های دور و اطراف در باغِ خودش که درست در وسط بهرآباد بود، آب‌گوشت بدهد.
 
حاج علی نکوئی تعریف می‌کند: حاجی خدابیامرز یکی دو روز قبل عاشورا پیشکارش را می‌فرستاد سراغ بزرگ هیئت‌های بهرآباد و مهدی‌آباد و روستا‌های دور و اطراف که از ظهر عاشورا فراموش نکنند. چون هر سال ناهار آب‌گوشت میهمان حاج احمدآقا بودند. حاجی یک باغی داشت در وسط بهرآباد، درندشت.
این سَر باغ می‌ایستادی، آن طرفش دیده نمی‌شد. ظهر روز عاشورا، از این سَر تا آن سَر را برای عزادار‌های امام حسین (ع) سفره می‌انداخت و خودش می‌ایستاد دمِ در و به میهمان‌ها خوشامد می‌گفت. باورتان نمی‌شود، این حیاط ظهر روز عاشورا دائم پُر و خالی می‌شد.
 
اهالی بهرآباد احمد حبیب‌اللهی را به دست و دل‌بازی‌اش می‌شناسند. می‌گویند زمستان‌ها اگر کسی آذوقه نداشت، حاج احمد کسی را دست پُر می‌فرستاد سراغش تا کم و کسر نداشته باشد، یا اینکه به تازه داماد‌ها زمین می‌داد تا بروند در آن خانه بسازند و زودتر سر و سامان بگیرند. برای همین هم حاج احمد حبیب‌اللهی هیچ وقت و هیچ سالی دست و دلش برای خرج دادن ظهر روز عاشورا نلرزید: «حبیب‌اللهی خدابیامرز زمین‌دار و گله‌دار بهر‌آباد بود و وضعش بالاخره خوب بود. خدا شاهد است که هیچ‌وقت برای آن ناهار معروفش کم نمی‌گذاشت. به صغیر و کبیر ناهار می‌داد. از یکی دو روز قبل گوسفند‌ها پَروار را از بین گله‌اش جدا می‌کرد و می‌داد که برای پختن آب‌گوشت آماده‌اش کنند.».
اما پختن نان آب‌گوشت ظهر روز عاشورایِ بهرآباد هم برای خودش قصه و ماجرایی دارد. قصه‌ای که راوی‌اش زن‌های بهرآباد قدیم هستند، چون صفر تا صد کار پختِ نان روی دوشِ آن‌ها بوده است. تکتم صفری می‌گوید: «حبیب‌اللهی خدابیامرز کنار مسجد دو سه تا تنور درست کرده بود برای پختن نان همین آب‌گوشتِ معروف. زن‌های بهرآباد برای پختن این نان سر و دست می‌شکستند و بدون زور و اجبار و با جان و دل، از صبح علی‌الطلوع می‌آمدند پای تنور و نان درست می‌کردند.»
البته بعضی‌ها هم درتنورِ خانه خودشان نان درست می‌کردند و می‌فرستادند دمِ در باغِ حبیب‌اللهی‌ها: «حجم نانی که باید درست می‌شد خیلی زیاد بود و گاهی وقت‌ها تنور‌های کنار مسجد دیگر جواب نمی‌داد، برای همین یک عده از زن‌ها داوطلب می‌شدند و در تنور خانه خودشان نان درست می‌کردند. وقتی که معلوم می‌شد چه کسانی می‌خواهند نان بزنند، روز قبل ماشین پیشکار آقای حبیب‌اللهی آرد و بقیه چیز‌ها را بار می‌زد و می‌آورد دم در خانه‌ها تحویل زن‌ها می‌داد.»
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->