محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - از ملت شعر و ادب بودن خودمان بارها گفته ایم و از تأثیر ضرب المثلها و جملات قصار در زندگی روزمره مان هم حرفهای زیادی شنیده ایم. اما هر ضرب المثلی، هم ریشه در تاریخ و فرهنگ دارد و هم با مرور زمان و تکرار زیاد، بخشی از فرهنگ رفتار جمعی یک ملت میشود و خیلی از مناسبات بین آدمها را تعیین میکند. مثلا ما میگوییم بخشش از بزرگان است یا ببخش تا بخشیده شوی. در ضرب ا لمثلها و کلمات قصار و شعر و غزل هامان عمدتا انگار سمت طرف برحق ماجرا میایستیم که قرار است از او عذرخواهی شود و او هم بزرگ منشانه میپذیرد. این نظم فرهنگی در رفتار بزرگان سیاسی و اجتماعی و افراد سرشناس فرهنگی و هنری و ورزشی و مردم کف کوچه و خیابان و بین اعضای خانوادهها هم دیده میشود.
اصولا او که میبخشد آدم خوب ماجراست و او که عذرخواهی کرده هیچ ارزشی تولید نکرده است. انگار هزینه اشتباه آن قدر زیاد است که حتی عذرخواهی هم آن را پاک نمیکند. برای همین هم آدمها تمرکزشان را روی نپذیرفتن اشتباه و تبرئه خود میگذارند تا عذرخواهی! این رفتار که دیگر میتوان گفت طبیعی هم شده است، با ۲ اتفاق هم زمان در این روزها از سمت ۲ نفر که به رک بودن و اظهارنظرهای صریح معروف اند، کمی تغییر کرد. تغییری آن قدر مهم که پرداختن به آن در مطلبی جداگانه خالی از لطف نیست!
از تبار تهاجم!
مسعود فراستی و حسین شریعتمداری به ترتیب منتقد و روزنامه نگارانی هستند که شاید نمونه نوعی در قشر هم صنفان خود باشند که در بین مردم هم شناخته شده اند. مثلا اگر به کسی که با سینما و دنیای نقد آشنا نیست، بگویید که یک منتقد سینمایی نام ببر، به احتمال قوی اولین نامی که میگوید مسعود فراستی است و با همین روند اگر از آدمهایی که در فضای خبر و سیاست زیاد عبور نمیکنند و آدمهای روزنامه خوان و پیگیر اخباری نیستند بخواهید که یک روزنامه نگار نام ببرند، احتمالا حسین شریعتمداری جزو گزینههای اولی خواهد بود که نامشان را میشنوید. اما چرا؟ به یک دلیل مشترک، صراحت لهجه و لحن تند این ۲ نفر در حمله بی رودربایستی و بدون لکنت به آدمهایی که فکر میکنند لایق حمله اند.
این ۲ نفر مخالفان زیادی دارند و دوستان پروپاقرصی هم دور خودشان جمع کرده اند. اصولا آدمهایی که تند و سریع و بی لکنت و محکم حرف میزنند، جدا از اینکه دارند حرف درست یا غلط میزنند، آدمها را به ۲ دسته تقسیم میکنند: مخالفان و دشمنان پروپاقرص و دوستان و طرفداران دوآتشه. برای همین هم وقتی این گونه افراد اشتباه کنند، هم مخالفان فرصت را برای ضربه زدن مناسب میبینند و هم دوستان شمشیر را برای دفاع از رو میبندند! اما اشتباه شریعتمداری و فراستی چه بوده که این روزها کار آنان را به عذرخواهی کشانده است؟
اینجا زمین بازی من نیست!
حدود یک هفته پیش بود که کلیپی باورنکردنی از حضور مسعود فراستی در برنامه «کتابباز» منتشر شد که او در آن به غلطترین شیوه ممکن درحال روخوانی بخشی از شاهنامه فردوسی است و سوتیهایی در حد تلفظ «بِرید» به جای «بُرید» دارد!
این کلیپ که معلوم نبود چطور با وجود ضبطی بودن برنامه کات نشده و دوباره ضبط نشده و چطور در مرحله پخش بیرون کشیده نشده است، باعث شد مسعود فراستی هفته سختی را سپری کند که در آن تندترین حملهها با شدیدترین تمسخرها روانه او و این شاهنامه خوانی افتضاحش شود. ۲ روز پیش و در برنامه بعدی کتاب باز، اما فراستی همیشه مدعی و همیشه تندوتیز، با نگاه بالا به پایینش، خود را شکست و حرفهایی با این مضمون زد که شاهنامه زمین بازی او نیست، او بلدش نیست و از شاهنامه دوستان و همه مردم عذرخواهی میکند!
به همین راحتی. نه زمین به آسمان آمد و نه کسی بعد از آن متعرض او شد، بلکه بعضی منتقدان همیشگی فراستی، او را ستودند که راحت به بی اطلاعی و کم سوادی اش در حوزه ادبیات کلاسیک ایرانی اعتراف کرده است.
همین الگو برای حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، هم اتفاق افتاد. شریعتمداری که با حملههای سهمگین و تیترهای تند و قلم پر نیش وکنایه اش مشهور است و تا حالا خیلیها را به این شکل نواخته است، پس از اینکه سوءبرداشتی از حرفهای آیت ا... سیستانی درباره نظر ایشان برای نظارت سازمان ملل روی روند انتخابات عراق داشت، در یادداشتی از مواضعش کوتاه آمد و آن یادداشت در روزنامه کیهان را حاصل برداشت اشتباهش دانست. باز هم اتفاقی نیفتاد. حسین شریعتمداری اشتباه کرد و عذرخواهی کرد و اتفاقی نیفتاد، فراستی اشتباه کرد و عذرخواهی کرد و اتفاقی نیفتاد! شاید اگر آدمهای سرشناس و از آن مهمتر مسئولان کشوری هم وقتی اشتباهی میکنند، عذرخواهی کنند و اتفاقی نیفتد! شاید اصلا در دل مردم بیشتر جا باز کنند. شاید عذرخواهی از بزرگان باشد و بخشش از دیگران!