اگر شما جای من باشید و در یک روز این ۲ نقل مختلف را از ۲ نفر ایرانی هموطن خود در موضوع حقوق شهروندی بشنوید، چه احساسی خواهید داشت؟ یک تجربه از بلاد کفر و یک تجربه از کشور اسلامی خودمان.
نخست نقل یک دیپلمات ایرانی سابق در آلمان: وقتی دیوار برلین برچیده شد و تغییرات رخ داد، ما که در شرایط جدید نیاز به جای بیشتر داشتیم و نیاز بود ساختمان سفارت ایران را توسعه دهیم و ۲ طبقه اضافه کنیم، هرچه تلاش کردیم، شهرداری مجوز نداد.
بالاخره بهدنبال توصیه دولت و سفارش وزارتخارجه و نامهنگاری و... رفتیم تا اینکه کسی گفت «بیخود برای مکاتبه و فشار سازمانی تلاش نکنید، اگر خود وزیرخارجه هم بیاید، اینجا نمیتواند قانون را دور بزند، بروید و اهل محل را راضی کنید، زیرا مشکل شما همسایههای روبهرو هستند، چون اگر شما ساختمانتان را بالا ببرید، آن چند ساختمان مجاور سفارت از نور خورشید محروم میشوند، بههمین دلیل قانون این نور را حق شهروندی آنها میداند و به شما اجازه بالابردن ساختمانتان را نمیدهد، شما باید بروید و آن همسایهها را راضی کنید!»
نقل یکی از دوستان ساکن تهران: سر کوچه ما، یکی از چهرههای سرشناس نظام، آمد زمین فضای سبز را برای مؤسسه خودشان خرید، بعد هم در جایی که ۲ طبقه بیشتر مجوز نمیدهند (با پارکینگ ۳ طبقه) هفتهشت طبقه ساختند. از طرف دیگر در کوچهای که طبق نقشه شهرداری بنبست بود، برای ساختمان در باز کردند. پست برقشان را روی دیوار منزل همسایه زدند. پنجرههای ۷ طبقه همه به حیاط و بالکن خانههای سمت چپ مشرف است و کارگرها شب و روز به زندگی و ناموس مردم مسلط شده، نور صبحگاهی را از همه ساختمانهای مجاور گرفتهاند و چند سال است که هر ساعت شبانهروز صدای وحشتناک ساختوساز و سنگبری و تیرآهنکشی و تخلیه کامیون آسایش مردم را گرفته است. اهل محل و همسایهها هم دستشان بهجایی نمیرسد و جرئت ندارند از حقوق شهروندی حرف بزنند.
کافی است این ۲ نقل را کنار هم بگذاریم و فضای ۲ محیط اجتماعی متفاوت را مقایسه کنیم؛ خواهیم دید که برخلاف تصور یا تلقی ابتدایی برخی افراد، این موضوع اصلا سیاسی و اعتقادی نیست، بلکه کاملا جنس اجتماعی و فرهنگی دارد و به رویکرد نادرست و روحیه ناپسند ما ایرانیهای شرقی امروز برمیگردد که بههر دلیل، از جمله تراکم چندصدسال حکومت پادشاهی و حاکمیت نظام اربابرعیتی، چیزی بهاسم حقوق شهروندی را جز در مقام تعارف یا شعارهای رسمی و تبلیغاتی باور نداریم و در عمل به آن اعتنایی نمیکنیم.
درحالیکه هم باورهای اسلامی ما بیش از هر آیین و مکتبی بر این موضوع صحه گذاشته و آن را برجسته ساخته است و هم آرمانهای انقلاب اسلامی به آن توجه کرده و بر آن متمرکز بوده است. افسوس که بهتعبیر امیرمؤمنانعلی (ع) دیگران در عمل به دستورهای قرآن کریم و مبانی حقوقی شریعت اسلامی از ما جلو افتاده و بر ما پیشی گرفتهاند!