این مسابقات با رکورد دوازدههزارنفری حضور تماشاچیان در تاریخ کشتی جهان ماندگار شد و در پایان تیم ملی کشتی کشورمان بالاتر از تیمهای روسیه و آمریکا قهرمان جهان شد. یکی از صحنههای بهیادماندنی و البته غم انگیز این بازیها وداع رسول خادم بود. کشتیگیر مشهدی که فقط بهخاطر میزبانی ایران در این مسابقات باوجود اعلام بازنشستگی به اصرار کادر فنی و جامعه کشتی خودش را به بازیها رسانده بود، در فینال +۱۰۰ کیلو بعد از اینکه به کشتیگیر قدرتمند کوبائی خود باخت، ناگهان چهارگوشه تشک را بوسید و در بیستوهفتسالگی برای همیشه از دایره طلایی خداحافظی کرد؛ اتفاقی که آن زمان بازتاب زیادی در مطبوعات داخلی و خارجی داشت. آنچه در ادامه میخوانید، بخشهایی از روایت جعفر محتشمی، کشتی نویس مجله کیهان ورزشی است که از حالو هوای آن روز نوشته است.
«به قول خودش مهم نبود که ارتفاع سکو یا رنگ مدالش چه باشد، مهم تسلیمنشدن و شجاعانهجنگیدن بود و توجهی هم به این نداشت که در بازگشت مجدد به صحنه، اعتبارش و ۳ مدال طلای جهان و المپیکش لطمه بخورد. مربیان تیم ملی موقع وزنکشی وقتی قدوبالای حریفان رسول را دیدند، رنگ از رخسارشان پرید؛ زیرا یکطرف رسول خادم بود با وزنی حدود ۱۰۵کیلو و طرف مقابل حریفانی حدود ۱۳۰کیلوگرم و حتی بیشتر.
رسول در طول ۴ مبارزه با حریفان ماقبل فینال هرگز پا عقب نگذاشت که اخطار بگیرد و در خاک بنشیند! اما در فینال، تعادلنداشتن در وزن به اوج خود رسید. رسول با وزنی کمتر از ۱۰۵ در مقابل حریفی از کوبا (رودریگز) با وزنی کمتر از ۱۳۰کیلوگرم رودروی یکدیگر قرار گرفتند. رسول بعد از باخت مقابل رودریگز کوبایی دست او را بهعنوان کشتیگیر پیروز فشرد و یکمرتبه تصمیمی را که هیچکس از آن خبر نداشت، بهاجرا درآورد و با ۲۷سال سن در اوج قدرت به قصد خداحافظی با کشتی شروع به بوسیدن چهارگوشه تشک کرد. در این لحظات تماشاچیان و میلیونها بیننده تلویزیون با چشمانی اشکبار این صحنه را تماشا میکردند. یکمرتبه عباس جدیدی به وسط تشک پرید تا یا مانع شود یا او را به دوش بگیرد که رسول با تواضع مانع شد.
بهدنبال عباس، بقیه کشتیگیران و چند نفر از مربیان و کوین جکسون آمریکایی به روی تشک ریختند. رسول دیگر توان ممانعت نداشت. یکمرتبه خود را روی شانههای یکی از یاران باوفای اردو، حسن شفیعی دید. امیر خادم در کنار تشک دستهایش را روی صورتش گذاشته بود تا خداحافظی رسول را نبیند. طالقانی، مدافع اول رسول در بازگشت مجدد او، بیاختیار گریه میکرد. در همین لحظات تماشاگرانی که به قول مربی آلمانی همواره همانند یک رود خروشان صدا میکردند، در سکوت ناظر این صحنههای بهیادماندنی بودند و با بغض، وسط تشک را تماشا میکردند. فقط گروهی از تماشاچیان توانستند شعار بدهند رسول تو قهرمانی، رسول تو پهلوانی.
رسول به اتاق محقر مخصوص گرمکردن کشتیگیران ایران رفت تا خود را برای مراسم توزیع مدالها آماده کند. حاجی خادم و کیانوش اعتمادمقدم سردرگریبان در گوشهای از اتاق نشسته بودند. تعدادی از کشتیگیران و مسئولان دورتادور اتاق در سکوت گریه میکردند. در این لحظه عارف ربطی با چشمانی گریان از در وارد شد و گفت: آقارسول بفرمایید برای توزیع جوایز. رسول همچنان استوار درحالیکه قدری رنگ به چهرهاش مهتابی شده بود، لباسهایش را عوض کرد و گرمکن تیم ملی جمهوری اسلامی را بر تن کرد و برای دریافت مدال نقره به صحنه برگشت. رسول خادم با ۲۷سال سن و ۵ مدال طلا و نقره جهان و المپیک در اوج قدرت کار خود را در کشتی پایانیافته دانست.»