سرخط خبرها

سه‌قلو‌های پنجتن در ماراتن زندگی

  • کد خبر: ۴۸۴۶۹
  • ۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۰
سه‌قلو‌های پنجتن در ماراتن زندگی
حضور یک‌باره ماهان، عرفان و پویان پدر و مادر جوان را غافل‌گیر کرد
معصومه فرمانی‌کیا | شهرآرانیوز؛ این روز‌ها قصه به‌دنیاآمدن سه‌قلو در هر خانواده و محله‌ای که باشد، داستان جذابی دارد. دنیای متعلق به ۳ نوزاد که معادله معمولی زندگی پدر و مادر جوانشان را به‌هم زدند، با همه روایت‌های دیگر کاری‌مان تفاوت دارد و گزارشی ویژه پیش رویمان می‌گذارد. روایت ۳ پسر که لباس‌های عروسکی آبی و بنفش پوشیده و کنار هم خوابیده‌اند و پدر و مادرشان دغدغه آینده زندگی‌شان را دارند. نمی‌دانم چند خیر پیش‌قدم می‌شوند تا روزگار به آن‌ها سخت نیاورد.
اینجا انتهایی‌ترین نقطه طبرسی‌شمالی است. سرگردانی و پرسه‌زنی را در کوچه‌هایی که برخی خانه‌هایش هنوز بدون پلاک و نام است، به عشق دیدن بچه‌ها به جان می‌خریم. بین راه مدام تصویر نوزاد‌ها را در ذهن مرور می‌کنیم و بی‌نتیجه می‌گذاریمش. اینکه باید چه شکل و اندازه‌ای باشند و چقدر شیرین و دوست‌داشتنی. نمی‌توانم تا رسیدن به مقصد بخشی از ماجرا را که می‌دانیم، تعریف نکنم.

 

زندگی شیرین و سخت خانواده سه‌قلو‌ها

مهیج‌ترین قسمت ماجرا وقتی است که در این روز‌ها و با مشکلات اقتصادی بزرگ و کوچکی که همه ما با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنیم و کاستی‌ها خیلی از پدر و مادر‌های جوان را از بچه‌دارشدن می‌ترساند، عرفان و ماهان و پویان با هم تصمیم گرفتند زندگی پدر و مادرشان را شیرین کنند. حالا ۴۰ روز از تولدشان می‌گذرد و ایمان داریم وجودشان آن‌قدر برکت و شادی و انرژی همراه دارد که نه روزگار سخت این روز‌ها به چشمشان بیاید و نه محدودیت‌های دنیای کرونایی.
 
پدر جوان در را به رویمان باز می‌کند. عجیب است که این وقت روز در خانه است. طناب حیاط نقلی و کوچک پر از لباس‌های شسته‌شده نوزاد است که همین ابتدای راه کلی حال آدم را خوب می‌کند. اصلا از همین ابتدای ورود حالمان به عشق دیدن بچه‌ها عالی است.
این داستان را به هر طریقی جمعش کنی، جذابیت دارد. شما فکر کنید ۳ شیشه شیر آماده‌شده کنارهم برای ۳ نوزادی که باهم گرسنه می‌شوند، گریه می‌کنند و آرام می‌شوند و می‌خوابند، ردیف شده باشد و کنارش ۳ پتو و متکای هم‌رنگ، اما لباس‌های متفاوت.
در طبیعی‌ترین حالت ممکن باید چندنفر مأمور نگهداری از نوزاد‌ها باشند؛ آن‌ها را به حمام ببرند، زیرشان را تمیز کنند و آماده خوابیدن کنند، اما در خانواده میانبندی این کار بر عهده پدر و مادر است؛ گرچه گاهی خانواده‌ها هم به کمک می‌آیند.
 
نرجس ریاضی هنوز برای مادرشدن جوان است. در بیست‌سالگی یک‌باره صاحب ۳ فرزندشدن غافل‌گیر کننده است. هنوز بعد از به‌دنیاآمدن بچه‌ها در شوک است. تعریف می‌کند:در اولین ماه‌های حاملگی‌ام سونوگرافی تشخیص سه‌قلو داد. انتظارش را نداشتیم، نه من و همسرم و نه خانواده‌ها. با این وضعیت اقتصادی فکرکردن به این ماجرا هم سخت بود. خودمان را دلداری دادیم که اشتباه شده است. البته در خانواده دوقلو زیاد داریم، اما ما گمان همان را هم نمی‌بردیم. چندبار دیگر از پزشک خواستیم سونو بگیرد، اما نتیجه همان بود. ما هم‌زمان صاحب ۳ پسر می‌شدیم. متخصص سونوگرافی این موضوع را با ذوق تعریف می‌کرد و ما مانده بودیم چه کنیم. هنوز زیر بار مخارج عروسی‌مان کمر راست نکرده بودیم. من و همسرم کم‌کم قبول کردیم که باید پذیرای این ۳ هدیه الهی باشیم و سعی کردیم مقدمات آمدنشان را مهیا کنیم؛ هرچند ماه‌های بارداری خیلی سخت گذشت و باید تحت کنترل می‌بودم. این را نگفتم که ما با کلی دوندگی و بعد از ۵ سال نامزدی مقدمات زندگی مشترکمان را جفت‌وجور کردیم و دستمان برای دارو و درمان و غربالگری خالی بود. هیچ‌کس حمایتمان نکرد. هروقت برای کم‌کردن هزینه‌ها صحبت می‌کردیم، می‌گفتند همسرت جوان است، کار کند. مثلا سونوگرافی هزینه ۳ بچه را می‌گرفت و ما حسابی دستمان تنگ بود. ۹ ماه سخت و طولانی گذشت. فقط باید مادر باشی تا بفهمی حرف این ۹ ماه که می‌شود، لحظه‌به‌لحظه‌اش یعنی چه. انتظار تمام شد و موعد مقرر رسید. خدا لطفش را در حق زندگی من و همسرم تمام کرد. بچه‌ها ۲۰ شهریور به دنیا آمدند؛ گرچه بازهم پشت در‌های بسته برای کمک حداقلی ماندیم. حالا همه مرا مادر سه‌قلو‌ها صدا می‌زنند. با هرکس صحبت می‌کردیم، می‌گفت پدر جوان و مادر جوان این حرف‌ها را ندارد. شما قضاوت کنید که وضعیت برای ما چقدر سخت است.
 
حالا نوبت علی میانبندی، پدر ۲۹ ساله، است که هم‌زمان با جابه‌جاکردن بچه‌ها حرف‌های همسرش را پی بگیرد: کارگر پیک موتوری یک رستوران هستم و الان هم کرونا کارم را با مشکل روبه‌رو کرده است. مستأجر هم هستیم. بچه‌ها شیرخشک و پوشک می‌خواهند. حساب کنید هر ۲۴ ساعت یک بسته پوشک ۷۰ هزار تومانی باید بگیریم. این‌ها جدا از هزینه دارو و دکتر است. چندروز قبل مریض شده بودند.
 
با ویزیت شصت‌هفتادهزارتومانی متخصص اطفال مجبور شدیم یکی از آن‌ها را به نمایندگی از همه‌شان به دکتر ببریم. بچه‌ها برای بزرگ شدن نیاز به حمایت دارند، اما جز طعنه چیزی نشنیده‌ایم. خدا داده است و ما هم شاکریم. خودش حتما آینده‌شان را تضمین می‌کند. ان‌شاءا... صالح و سالم باشند.
 
مهم نیست بین ماهان و پویان و عرفان کدام‌یک اول به دنیا آمده است، مهم نیست که بین سه‌قلو‌ها به قول مادرشان یکی قلدرتر است، مهم نیست بچه‌ها شب تا صبح گریه می‌کنند و خواب را بر چشم پدر و مادر جوانشان حرام کرده‌اند. مهم این است که خدا همیشه و همه‌جا درخور ستایش است. فقط او باید بخواهد که ما باشیم یا نباشیم. اراده و خواست اوست که در خانه کوچک و نقلی شهروندی در انتهایی‌ترین قسمت شهر، هم‌زمان موهبت زندگی و عشق را به خانواده‌ای عطا کند که بضاعت چندانی ندارند.
فکر می‌کنیم وجود ماهان، پویان و عرفان با همه سختی‌های این روز‌ها یک نعمت است و موهبت که باید شکرگزارش بود و برای سلامتی آن‌ها و پدر و مادرشان دعا کرد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->