مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ درست شبیه یک قهرمان. آقای سرمربی ابرو در هم میکشد، اما کمر خم نمیکند. ۱۴ ستاره پرادعا دربرابرش میایستند و علم طغیان برمیدارند. او به اتاقش میرود و بعد از چند ساعت فهرست جدیدی از بازیکنان دعوتشده به اردوی تیم ملی فوتبال ایران را به دستیارش میدهد تا منتشر کند! غافلگیری ساعت ۵ بعدازظهر همه را فرامیگیرد. احمد سجادی، محمد پنجعلی، مرتضی فنونیزاده، اصغر حاجیلو، شاهین بیانی، شاهرخ بیانی، حمید درخشان، ضیا عربشاهی، مرتضی یکه، ناصر محمدخانی، عبدالعلی چنگیز، فتحآبادی، فرشاد پیوس و مهدی ابطحی، ۱۴ غولی بودند که در آستانه بازیهای آسیایی۱۹۸۶ از نظم و انضباط کاری دهداری شاکی شدند و استعفایشان از پوشیدن پیراهن ملی را اعلام کردند؛ اما آقای سرمربی دست به ریسکی بزرگ زد و چهرههای جوان و بینامونشانی، چون جواد زرینچه، احمدرضا عابدزاده، عبدالصمد مرفاوی و... را جایگزین آنها کرد!
نفراتی که هنوز از آبوگل فوتبالی درنیامده بودند و کسی چه میدانست آنها آینده درخشان فوتبال این مملکت خواهند بود. پرویز دهداری، مرد اخلاق تاریخ فوتبال ایران است که نه بعد از مرگش که در زمان حیاتش الگوی رفتاری بسیاری از اهالی جامعه ورزش بود. شاید بههمینخاطر بود که آبان سال۱۳۵۴ گروهی از مشهد برای کسب اجازه تأسیس باشگاهی با نام او راهی تهران شدند تا با پرویز دهداری ملاقات کنند.
سفر کمیته پنجنفره به تهران
فوتبال گلکوچک پارک شهر، کار خودش را کرد. روحانی خوشفکر، بچهها را صدا زد و از آنها پرسید حاضرند خودشان را برای یک چالش بزرگ آماده کنند؟ پاسخها مشخص بود. همه آنها که توپ پلاستیکی را سهجلده میکردند و کله سحر تا بوق شبشان را در پارک شهر بازی میکردند، از خدایشان بود فوتبال را حرفهای دنبال کنند و بروند توی مستطیل سبز ۴۵در۹۰متری در جستوجوی رؤیاهایشان بدوند. سیدکاظم علوی که از خانوادهای روحانی و خودش هم ملبس بود، با هدف تشکیل یک تیم فکری سیاسیعقیدتی در روزهای پیش از انقلاب، جوانان خیابان امامرضا (ع) مشهد را گرد هم آورد؛ تیمی که قرار بود در ورزش از پیشکسوتی الگو بگیرد که هزاران کیلومتر دورتر و در روستای گلدشت در سهکیلومتری آبادان به دنیا آمده بود، اما از همان موقع آوازه اخلاقش در فوتبال کشور پیچیده بود. سیدکاظم علوی، مرحوم پرویز دهداری را الگویی ورزشی برای بچههای محلهشان قرار داد. برای همین به همراه محمد علوی، مهران افخمی، محمود حدادی و فرزین نجاری گروه پنجنفرهای را تشکیل داد و به تهران سفر کرد تا اجازه تأسیس باشگاهی با این نام را از دهداری که آن موقع سرمربی تیم گارد تهران بود، بگیرد؛ سفری پُرماجرا که ختمبهخیر شد.
از مخالفت دهداری تا ۴۵سالگی یک تفکر
خیلیها معتقدند باشگاه دهداری فقط یک باشگاه فوتبال نیست، بلکه یک مکتب است؛ همانی که سیدکاظم میخواست. علوی سالها بعد از تأسیس باشگاه به قم رفت و هماکنون در آنجا زندگی میکند، اما به هدفش رسید. او که با گروه پنجنفرهاش به تهران رفته بود تا با دهداری دیدار کند، در ملاقات اول با مخالفت جدی سرمربی تیم ملی روبهرو شد. دهداری دوست نداشت برای جوانان فوتبالدوست مشهدی مشکلی به وجود بیاید. مهران افخمی یکی از اعضای گروه پنجنفره بعدها دراینباره گفت که دهداری میترسیده بهخاطر مخالفتهایی که با او در فدراسیون میشده، برای تیم مشهد مشکل درست کنند. بااینهمه اصرار مشهدیها دستآخر با موافقت دهداری همراه و باشگاه دهداری مشهد دهم آبان ۱۳۵۴ بهطوررسمی افتتاح شد.
اول دیدار با استاد در تابستان۵۵
کمتر از یک سال بعد تیم پُرانگیزه مشهدی اینبار با تمام بازیکنان و کادر فنیاش، با سرمربیگری اولین مربی تاریخ باشگاه یعنی سیدکاظم علوی دوباره به تهران رفت؛ ملاقات اول بازیکنان با سرمربی که مرد اخلاق فوتبال ایران بود. دهداری که آنموقع سرمربی تیم ملی بود، در آن دیدار حرفهای زیادی به جوانانی زد که تمام آرزوها و رؤیاهایشان را در قهرمانی میدیدند. شاید همان حرفها بود که بعدها باشگاه دهداری مشهد را از یک باشگاه همیشهقهرمان، به یک باشگاه همیشه بااخلاق و خانوادگی بدل کرد؛ باشگاهی که بیشتر از آنکه در طول این ۴۵سال دنبال پیروزی و قهرمانی باشد، بهدنبال پرداختن به مسائل فرهنگی و درونباشگاهی بود، اتفاقی که خروجیاش خانواده صمیمی دهداری است که بعد از گذشت ۴۵ سال هنوز گرد هم هستند. مسعود توکلی، هاشم حسینی، مهران افخمی، فرهاد عرب و... در قالب پیشکسوتان باشگاه و جوانترهایی که نسل چندم از خانواده بزرگی هستند که فوتبال را به زندگی گره زدند.
فراتر از فوتبال؛ دهداری زندگی
شاید هیچکس بهدرستی پاییز سال۷۱ را به یاد نداشته باشد. وقتی تلویزیون خبر شوکهکننده فوت سرمربی سابق تیم ملی، پرویز دهداری را اینگونه به مردم ایران مخابره کرد: «پرویز دهداری، مرد اخلاق و سرمربی سابق تیم ملی، بهدلیل عارضه کلیوی درگذشت.» شاید مرد اخلاق ایران ۲۸ سال قبل رفت، اما باشگاه فرهنگیورزشی دهداری مشهد هنوز هست و در چرخه فوتبال پایه این شهر باقی است. دهداریچیها بیش از آنکه فوتبالیستهای مشهوری شوند، در میدان اخلاق، تحصیل و تربیت شهره شدند. چه بسیار بازیکنانی که از این مکتب تا درجه دکترای تحصیلی پیش رفتند و اکنون در شهر مشهد برای خودشان سری میان سرها هستند. البته این نبوده که دهداری خالی از پرورش ستاره هم باشد؛ امثال حسین بادامکیها و حسین شاملوها، محصول آکادمی فوتبال و زندگی «دهداری» هستند.