حسین نخعی شریف | شهرآرانیوز؛ دیدارهای دوستانه همیشه جذابیتهای خاص خودش را داشته است و البته طرفداران خاصتر! در این مسابقات بیشتر از حاشیهها و بداخلاقیها چه داخل زمین و چه بر روی سکوها خبری نیست و بهجای آن محیطی دوستانه و صمیمی را شاهد هستید، بهویژه که بحث گلریزان هم مطرح باشد.
در خاطرهبازی این هفته سراغ یکی از همین دیدارها رفتهایم؛ دیداری که در آن جمعی از بازیکنان شاخص باشگاههای تهران که بیشتر آنها هم سابقه پوشیدن پیراهن تیم ملی را یدک میکشیدند، بهمصاف بهترینهای مشهد رفتند؛ آنهم برای پاسداشت عطا پژند، ورزشکاری شاخص از دیار توس.
زندهیاد عطاءا... پژند هم در دوومیدانی و هم در فوتبال چهرهای شاخص و دارای عناوین کشوری بود. او حتی در سال۱۳۴۳ به اردوی تیم ملی دوومیدانی دعوت شده بود. عطا متولد ۲۷مرداد۱۳۲۲ کوچه سنگی مشهد بود که خیلی زود پلههای ترقی را پیمود که علت آن علاوه بر استعداد ذاتیاش، تولد در خانوادهای ورزشدوست و ورزشکار بود.
عطا که فوتبال و دوومیدانی را توأمان دنبال میکرد، پس از درخشش در فوتبال آموزشگاههای کشور، ابتدا در شاهین و سپس در پاس مشهد به چهرهای محبوب و دوستداشتنی تبدیل شد؛ اما یک اتفاق در میدان فوتبال همهچیز را برایش تیرهوتار کرد. برخورد سربهسر با مدافع حریف، عملا او را از میادین دور کرد؛ اما این پایان ماجرا نبود، زیرا در اثر این ضربه، عطا بیناییاش روزبهروز کمتر میشد و اعزام به خارج و مداوای او مستلزم هزینه، پس دوستان و نزدیکان ورزشیاش دستبهکار شدند و با کمک فرامرز ظلی، دروازهبان اسبق تیم ملی که بهواسطه سکونت اقوام همسرش و البته رفاقت با حشمتخان مهاجرانی معمولا سالی چندبار به پابوسی امام غریبان میآمد، مقدمات یک دیدار دوستانه فراهم شد.
یک روز قبل از مسابقه یعنی پنجشنبه ۱۲مرداد۱۳۵۱ در ایستگاه راهآهن مشهد غلغلهای برپا بود. مشتاقان فوتبال شهر بهشت که تا آن زمان این تعداد ملیپوش را در مشهد ندیده بودند، از ساعتهای اولیه صبح بیصبرانه منتظر ورود بازیکنان محبوبشان بودند، اما قطار با ۳ ساعت تأخیر در ساعت۱۳ به مقصد رسید. جعفریان، مدیرکل وقت ورزش استان، که در ایستگاه راهآهن حضور داشت، وقتی اینهمه شوروشوق را دید، سریع دستبهکار شد و از ارتش، استمداد طلبید تا هم استقبالکنندگان ناکام نشوند و هم او بتواند باوجود ۳ ساعت تأخیر قطار، مطابق برنامه پیشبینیشده عمل کند؛ بنابراین ورزشکاران تهرانی بههمراه بازیکنان منتخب مشهد که به پیشواز آنها رفته بودند سوار بر جیپهای ارتشی روبازشدن تا ازایستگاه راهآهن مسیری پنجکیلومتری تا پارک کوهسنگی را بپیمایند.
مردم با هیجان ماشینها را دنبال میکردند و ورزشکاران هم با صبر و حوصلهای مثالزدنی به آنها پاسخ میگفتند. حدود ساعت۱۵ فوتبالیستها به رستوران کوه سنگی رسیدند، در این مراسم که عطا پژند هم حضور داشت، دکتر معتمدی شهردار مشهد بهگرمی از آنان استقبال کرد و هدایایی نیز به رسم یادبود تقدیم. شب نیز ورزشکاران راهی حرم امام مهربانیها شدند تا به رازونیاز بپردازند.
جمعه ۱۳مرداد درحالیکه زمان شروع مسابقه ۱۶:۳۰ اعلام شده بود، اما از حدود ساعت۱۰ خیابانهای اطراف استادیوم سعدآباد مملو از جمعیت مشتاق بود و ساعت۱۴ ظرفیت استادیوم تکمیل شده بود و حدود ۱۵ هزار نفر بیصبرانه منتظر شروع مسابقه.
حسن زاهدی، استاندار و نایبالتولیه بههمراه شماری از مدیران لشکری و اداری نیز از نزدیک شاهد این دیدار بودند. پس از خیرمقدم شهیدپور، رئیس هیئت فوتبال استان که دستپاچه هم شده بود، بازی آغاز شد.
برای سپیدپوشان تهران فرامرز ظلی، عزت وطنخواه، کارو حقوردیان، مهراب شاهرخی، عزت جانملکی، مسعود معینی، اکبر افتخاری، حمید امینیخواه، فریبرز اسماعیلی، فریدون معینی، اکبر مالکی، همایون بهزادی، حمید شیرزادگان، محمد حاجقاسم و حسین کلانی بهتناوب بازی کردند و برای زردپوشان مشهد نیز ایماننژاد، گیلعرب، قیاسی، جوانشیر، جهانگیر قوچاننژاد، حسن اعظم، عسگری، حامد پروانه، ایزدپناه، نیکخو، عبادی، عبادزاده، طاقهچیان، هوشیار، فرخنده و صفوی به مربیگری ایرج نجاران به میدان رفتند.
تهرانیها خیلی زود و در دقیقه۱۰ توسط کاپیتان همایون بهزادی به گل دست یافتند، اما جهانگیر قوچاننژاد، مهاجم خوشاستیل مشهدی خیلی زود این گل را تلافی کرد. سیدمهدی قیاسی توپ را از روی خط میانی به قوچاننژاد رساند و او هم با تکنیک نابش بعد از کمی پیشروی و از فاصله سیمتری با شوتی سرکش دروازه ظلی را گشود تا استادیوم در دقیقه۱۴ یکپارچه شادی شود. منتخب تهران که نمیخواست بازنده این مسابقه باشد، بر شدت حملات خود افزود تا اینکه حسین کلانی در دقیقه۲۵ گل برتری را به ثمر رساند. هرچند بعد از این گل بازی کمی افت کرد، اما با شروع نیمه دوم ۲ تیم بارها روی دروازه هم حملهور شدند، اما یک مهدی ایماننژاد آماده و سرحال درون دروازه مشهد، بارها مانع ناکامی کلانی و بهزادی مهاجمان وقت تیم ملی شد.
پایان بازی، اما برای عطا پژند آغاز ماجرا بود. استاندار که در ورزشگاه حضور داشت، به مدیرعامل بانک صادرات استان که عطا کارمند آن بود، دستور داد تمام مخارج درمان را بپردازد، عطا به خارج از کشور اعزام شد؛ اما تلاش پزشکان ثمری نداشت و او در ۲۸شهریور۱۳۵۲ برای همیشه درآرامستان خواجهاباصلت آرام گرفت. روحش شاد، هم او و هم یک یک کسانی که در این کار ارزنده سهیم بودند و امروز به دعای خیری محتاج.