ورود سامانه بارشی به کشور طی فردا + ویدئو راه‌اندازی قطار تندروی تهران_مشهد در دهه فجر طرح‌های راه و شهرسازی خراسان رضوی نیازمند ۸۰ همت اعتبار است برخورد سمند و پارس در قوچان خراسان رضوی ۹ نفر را راهی بیمارستان کرد (۴ بهمن ۱۴۰۳) زنان بیشتر از مردان در معرض ابتلا به سرطان تیروئید هستند رهایی ۲ تبعه عراقی ربوده شده در اهواز (۴ بهمن ۱۴۰۳) ساخت و ساز‌های بی کیفیت و مسئولیت کیفری! | چه کسی باید پاسخگوی خسارت در ساخت و ساز‌ها باشد؟ جراحی تومور مغزی از طریق چشم برای اولین بار در دنیا ۲ تا ۳ میلیون نفر در ایران درگیر بیماری‌های نادر هستند درباره سرطان پروستات شایع‌ترین و مرگ‌بار‌ترین سرطان در بین مردان | غده‌ای خارج از مدار سلامت وزارت آموزش‌وپرورش: تشکیل سازمان خدمات رفاهی فرهنگیان در حال بررسی است چگونگی حذف تأثیر معدل در پایه دهم به شورای عالی آموزش و پرورش واگذار شد حناچی: محله «بستکی» دبی را معماران هرمزگانی ساخته‌اند ثبت تصویر یک قلاده پلنگ در پارک ملی کرمان + فیلم هم‌اکنون هیچ مددجویی پشت نوبت دریافت جهیزیه از کمیته امام‌خمینی (ره) خراسان رضوی نیست غریب‌آبادی: جمهوری اسلامی ایران دستاوردهای خود را در شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه خواهد کرد نوشیدنی‌های شیرین، ناسالم‌ترین خوراکی‌ها هستند خسارت دو میلیاردی درپی آتش‌زدن بنای تاریخی در گیلان | خاطی با وثیقه فعلاً آزاد شد با فواید و مضرات سیاه‌دانه آشنا شوید هشدار درخصوص محتویات دارو‌های کاهش وزن کشف بیش از ۲ هزار قلم محصولات آرایشی و بهداشتی قاچاق در نیشابور کدام دارو‌ها مشمول افزایش قیمت شدند؟ کشف بیش از ۲۹ هزار لیتر سوخت قاچاق در مرز‌های خراسان رضوی ۱۲۰ هزار بیمار «ام‌اس» در کشور وجود دارد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه، ۴ بهمن ۱۴۰۳) | هوای مشهد گرم می‌شود آخرین وضعیت و محدودیت ترافیکی در جاده‌های کشور (۴ بهمن ۱۴۰۳) معاون رئیس کل دادگستری: فروش زمین به نفع شکات پرونده کثیرالشاکی کینگ مانی زلزله ۴.۶ ریشتری جم را لرزاند (۴ بهمن ۱۴۰۳) ویتامین D چگونه ریسک ابتلا به سرطان پستان را کاهش می‌دهد؟ درباره سرطان چشم بیشتر بدانید
سرخط خبرها

یک گپ‌وگفت تلفنی چگونه بدهکارم کرد

  • کد خبر: ۴۹۵۰۶
  • ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۷
یک گپ‌وگفت تلفنی چگونه بدهکارم کرد
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگرعلوم دینی
شنبه| تازه سوار خودرو شده‌ام که گوشی تلفن همراهم زنگ می‌خورد. با دیدن اسم یک دوست بدهکار، امیدوار می‌شوم که سرانجام قرار است پولی را که می‌خواسته است پرداخت کند بدهد و اول‌صبحی چیزی کاسب هستم. با خوشحالی تلفن را برمی‌دارم و درحالی‌که سلام‌وعلیک می‌کنم، وارد خیابان اصلی می‌شوم. دوست عزیز البته برای یک مشورت زنگ زده است و خبری از پرداخت نیست! دارم با لب‌ولوچه آویزان جواب مشورتش را می‌دهم که یک مأمور پلیس از روبه‌رو اشاره می‌کند و مجبور می‌شوم به‌سمت راست خیابان بیایم و توقف کنم. پلیس راهنمایی‌ورانندگی بابت مکالمه تلفنی در هنگام رانندگی جریمه‌ام می‌کند و من در فکر و حیرتم که چگونه الآن با این مکالمه تلفنی، چیزی هم بدهکار شده‌ام!



یکشنبه| حدود یک ماه است که در بنگاه‌های املاک به‌دنبال آپارتمانی مناسب برای اجاره می‌گردیم و البته با افزایش وحشتناک و باورنکردنی قیمت‌های رهن‌واجاره، کارمان بسیار سخت است. مشکل دیگر هم وضعیت ماست که با عبا و عمامه و چادرمشکی نمی‌توانیم به هرجایی برویم و برای همین انتخاب‌هایمان با این تیپ و ظاهر بسیار محدود می‌شود. در برخی مجتمع‌های مسکونی هم صاحب‌خانه یا همسایه‌ها با دیدن ما اخم‌وتَخم می‌کنند و علنی بی‌میلی خود را به همسایگی با چنین مستأجر جدیدی نشان می‌دهند! چنین واکنش‌هایی تا ۲ سال قبل که در جست‌وجوی خانه این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتیم، این‌طور آشکار دیده نمی‌شد و این‌قدر علنی نبود!



دوشنبه| برای کاری به خارج شهر آمده‌ام و قصد دارم به‌سرعت برگردم و نماز خود را در خانه بخوانم، اما گرفتار بیماری خودروی کهن‌سال می‌شوم. رادیاتور ماشین سوراخ شده است و در این وضعیت برای تعمیرش هم نمی‌شود کاری کرد. از یک‌طرف گرفتار خریدن یک‌دبه آب و پرکردن رادیاتور هستم که بتوانم هرطور هست خود را به شهر برسانم و از طرف دیگر نگران قضاشدن نماز هستم. خوشبختانه همان اطراف مسجدی پیدا می‌کنم. چند نفر در شبستان مسجد مشغول کارند و می‌شود نماز خواند، ولی در‌های وضوخانه به‌علت کرونا بسته است و ناچار در یکی از مغازه‌های اطراف مسجد وضو می‌گیرم. پیرمرد صاحب‌بقالی با محبت راهنمایی می‌کند و قسمت وضوی این نماز شکسته‌وپریشان همراهی اوست. برای تشکر چیز‌هایی از مغازه‌اش می‌خرم و قدری بیشتر پول می‌دهم.



سه‌شنبه| کنار پیاده‌رو به‌انتظار تاکسی ایستاده‌ام. یک جوان موتورسوار توقف می‌کند و بی‌مقدمه می‌پرسد: «میشه ماسک رو بردارین؟» هم غافلگیر شده‌ام و هم لحظه‌ای دچار تردید می‌شوم...... نه قیافه و برورویی دارم که بخواهد به صورتم اسید بپاشد و نه عددی هستم که بخواهد ترورم کند! قدری مکث می‌کنم و در فکرم که برای چه این درخواست را دارد. بعد اضافه می‌کند: «می‌خوام ببینم خودتون هستید یا نه؟» ماسک را که از روی صورتم برمی‌دارم، لبخند می‌زند و درحالی‌که گوشی تلفن همراهش را از جیبش درمی‌آورد، می‌گوید: «می‌خوام سلفی بگیرم!» و موقعی که کنارم ایستاده است، آهسته می‌گوید: «این اولین باره که تقاضا می‌کنم با یک روحانی عکس بگیرم!»



چهارشنبه| هنگام خروج از ساختمان محل کار، چند نفر از بچه‌های نگهبانی جلوی مرا می‌گیرند و دور من جمع می‌شوند. یکیشان که نزدیک‌تر آمده است، می‌گوید: «حاج‌آقا یک سؤال داریم!» با تصور اینکه با هم بحثی درباره یک موضوع دینی یا مسئله شرعی داشته‌اند، خود را برای پاسخ آماده می‌کنم که می‌پرسد: «حاج‌آقا بالاخره ترامپ می‌شه یا بایدن؟»



پنجشنبه| کتاب «نا» که روایت داستان زندگی شهید سیدمحمدباقر صدر است، به‌دستم می‌رسد. خانم مریم برادران کاری فوق‌العاده و ماندگار نوشته است درباره این شخصیت استثنایی و نابغه کم‌نظیر شرق و جهان اسلام. روحش شاد که پس از شهادت دردناک و تلخش نیز همچنان غریب و مظلوم است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->