باور شایع بین مردم از علم تاریخ، برگرفته از تواریخی است که درباره سرگذشت حکومتها و دولتهای پیشین نوشته شده است. اینکه دولتها برای ثبت وقایع رخداده در زمان خود تلاش کردهاند که این اتفاقات را مکتوب کنند، امری بدیهی است. طبیعی است مورخانی که زیر نظر حکومتی به نوشتن تاریخ سیاسی میپردازند، موظفند آنچه از نگاه آن حکومت پذیرفتنی است، در کتاب بیاورند. با نگاهی به کتب سیره پیامبر (ص) در قرن دوم میتوان شواهد فراوانی برای این مسئله یافت.
اولین کتابهایی را که در تاریخ زندگی پیامبراکرم (ص) نوشته شده است، مورخانی نوشتهاند که زیر نظر حکومت آلزبیر و تفکرات آن گروه بودهاند. طبیعی است نگاه آنها به سیره پیامبر (ص) با پیشفرضهای زبیریان منطبق است. اما فارغ از نگاه حکومتی در تدوین کتابهای تاریخ، آیا تاریخ زندگی انسان، تنها از دریچه سیاست تحلیلپذیر است؟ آیا مورخان برای گزارش وقایع اتفاقافتاده دوران خود، تنها با زاویه نگاه سیاسی به وقایع مینگریستند؟ پاسخ به این پرسش در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما با ورود به منابع تاریخی و مطالعه دقیق آنها، میتوان دریافت که برای رسیدن به پاسخی دقیق و واقعگرایانه، نیازمند تحلیل آثار تاریخی فراوانی هستیم.
یکی از وظایف مورخ، ثبت واقعگرایانه و بدون پیشداوری اتفاقات دوره خود است. حتی اگر مورخ تنها بهدنبال نقل ساده اتفاقات بهوجودآمده باشد، وظیفه اصلی او نقل بیکموکاست آن اتفاق است. او نمیتواند برداشتهای شخصی خود را در مرحله ثبت واقعه در متن خویش اضافه کند، زیرا ثبت بیکموکاست اتفاق در اولویت است. بهعنوان مثال کتابهای مقتل امامحسین (ع) در سدههای متقدم بهدنبال همین رویکرد بودهاند. کهنترین منبع تاریخی دستاول دردسترس، نوشته «ابومخنف» متوفی به سال ۱۵۷ قمری است. وی در این کتاب مهمترین روایات موافق و مخالف درباره نبرد کربلا را گرد آورده است.
روایتهای «ابومخنف» از حوادث صدر اسلام آنچنان دقیق، مفصل و با ذکر جزئیات واقعه است که خواننده را به زوایای مختلف حادثه راهنمایی میکند. علاوهبر این، نقل این روایات بهدور از هرگونه تعصب دینی و قومی است، تاآنجاکه مورخان اهل سنت و شیعه، از کتابهای او استفاده کردهاند. نکته مهم در شیوه تاریخنگاری «ابومخنف»، نقل اتفاقات از زبان گروههای مختلف حاضر در واقعه کربلاست. گاهی ما برای روایت کردن اتفاقی تاریخی تنها بهسراغ عدهای میرویم که نگاهی تکسویه و حقبهجانب به آن واقعه دارند و این کار، ما را از تحلیلهای واقعبینانه بازمیدارد.
اما «ابومخنف» در این کتاب، گزارشهای مختلفی را کنار یکدیگر گذاشته است تا با تحلیل این گزارشها به ثبت دقیق آن واقعه بپردازد. شاهدان او برای گزارش واقعه کربلا به چند دسته تقسیم میشوند:
خانواده امامحسین (ع)
آنهایی که با امام (ع) بودند و بهدلایلی زنده ماندند.
افرادی که بیطرف ماندند و وارد جنگ نشدند.
افرادی که در کشتن امامحسین (ع) نقش داشتند.
کسانی که در جنگ حضور داشتند، اما تمایلی به شرکت در کشتن امام (ع) نداشتند.
«ابومخنف» از همه این افراد روایتهایی باواسطه یا بیواسطه نقل کرده است تا بتواند گزارشی دقیق از این واقعه مهم صدر اسلام به ما برساند. نگاه وی برای نقل اخبار کربلا، بسیار درخورتوجه است. وقتی ما بعد از ۱۴۰۰ سال به روشهای جمعآوری اخبار از دید روزنامهنگاری نوین نگاه میکنیم، متوجه اشتراکهایی بین کار او و روزنامهنگاران امروز میشویم. یکی از عناصر اصلی در تعریف «خبر»، جذابیت و جالب بودن است. اینکه چه چیزی باعث میشود که یک واقعیت در زیرمجموعه مفهوم خبر قرار بگیرد، مهمترین عنصر آن جذابیت است.
تعریفی که از خبر در کمیسیون «شن مک براید» آمده است، اینگونه است: «خبر باید فورا پس از حادثه به جریان بیفتد. برای عموم جالب باشد. حاوی اطلاعات تازه باشد. خنثی نباشد و ادراکات فرهنگ جامعه خود را مطرح کند.» «نورثکلیف» نیز در تعریف خبر میگوید: «خبر چیزی است که یکی میخواهد آن را در جایی سرکوب کند و آنچه میماند، آگاهی است. از نظر کلیف، خبر باید تأثیرگذار باشد و نه خنثی و درعینحال بهخاطر پول درج نشده باشد.» در تعاریف دیگر از مفهوم خبر نیز به این عنصر توجه بسیاری کردهاند. اما آیا مورخی که در سدههای نخست بهدنبال نقل جنگ یا اتفاقی ساده بوده، به این عنصر توجه کرده است، همانگونه که روزنامهنگاران امروز برای درج خبر به این عنصر توجه ویژهای میکنند؟
وقتی «ابومخنف» برای نقل دقیق و روایتگونه واقعه کربلا بهدنبال جمعآوری روایتهای گوناگون از حادثه کربلا بوده، نشاندهنده توجه وی به همین مسئله و عنصر اصلی تشکیلدهنده خبر بوده است. اینکه یک خبر قابلیت صدق و کذب دارد، در جای خود بسیار مهم است، اما مورخ برای اینکه بتواند مردم را به خواندن اثرش ترغیب کند، لازم است از عناصر مختلفی برای جذابیت اثر تاریخی خود استفاده کند. نگاه او در سده دوم هجری در جمعآوری گزارشها از طیفهای مختلف حاضر در واقعه کربلا، نشاندهنده این نکته است که عنصر جذابیت در نقل خبر برای مورخ از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. بهمنظور تحلیل نوع نگاه «ابومخنف» به ثبت وقایع کربلا، نیازمند مجالی دیگر برای تحلیل شیوه وقایعنگاری او هستیم.