رجبعلی لباف خانیکی | شهرآرانیوز؛ حدود ۲۵۰۰ سال پیش با حفر نخستین قنات واقعی، دشت وسیع و هموار گناباد به خاستگاه «تمدن قناتی» در جهان تبدیل شد. لابد از همان زمان، آن دشت و کوه و درههای مشرف بر آن از قداست و توجهی خاص برخوردار شدند تا جایی که حدود هزار سال پیش هم فردوسی بزرگ همان دشت را آوردگاه ایرانیان و تورانیان در «جنگ دوازده رخ» قرار میدهد. سپس با پیروزی ایرانیان بر تورانیان، استقلال ایران زمین در آن دشت تضمین میشود. داستان دوازده رخ با ۲۴۵۵ بیت، یکی از طولانیترین و شورانگیزترین داستانهای شاهنامه فردوسی است. جنگ حماسی دوازده رخ به تلافی شکست ایرانیان از تورانیان در «جنگ پشن» و به دنبال آن اتفاق افتاد.
به روایت فردوسی جنگ دوازده رخ در دشتی وسیع واقع در دامنۀ «کوه سیاه» و حد فاصل «زیبد» و «کنابد» رخ داده است.
ز زیبد زمین تا کنابد سپاه
در و دشت ایشان کبود و سیاه
ماجرای جنگ دوازده رخ از این قرار بود که گودرز، سردار ایرانی، درصدد تلافی شکست ایرانیان در جنگ پشن برآمد و با مشارکت پهلوانان ایرانی، چون گرگین، گستهم، فریبرز، فرهاد، گیو، گزاره، هجیر و شاپور نیو در زیبد لشکر آراست و در اولین اقدام کوشید پیران ویسه، سردار تورانی، را به پیوستن به سپاه ایران ترغیب کند، اما پیران نپذیرفت و به کوه کنابد (گناباد) لشکر کشید.
چون گودرز از آمدن سپاه پیران به گناباد آگاه شد، به قصد جنگ با تورانیان آماده شد و در پهندشت گناباد، بین ایرانیان و تورانیان جنگ آغاز شد و تا ۷ روز به طور فرسایشی ادامه یافت. در این مدت، بیم و هراس و لاف و گزاف و رجزخوانی بر میدان جنگ حاکم بود و تنها جدال تن به تن بیژن ایرانی با هومان و نستهین تورانی بود که با پیروزی بیژن، شور و شعف در لشکرگاه ایرانیان انداخت و پیران و تورانیان را هراسان کرد. پیران پیشنهاد جنگ تن به تن داد. گودرز اگرچه آن پیشنهاد را نشانه ضعف تورانیان میپنداشت، آن را پذیرفت.
گودرز، فرمانده سپاه ایران، و پیران، فرمانده سپاه توران، پس از مشورت با سرداران خود، از هر سپاه دلاورانی برگزیدند تا دوبه دو با یکدیگر پیکار کنند. ۱۰ پهلوان ایرانی با ۱۰ پهلوان تورانی در بیابان گناباد به هم درآویختند که پیروزی همواره با ایرانیان بود. در یازدهمین نبرد، گودرز، سردار ایرانی، با پیران، سردار تورانی، پیکار کرد و بعد از جدالی سخت و مردانه، گودرز بر پیران چیره و درفش تورانیان سرنگون شد.
آخرین پهلوان ایرانی بیژن بود که در تعقیب لهاک و فرشیدورد تورانی در کنار جوی آبی با آنها به نبرد پرداخت و آن ۲ را نیز کشت.
در پی پیروزی ایرانیان بر تورانیان، کیخسرو با فر و شکوه فراوان به آوردگاه گناباد آمد و سران سپاه ایران را ستود.
به زیبد ببد شاه یک هفته نیز
درم داد و دینار و هر گونه چیز
کیخسرو دستور داد جسد پیران را هم با مشک و کافور و قیر و گلاب اندودند و در دخمهای به خاک سپردند، زیرا گرچه فرماندهی دشمن را به عهده داشت، شخصیتی خردمند، متعهد، آزاده و وفادار به مرز و بومش بود و کیخسرو او را محترم میشمرد.
رویداد اسطورهای دوازده رخ در گناباد حماسهای بود که از سویی به حفظ کیان ایرانیان انجامید و از سوی دیگر شفقت و جوانمردی را به بهترین شکل به نمایش گذاشت. این امر علاوه بر خصلت و ماهیت فردوسی بزرگ که همواره نیکوییها را ستوده، از منش بومیان و ساکنان این دیار نیز ریشه گرفته است و گواه این واقعیت است که ساکنان کوه و دشت گناباد همواره حماسه ساز و پاسدار ارزشهای پسندیده و مدافع مرزهای ایران زمین بوده اند.
صحنه جنگ دوازده رخ عرصه به نمایش گذاشتن تدبیر، فداکاری، میهن دوستی و تقدیر از جوانمردی و شجاعت و فداکاری حتی نسبت به دشمن است. خاطره آن جنگ که درسهای زیادی به بشریت میآموزد باید زنده نگه داشته شود. شاید یکی از راههای مناسب زنده نگهداشتن آن خاطره، نام گذاری برخی میدانها و خیابانها و کوچهها به نام سرداران و پهلوانان ایرانی، دست کم در شهر و شهرستان گناباد باشد.