سرخط خبرها

گفتگو با دکتر راشدمحصل و علی‌اکبر باقرزاده، به‌مناسبت سالروز درگذشت علی باقرزاده، شاعر فقید مشهدی

  • کد خبر: ۵۲۱۴۱
  • ۱۹ آذر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۴
گفتگو با دکتر راشدمحصل و علی‌اکبر باقرزاده، به‌مناسبت سالروز درگذشت علی باقرزاده، شاعر فقید مشهدی
به مناسبت فرارسیدن سالروز درگذشت این شاعر گفت‌وگویی ترتیب دادیم؛ ابتدا با پسرش درباره احوالات او در زندگی شخصی‌اش و سپس با دکتر راشد محصل درباره کتاب «آیینه بقا» که یکی از بهترین پژوهش‌ها درباره زندگی شخصی و ادبی علی باقرزاده است.
کوچک زاده، شاهیان | شهرآرانیوز - هجده‌ساله است که پدرش از دنیا می‌رود. علی باقرزاده (بقا) که پیش از فوت پدر، به خاطر مریض‌احوالی او و سوی ضعیف چشمانش از سال‌های جوانی عصاکش پدر شده بود، به حکم روزگار باید تجارتخانه به جا مانده در سرای شاه وردی‌خانِ مشهد را بگرداند. خیلی زود وارد حساب و کتاب و معامله چای و برنج می‌شود و سعی می‌کند قطعه زمین کشاورزی پدر در جلگه‌رُخ را نیز سبز نگه دارد.

علی باقرزاده خیلی زود در گود زندگی می‌افتد و چه بسا رخداد تلخِ فقدان پدر و اندیشیدن به زندگی و مسئولیت خانواده باعث می‌شود او به کار و فعالیت بپردازد تا امروز که پسرش درباره او می‌گوید سحرخیز و فعال بود.
 
اما او در عین حال مشتاق تحصیل بود و با اینکه پس از گذراندن دوره شبانه دبیرستان، نتوانست بیشتر از دیپلم درس بخواند، می‌گفت: «من این کمبود را جور دیگری جبران کردم». او توانست با انتخاب دوستانی که اهل شعر و ادب بودند جای تحصیلات دانشگاهی را پر کند و به گفته محمدرضا خسروی «بزرگ‌ترین قطعه سرای معاصر» به حساب آید.

اما این همشهری نه تنها شاعر که یک خیرِ مدرسه‌ساز، کارآفرین و مدیر نمونه بود. علی باقرزاده از معدود شعرایی بود که رفاه نسبی در زندگی شخصی‌اش داشت و در سمت‌های مختلف اجرایی ورود کرد و موفق بود. به مناسبت فرارسیدن سالروز درگذشت این شاعر گفت‌وگویی ترتیب دادیم؛ ابتدا با پسرش درباره احوالات او در زندگی شخصی‌اش و سپس با دکتر راشد محصل درباره کتاب «آیینه بقا» که یکی از بهترین پژوهش‌ها درباره زندگی شخصی و ادبی علی باقرزاده است.


شاعرِ حکیم و خردمند

زاویه نگاه باقرزاده به زندگی، غنیمتی در اختیار او بوده است. علی‌اکبر، پسر مرحوم باقرزاده وقتی می‌خواهد حکیم و خردمند بودن پدرش را تشریح کند این‌گونه از او تعریف می‌کند: سفر‌های زیادی رفت، کتاب‌های زیادی خواند و دوست داشت مطالبی که خوانده بود را بازگو کند و، چون شیرین سخن بود، صحبت‌هایش جای شنیدن داشت. شعرش، قطعه بود و از این رو از مضامین و ظرافت‌های ادبی که می‌شنید بهره می‌برد. پدرم نگاه مثبتی به زندگی داشت. فعال و اجتماعی بود و از لحظه لحظه زندگی‌اش استفاده می‌کرد. در عین حال، او برنامه‌ریز خوبی بود و من می‌دیدم که کارهایش را از روز قبل می‌نوشت و موبه‌مو هم اجرا می‌کرد. البته عجول بود، طوری که می‌گفت کاری نیست که من زودتر از موقع مقرر انجام ندهم.


ساده، اما زیاد سفر می‌کرد

مرحوم باقرزاده به سفرهایش معروف است طوری که از او به عنوان جهانگرد یاد کرده و گفته می‌شود به هفتاد کشور دنیا سفر کرده است. پسرش ادامه می‌دهد: از هر فرصتی که دست می‌داد برای سفر استفاده می‌کرد. معمولا در سفر‌ها هم به دیدار دوستانش می‌رفت، اگر آن‌ها از افراد طیف ادبی و شعر و ادبیات بودند چه بهتر وگرنه با همه گروه‌ها مصاحبت داشت و بقیه هم از بودن با او لذت می‌بردند. مثلا با مرحوم دکتر رسا، سفری به اروپا داشت یا با مرحوم دکتر رزمجو به روسیه سفر کرد. پدرم ساده سفر می‌کرد و همه چیز را راحت می‌گرفت. در سفر دنبال یاد گرفتن بود و در کتابی به نام «۵۲ سال سیر آفاق» نکاتی که در سفر‌ها دیده بود را منتشر کرد. به نظر من کمتر کسی است که این‌قدر از وقت و زندگی خود استفاده کند.


شاعر شکرگزار

به این بخش از گفتگو که می‌رسیم پسر مرحوم باقرزاده کمی منقلب می‌شود و می‌گوید: من هر وقت به یاد پدرم می‌افتم، خاطرات خوشی برایم تداعی می‌شود و با هر کدام از دوستانش هم صحبت می‌کنم همین احساس را دارند. گاهی سحرها، پیش از آنکه اذان گفته باشند نماز می‌خواند و وقتی مادرم به او یادآوری می‌کرد اذان نگفته‌اند پاسخ می‌داد من در آن زمان دوست داشتم با خدای خودم صحبت کنم. او در زندگی‌اش بسیار شاکر بود و این عبارت همیشه بر سر زبانش بود:‌ ای کریمِ کارسازِ بنده‌نواز.

حتی در زمان مرگ برادرم که صدمه روحی بزرگی دید، این بیت را یادآوری می‌کرد: در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم/ لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

بزرگانی، چون مرحوم باقرزاده، رموز موفقیتی در زندگی‌شان داشتند که شاید بهتر باشد درباره آن از نزدیکانشان پرسش شود. فرزند مرحوم در این باره می‌گوید: پدرم می‌گفت «پدرو مادرم از من راضی بودند». در کنار اینکه هر کاری که برای پدر و مادرش از دستش برآمد، انجام داد، خیلی فعال بود. صبح‌ها زود بیدار می‌شد و دوستان بزرگی داشت. در خاطرم مانده که مرحومان دکتر قاسم رسا، حسین خدیوجم، دکتر غلامحسین یوسفی (که نزدیک خانه ما زندگی می‌کرد)، مهدی اخوان ثالث، غلامرضا قدسی، احمد کمال‌پور، محمد قهرمان، غلامرضا صدیق و شمس‌الدین حبیب‌الهی و از درگذشتگان اخیر مرحومان شکوهی و برزگر و افضلی با پدرم معاشرت داشتند و ما نیز با آن‌ها رفت‌وآمد داشتیم. البته از آن‌هایی که در قید حیات هستند نام نمی‌برم.

نخبگان رفتند و در فقدانشان/ نیست دیگر جز تأسف کار ما

هنر شاعری بقا در «آیینه بقا»

 
گفتگو با دکتر راشدمحصل و علی‌اکبر باقرزاده، به‌مناسبت سالروز درگذشت علی باقرزاده، شاعر فقید مشهدی
 
مرحوم باقرزاده در مراسم نکوداشت خود در سال ۱۳۹۲ که با آیین رونمایی از کتاب «آیینه بقا؛ جشن‌نامه استاد علی باقرزاده» (که توسط انتشارات آهنگ قلم منتشر شده است) همراه بود، زبان به طنز گشوده بود: «هر آنچه را در وصف بنده گفته شده تکذیب می‌کنم.»

درواقع این پژوهش ۶۶۰ صفحه‌ای به کوشش دکتر محمدجعفر یاحقی و محمدرضا راشد محصل و محمودرضا آرمین، هدیه به شاعری بود که هنر زندگی‌کردن را می‌دانست. او می‌گفت حدود ۶۰سال است قرص خوابش کتاب است و روزی حدود چهارساعت مطالعه می‌کند و اینکه شعر برای او همیشه در حاشیه زندگی بوده، چون در سن کم مجبور به کسب‌و‌کار می‌شود.
 
 
دکتر محمدرضا راشد محصل از گردآورندگان این کتاب پژوهشی، می‌گوید: از دوران نوجوانی با اشعار استاد باقرزاده آشنا شده‌ام. ایشان علاوه بر شاعری، انسانی خیّر و نیک‌اندیش هم هست و اشعارشان حکمی و اندرزگونه. به گفته این شاهنامه‌شناس، «آیینه بقا»، کامل‌ترین اثری است که در زمینه هنر شاعری و زیبایی‌شناسی شعر بقا و شرح حال زندگی‌اش گردآوری شده است.

اثری در دو بخش که محمودرضا آرمین، بخش اول آن را در ۱۳۷ صفحه تهیه کرده است و شامل زندگی او از گفته همسر و فرزندانش، آثار منظوم، منثور و بعضی سفرنامه‌ها و آثار مکتوبی که دیگران برای ایشان نوشته بوده‌اند. همچنین در این بخش، قصیده‌ها و قطعه‌های مرحوم بقا که به مناسبت خاصی می‌سروده نیز، آمده است.
 
این پژوهشگر ادب فارسی بخش دوم کتاب آیینه بقا را مجموعه مقالاتی در ۶ قسمت بیان می‌کند که در قسمت اول و دوم آن با عنوان «یاد یاران» و «دلبستگی‌ها و وابستگی‌ها» مقالاتی از محمدرضا حکیمی و حسین مسرت و ... آمده است.

او با بیان اینکه مرحوم بقا بیشتر شعر کلاسیک کار می‌کرد و معمولا قطعه‌های کوچکی را که در جایی می‌خواند و تشخیص می‌داد، ارزش تربیتی و اخلاقی دارد، به نظم درمی‌آورد، می‌گوید: بخش سوم کتاب با عنوان «زمینه‌شناسی شعر مرحوم بقا»، در مقالاتی، به همین هنر شاعری او می‌پردازد و اینکه کدام قالب‌های شعری‌اش از قطعه و قصیده و طنز در آثارش همچون «زلال بقا» (۱۳۷۲)، «لطیفه‌ها» (۱۳۴۲) و به ویژه در «قطعه‌ها» (۱۳۸۴)، خوانندگان امروزی را جذب می‌کند.

به گفته راشد محصل، بیشترین و برترین مقالات در بخش چهارم در کنار مقالاتی از دکتر شفیعی کدکنی قرار می‌گیرد. مقالاتی که به زیبایی‌شناسی شعر بقا پرداخته شده و شعر‌ها از نظر ادبی و تصویرسازی و قواعد شعری و طنز و لطیفه‌سازی بررسی شده است.

اما عنوان بخش پنجم کتاب «آیینه بقا»، «بازشناسی» هاست که به گفته راشد محصل، در ۱۱ مقاله، نقش ایدئولوژی و تفکر بقا و صور خیال در بازشناسی شعر او، بررسی شده است. بخش ششم هم بررسی وجه ادب عامیانه در شعر بقا با مقاله‌ای از دکتر ناصح هست.

این پژوهشگر ادب فارسی همچنین پیشنهاد می‌کند که دو کتاب «لطیفه‌ها» جزو اولین آثار مرحوم بقا، شامل حکایات و اشعار طنز و «بزم محبت» (۱۳۸۲) شامل سروده‌های آیینی آن مرحوم، برای خوانندگان، ساده و جذاب و آگاهی‌بخش و خواندنی است.
 
 

زنده یاد علی باقرزاده (سمت راست) در کنار زنده یادان قهرمان، کمال‌پور و اخوان ثالث

 

 

از راست: غلامرضا صدیق، نعمت میرزازاده، حسین خدیوجم، مهدی اخوان ثالث، محمد قهرمان، علی باقرزاده

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->