ایمان فروزان نیا | شهرآرانیوز - مافیا بازی محبوب، پرطرفدار، درگیرکننده و اعتیادآور است و حالا دیگر سنوسال نمیشناسد و همهجور آدمی با هر تیپی را درگیر خودش کرده است. همه اینها قبول، ولی باعث نمیشود جلو خودم را بگیرم و از این بازی انتقاد نکنم. بهعنوان فردی که چندسالی است خوره بردگیم شدهام و ساعتهای زیادی از عمرم را پای بازیهای رومیزی ازجمله مافیا سپری کردهام، به اطمینان میگویم که مافیا لایق جایگاهی نیست که امروز بین بازیهای رومیزی دارد. بازیهای بسیار جذابتری از مافیا برای وقتگذرانی وجود دارد. این بازی چند ایراد بزرگ دارد که یا خیلیها آن را نمیبینند یا میبینند و به روی خودشان نمیآورند. چون مافیا بیشتر از هر بازی دیگری تبلیغ شده و حالا دیگر بازینکردنش یکجورهایی عقبافتادن از جریان جامعه است.
در مافیا ۴ ایراد اساسی وجود دارد؛ ۲ ایراد در طراحی بازی است و بهقولی فنی هستند و ۲ ایراد در محتوای بازی است و به ذات بازمیگردند. بعید میدانم مافیابازی پیدا شود که از ۲ ایراد فنی این بازی زخم نخورده باشد. ایراد اول، طولانی بودن بازی است. این به ذات خود ایراد نیست. بازیهایی بهمراتب طولانیتر از مافیا هم داریم. طولانیبودن وقتی ایراد میشود که تعدادی از بازیکنان در ۱۰ دقیقه اول بازی حذف میشوند و ۲ ساعت باید علاف بچرخند یا بازی بقیه را نگاه کنند و حرف نزنند. نمیدانم چطور این بازی اینقدر در دنیا رواج پیدا میکند، آن هم وقتی بازیهای دیگری وجود دارند که از لحاظ مضمون مشابه مافیا هستند و چنین ایراد بزرگی ندارند. (نمونهاش بازی مقاومت، نسخه ساده یا الون که پیشتر در هفتشنبه دربارهاش نوشتهام.) ایراد دوم و بزرگتر مافیا چربش هوچیگری و فن بیان به استدلال و منطق است. اگر شما شرلوک هلمز هم باشید، ولی نتوانید خوب داد و قال کنید، از این بازی زود حذف میشوید. بعضی وقتها بعد از یک ساعت مافیا، سردرد تنها دستاورد بازیکنان از بازی است. این موضوع برای بازیای که قرار است معمای آن با منطق حل شود، یک ایراد بزرگ است. زیرا ساختار و قوانین بازی ضد منطق هستند و بازی را احساسی کردهاند.
از این ایرادهای فنی و آزاردهنده میشود گذشت، ولی ایرادهای محتوایی بازی را نمیشود نادیده گرفت. پایه و اساس مافیا دروغ و افتراست. دقت کنید که دروغ و افترا با بلوفزدن فرق دارد و نمیخواهم بازیهایی را که بر پایه بلوف هستند، به چالش بکشم. در بازیهایی بر پایه بلوف، شما بلوف میزنید و برنده یا بازندهشدن شما در گرو این است که طرف مقابل بفهمد شما راست میگویید یا دروغ. درحقیقت هرکدام از ۲ انتخاب راست یا دروغ ممکن است شما را به پیروزی برساند، ولی در بازی مافیا راستگویی اصلا گزینه نیست. شما فقط باید دروغ بگویید و خوب و زیاد هم بگویید و اصلا در دروغگویی استاد شوید تا به پیروزی برسید. این ویژگی بد در بازی، زمانی ترسناک میشود که با چند دوست یا آشنا مشغول بازی شوید. تأثیر چنین دروغهایی و تلاش عمیق برای فریبدادن یک رفیق، همسر یا خانواده (که حالا در عالم بازی رقیب شما هستند) با تمامشدن بازی دود نمیشود برود پی کارش. مافیا در درازمدت حس عمیق بیاعتمادی را بین افرادی ایجاد میکند که با هم پیوند عاطفی دارند. از یک جایی به بعد ناخودآگاه ما نمیتواند بازی و غیربازی را تشخیص دهد و حس بیاعتمادی داخل بازی به بیرون از بازی هم سرایت میکند. احتمالا اگر طراح بازی بهجای یک جمع دانشگاهی، این بازی را در خانوادهاش انجام میداد، متوجه این نقص و زشتی بازی میشد.
لب کلام اینکه مافیا بازی درجه یک و عالی نیست. دوم اینکه بازی خانوادگی نیست، ولی مدل برخورد با آن، مدل برخورد با یک بازی سازنده و خانوادگی شده است. وقتی سلبریتیها در خندوانه شروع به پانتومیمبازی میکردند، نصب نرمافزارهای پانتومیم زیاد شده بود، در جمعهای خانوادگی و دوستانه تقاضای پانتومیم بالا رفته بود و من از این موضوع خوشحال بودم. چون پانتومیم یک بازی سالم و مفرح است، ولی داستان مافیا فرق دارد. اینقدر بهادادن به یک بازی پر از ایراد کارنابلدی است و نمیشود اسم دیگری روی آن گذاشت، وگرنه بازیکردن و ترویج بازی هم بلدی میخواهد. شاید بگویید چه انتظاری دارید؟ کارهای مهم دست کاربلدها نیست، چه برسد به بازی؟!