ترمه تازه وارد دوسالگی شده بود که جواب سرطان مادرش مثبت شد، آنقدر دیر که جز جراحی انتخابی نداشتند، اما راهحل مؤثر هم نبود. هنوز در گیر و دار شیمیدرمانی بودند و چند ماه نگذشته بود که بیماری اماس هم به آن اضافه شد و با آن جسم افتاده روی تخت، تفاوتی با مرده نداشت. ترمه مقیم خانه مادربزرگ پیری شد که روزها و شبهایش با بیحوصلگی میگذشتند. هیچکس هم برایش توضیح نمیداد چرا.
پاییز امسال، ۵ سال درد و رنج تمام شد و مادرش را به سینه خاک سپردند. از همه آن زندگی، دختربچهای هفتساله، پدری افسرده و مادربزرگی خسته به جای ماندند.
مرگ یا فقدان مادر شاید تنها محرومیت از یک آغوش گرم یا شنیدن صدایی دلنشین به نظر برسد، اما در نگاه روانشناسان، چیزی بیش از اینهاست. جایگاه مادر در روند رشد روانی ما بهشدت پیچیده و مهم است. مادر تأمینکننده و سازنده شخصیت عاطفی و اخلاقی هرکدام از ماست. مرگ اعضای خانواده بهویژه مادر یکی از اضطرابآورترین وقایع زندگی یک کودک است. پس از مرگ یا طلاق مادر، بسیاری از اطرفیان به سپردن کودک به زنی دیگر همچون مادربزرگ، عمه یا خاله کودک میاندیشند و تصور میکنند هر زنی میتواند از نظر روانی جای مادر را پرکند. بعضی کودکان از این شرایط هم محروم اند و به دست پرستار یا نهادهایی مانند بهزیستی سپرده میشوند. تصور بسیار نادرست این است که کودک خردسال مادر و غیرمادر را درک نمیکند و جدایی را تحمل خواهد کرد. این در حالی است که بررسیها نشان میدهد کودک یکونیمماهه هم به جدایی واکنش میدهد و با وجود ایدهآل بودن همه شرایط زیستی، همیشه از این فقدان رنج خواهدبرد.
باید رواندرمانی و مشاوره را برای کودکی که لذت محبت، توجه و رشد با مادرش را از دست دادهاند آغاز کرد. تحقیقات طیف وسیعی از مشکلات روحی و رفتاری از لجبازی، پرخاشگری، رفتارهای نامتعادل، بیقیدی، فرار از منزل در نوجوانی و رفتارهای ضداجتماعی را نشان میدهند. نبود مادر احساس ناامنی به دنیای بیرون و عدم امنیت را برای کودک درونی خواهدکرد.
اگر زنی هستید که به دلایل مختلف سرپرستی نوزاد یا کودکی را برعهده گرفتهاید، از جزئیات دوران کودکیاش اطلاع کامل پیدا کنید. سپردن او در همین ابتدای فقدان به روانشناس کار درستی است. به خاطر داشته باشید شما نه قرار است جای مادر مرده را برایش بگیرید و نه بناست جبرانکننده اشتباههای مادر رهاکرده باشید. به جای ترحم که کودک را در سوگ باقی میگذارد، به او امنیت بدهید و تکیهگاهی خوب باشید.
کودک تا مدتها در حال گذر از مراحل سوگ است و، چون ابراز احساساتش با بزرگسالان تفاوت دارد، باید مراقب تغییرات روحی و رفتاریاش باشید. بدخلقیهایش را تا مدتی تحمل کنید، اما افراط نکنید. در نهایت اینکه شکل اختلالاتی همچون اضطراب و افسردگی در کودکان با بزرگسالان متفاوت است. درحالی که به اندازه کافی به او توجه میکنید، تغییر حالاتش را به روانشناس کودک اطلاع دهید.