گزارش آگهی
عشق همیشه موضوع جذابی برای تمام آدمهایی است که یا هنوز آن را تجربه نکردهاند یا بعد از تجربه دوست دارند اطلاعات بیشتری دربارهاش به دست آورند؛ برای همین هم رمانهای عاشقانه در زمره خواندنیترین رمانهای دنیا قرار میگیرند و هر ازگاهی نام یک یا چند نمونه از آنها میدرخشد. در این مقاله ما چهار رمان عاشقانه را به شما معرفی میکنیم که دو نمونه از آنها جدید هستند و دو جلد دیگر در زمره شاهکارهای ادبیات کلاسیک قرار دارند. امیدواریم از خواندنشان لذت ببرید.
طی چند سال اخیر نام یک نویسنده فرانسوی ترک تبار بارها و بارها در سراسر جهان به گوش رسیده است؛ الیف شافاک. شافاک که ابتدا در ایران به واسطه نوشتن رمان جذاب «ملت عشق» شناخته شد؛ با استقبال زیادی رو به رو شد. او در این کتاب روایتی جذاب از داستان شمس و مولانا را به خوانندههای امروزی ارائه میداد که بارها تجدید چاپ شد و خوانندگان زیادی را به خودش جذب کرد؛ اما کتاب دیگری از این نویسنده هم در زمره کتابهای عاشقانه قرار میگیرد که «سه دختر حوا» نام دارد. رمانی جذاب و زیبا که داستان سه دختر ترک، ایرانی و آمریکایی را تعریف میکند که همگی سر از آکسفورد درآوردهاند و به نوعی داستانهایشان با هم تلاقی پیدا کرده است. این سه دختر که هر کدام درگیر مسائل خودشان هستند نمادی از زنان جوامع در حال گذار و مدرن هستند که در حال جنگیدن برای دفاع از حقوق خودشان هستند و ماجرای یک عکس دسته جمعی آنها به همراه یک مرد، آغاز کنندهای برای این رمان جذاب خواهد بود. پیشنهاد میکنیم خواندن این اثر جذاب از شافاک را در برنامه مطالعاتیتان قرار دهید و از خواندن آن لذت ببرید. در این لینک درباره سه دختر حوا بیشتر بدانید.
دزیره یک دختر جوان است با آرزوهایی به اندازه دختران هم سن و سال خودش؛ عاشق شود، ازدواج کند و خانواده خودش را تشکیل دهد. بین همین آرزوهاست که خواهرش با مردی ازدواج میکند که برادر جوانی دارد. این جوان که آن زمان یک سرباز ساده است، ناپلئون بناپارت است؛ کسی که بخش مهمی از تاریخ را تحت تاثیر خود و تصمیماتش قرار داد. دزیره و ناپلئون به هم علاقمند میشوند و بعد از مدت زمانی با هم نامزد میکنند. همه چیز شبیه آنچه که دزیره آرزو داشت در حال اتفاق افتادن است تا اینکه ناپلئون تصمیم میگیرد نامزدی را به هم بزند و با زنی دیگر ازدواج کند. اتفاقی که قلب دزیره را میشکند و مسیر زندگی هر دو را تا همیشه عوض میکند؛ اما این اتفاق پایان داستان آنها نیست؛ بلکه شروعی است بر رمانی بلند به نام دزیره که بر اساس واقعیت نوشته شده است.
آن ماری سلینکو، نویسنده شاهکار دزیره، زمانی که در سوئد به سر میبرد با نوادگان اوژنی دزیره رو به رو میشود که داستان عاشقانه جدشان را تعریف میکنند؛ یک عاشقانه عجیب با مردی عجیب از دل تاریخ، ناپلئون. سلینکو تصمیم میگیرد موضوع کتاب خود را به یک رمان عاشقانه تاریخی با همین موضوع اختصاص دهد و طولی نمیکشد که درخواست خرید این اثر در سراسر دنیا بیشتر میشود. هنوز که هنوز است دزیره از بهترین کتاب های عاشقانه تاریخی دوران است که میتوانید خودتان را به خواندن آن مهمان کنید یا به کسانی که دوستشان دارید، هدیهاش دهید.
طرفداران رمانهای عاشقانه احتمالا جوجو مویز را اولین بار با رمان زیبای «من پیش از تو» شناختهاند؛ رمانی که در آن داستان عشق دختری ساده و پر از زندگی به مرد جوانی ثروتمند اما از گردن به پایین فلج به نام ویلیام را به هم نشان میدهد؛ داستانی که بر خلاف تصورات بسیاری از خوانندگان از پایان داستانهای عاشقانه به پایان رسید. (اگر هنوز این رمان را نخواندهاید، پاراگراف بعدی را نخوانید.)
«من پس از تو»، داستان لوییزا بعد از اتفاقی است که برای ویلیام میافتد؛ ویلیام که طاقت ماندن در شرایط سخت بعد از حادثه تصادف و فلج شدن را ندارد، از یک سازمان که مرگ خودخواسته را ترتیب میدهد، میخواهد زندگیاش را تمام کنند و حتی عشق لوییزا نمیتواند او را به زندگی برگرداند. حالا لوییزا مانده و غم یک عشق از دست رفته. تقریبا تمام آدمهای دنیا به نوعی از دست دادن کسی را که دوست دارند، تجربه کردهاند، چه مرگ شخص مورد علاقهشان و چه جدایی هر کدام دردهای خاص خودشان را دارند و لوییزا مجبور است بعد از دست ویلیام با این درد دست و پنجه نرم کند و ببیند آیا میتواند دوباره عشق را تجربه کند؟ آیا زندگی روی خوش به او نشان خواهد داد یا نه؟ اینها موضوعات کلی رمان «من پس از تو» هستند که جوجو مویز تلاش کرده با سبک همیشگی خودش که غیر قابل پیش بینی است، به آنها بپردازد.
اگر «من پیش از تو» را نخواندهاید، اول خواندن این کتاب را شروع کنید و بعد از تمام شدن آن سراغ «من پس از تو» بروید که قرار است یکی از تجربههای جالب داستان خوانی را به شما هدیه دهد.
داستانهای عاشقانه معمولا ترکیبی از درام، تراژدی و حتی کمدی را در خودشان جا دادهاند؛ اما کمتر رمان عاشقانه ای را میتوان پیدا کرد که شبیه ربکا بتواند با سبک معمایی جنایی ترکیب شود و موفق از آب دربیاید. این شاهکاری است که خلق آن از دست دافنه دوموریه، نویسنده کتاب ربکا برآمده و این کتاب را به یکی از خواندنیترین رمانهای دنیا تبدیل کرده است.
ربکا نام همسر فوت شده مردی به نام آقای دوینتر است که در عمارت اشرافیاش زندگی میکند و طی یک سفر با دختری جوان آشنا میشود که ندیمه زن دیگری است. این دختر و آقای دوینتر در طول این سفر به هم علاقمند میشوند و تصمیم میگیرند با هم ازدواج کنند؛ ازدواجی عاشقانه و شیرین؛ بی خبر از اینکه بعد از ورود به عمارت و گذشت مدت زمانی قرار است اتفاقهای عجیبی آنها را متعجب کند. اتفاقهایی که همگی به نوعی رد پایی از ربکا را در خودشان دارند.
اگر هنوز رمان عاشقانه ربکا را نخواندهاید، هر چه زودتر دست به کار خرید شوید و بعد از خواندن آن حتما نسخه سینمایی ساخته شده توسط آلفرد هیچکاک بر اساس این کتاب را به دست آورید، تماشا کنید و از تعلیقهایش لذت ببرید.