فیلم کرهای «انگل» را دیدهاید؟ این فیلم به فاصله طبقاتی اشاره میکند. در انتهای فیلم و در حالتی استعارهای، پدر خانواده در زیرزمین یک خانه بزرگ و لوکس گیر میافتد و فرزند خانواده که از اقشار آسیبپذیر است، با خودش عهد میبندد که درس بخواند، کار خوبی پیدا کند و آنقدر پولدار شود که روزی بتواند آن خانه بزرگ را بخرد و پدرش را آزاد کند. این پایانبندی برای یک فیلم، بسیار تلخ و آزاردهنده است، اما موضوع وقتی آزاردهندهتر میشود که بپذیریم اگر کارگردان فیلم ایرانی بود، هیچوقت نمیتوانست چنین پایانی برای اثرش درنظر بگیرد، زیرا این روزها در کشورمان قبول شدن در رشتههای پولساز در اختیار افرادی است که بهدلیل وضع مالی بهتر در مدرسههای غیردولتی یا خاص دولتی تحصیل میکنند یا با روشهایی عجیب، کنکور را میپیچانند و بهراحتی صندلی مربوط را میخرند.
درحقیقت این روزها اقشار ضعیف و متوسط جامعه تنها برای آنکه دلشان خوش باشد، در کنکور شرکت میکنند و مدرک میگیرند. قبول شدن در رشتههایی که برای مایهداران جذاب نیست، آنهم بدون پشتوانهای به نام پارتی برای پیدا کردن کار در آینده، درنهایت به آنجا منتهی میشود که شاهد لیسانسدارانی باشیم که بعد از فارغالتحصیلی، در تاکسیهای اینترنتی کار میکنند.
حواشی مربوط به «مریم مقتدری» باعث شد دوباره بحث صندلی فروشی دانشگاهها داغ شود. مقتدری مدعی است بهدلیل رزومههای خوبش در آنطرف آبها، از دانشگاه شهیدبهشتی در رشته دندانپزشکی اجازه تحصیل گرفته است. مقتدری، تصاویر فهرست حضوروغیاب و انتخاب واحدهایش را هم در اینستاگرامش منتشر کرده است. از طرف دیگر مسئولان وزارت بهداشت مدعی هستند او در این هشت ماه یواشکی به دانشگاه میآمده و دزدکی بر سر کلاسها حضور پیدا میکرده است! هرکدام از این دو ادعا صحیح باشد، اهمیت چندانی ندارد؛ اهمیت قضیه، ادعای بزرگ مریم مقتدری است که گفته است حداقل 200نفر در دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی با پول، دانشجو شدهاند. صحبت از رقمهای بیشتر از 850میلیون تومان است، آنهم برای خرید یک صندلی بدون کنکور در رشتههای پزشکی؛ ادعایی که اگر حقیقت داشته باشد، باید فاتحه نظامآموزشی و عدالت آموزشی را خواند. مقتدری ادعا کرده است افرادی که حتی در عمرشان یک مسافرت خارجی نرفتهاند، با پول توانستهاند بهعنوان دانشجوی انتقالی از دانشگاههای خارج، روی صندلی دانشگاههای کشور بنشینند.
روزنامه «فرهیختگان» هم نوشت: «وجود دانشجویان قلابی در دانشگاههای علومپزشکی فقط به دختری که در تلویزیون خودش را رتبه برتر معرفی کرده بود، محدود نمیشود. بهزودی ابعاد جدیدی از صندلیفروشی و دور زدن کنکور پزشکی منتشر خواهد شد.»
مرداد سال گذشته یک کارشناس هم در برنامه زنده تلویزیونی گفته بود که در مصوبه شورای انتقال آمده است که اگر فردی فرزند یا همسر هیئتعلمی دانشگاهها یا دیپلماتها باشد، میتواند بعد از گذراندن 36واحد در دانشگاهی در خارج، خودش را به دانشگاههای کشور منتقل کند و در اینصورت باید ترمی 20میلیون تومان به دانشگاه بپردازد. افراد عادی هم از چنین امکانی برخوردار هستند، منتها باید ترمی 100میلیون تومان بپردازند. به عبارت دیگر شما بهعنوان یک آدم معمولی اما پولدار، میتوانید بروید در یک دانشگاه درپیت خارجی چند واحد بگذرانید و بعد، انتقالتان را به دانشگاههای داخلی بگیرید و به این ترتیب، بیش از 650هزار جوانی را که صبح تا شب دود چراغ میخورند و درس میخوانند، بپیچانید و آقا یا خانمدکتر شوید.
امسال در رشتههای ریاضی، تجربی و علومانسانی از میان ۳۰رتبه برتر کنکور حتی یک نفر از مدرسه دولتی عادی نبود و بالغبر ۷۰درصد رتبههای برتر از مدارس سمپاد هستند. رشتههای خوب دانشگاهها به افرادی رسیده است که وضع مالی بهتری دارند و پیشبینی میشود این روند همچنان ادامه داشته باشد. با این وضعیت عدالت آموزشی، بهنظر میرسد یک جوان ایرانی از یک خانواده ضعیف، هیچ راهی برای تغییر سطح زندگیاش نداشته باشد و اگر زمانی پدرش در زیرزمین یک خانه اعیانی گیر بیفتد، به هیچ نحوی نمیتواند او را از آنجا نجات دهد.