بیتردید حکیم ابوالقاسم فردوسی از بزرگترین شاعران ایران زمین است. وی در شاهنامه به موارد بسیاری از مفاهیم قرآنی و احادیث و روایات اشاره کرده است. افزون بر آن مطالبی درباره مسائل اخلاقی و اجتماعی با زبانی ساده بازگو کرده است. این نکات مهم چنان زیباست که هر خوانندهای را تحتتأثیر قرار میدهد. فردوسی خود بر این باور است که جهان و آنچه در آن است، سراسر حکمت است و معرفت «جهان سر به سر حکمت و عبرت است، چرا بهره ما همه غفلت است».
1 عقل و خرد
فردوسی بر این باور است که عقل و علم و دانش و خرد، بر همه چیز مقدم است و آغازگر شاهنامهاش مؤید این معناست.
«به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد»وی در جای دیگر به نقش خرد و جایگاه آن اشاره کرده و میگوید:« کسی کش خرد باشد آموزگار، نگهداردش گردش روزگار» یا «مدارا خرد را برادر بود، خرد بر سر جان چو افسر بود»
2 جوان عاقل و خردمند
فردوسی در شاهنامه معتقد است اگر جوان به دنبال علم و خرد باشد و با خردمندان مصاحبت کند، به نتایجی میرسد که همگی مظهر اخلاق است؛ صفاتی چون پرهیز از شتاب، دوری از کبر و غرور، شناخت قدر و منزلت دیگران، بیتوجهی به زرق و برق زندگی، همنشینی با دوستان دانا، مشورت با دانشمندان، سخن بهنگام گفتن و از همه مهمتر، اطاعت و فرمانبرداری از خالق منان.
جوان خردمند با دارابودن این صفات، اندیشهای سازنده دارد، اندیشهای که چنان چراغی فرا راه اوست و از سرگشتگی نجاتش میدهد و به سرچشمه سعادت و نیکبختی میرساند. حکیم توس این معنا را چنین آورده است: « کسی کو به بخشش توانا بود، خردمند و بیدار و دانا بود» و در بیتی دیگر میگوید: «خرد افسر شهریاران بود، همان زینت نامداران بود».
3 جوان و نادانی
فردوسی در احوال جوانی که از اندیشه و تعقل بیبهره باشد، چنین زیبا میگوید: « هر آنکس که جانش ندارد خرد، کم و بیش کارها ننگرد».
4 جوان و عدالت
جوانان واقعگرا آنگاه که وجودشان مالامال از دادگری شد و چراغ راهشان عدالت، در آن صورت به صفاتی آراسته میشوند که میتوان برخی از آنها را اینگونه برشمرد، بزرگداشت بزرگان، امانتداری، ادا کردن حقوق دیگران، دستگیری از ضعیفان، پاسخگویی به دعوت دوستان، برآوردن نیاز دیگر افراد و چشمپوشی از خطای این و آن.این معنی در کلام فردوسی چنین آمده است« تو گر دادگر باشی و پاکدین، ز هر کس نیابی به جز آفرین»
5 جوان بیدادگری
جوانی که در مسیربیدادگری گام گذاشته باشد، منفور جامعه و مطرود افراد میشود و از همه مهمتر، مورد غضب خدا قرار میگیرد. خدایی که عدالتگستر کل هستی است و هر چیزی را براساس عدل بر سر جای خود قرار داده است. این مطلب در کلام شیرین سرای ادب پارسی چنین آمده است«مکن ای برادر به بیداد رای، که بیداد را نیست با داد پای».
(برگرفته از مجله گلبرگ)