هرگاه کشورهای اروپایی را در ذهن خود تصور میکنیم، هرکدام از آنها را با ویژگیهایی میشناسیم. هنگامیکه به ایتالیا میرسیم، در مقایسه با دیگر کشورها آن را بهدور از قانون و با حاکمیت یا حداقل حضور قدرتمند مافیا میدانیم. البته تردیدی نیست که در چند دهه اخیر این وضعیت تعدیل شده است، اما هنوز با همسایگان خود از جمله سوئیس و آلمان یا اسپانیا فاصلهای معنادار دارد. با وجود این نباید گمان کنیم که آنجا هم مثل اینجاست. چنین تصوری باطل است.
کافی است که شیوه برخورد نهادهای نظارتی را در ایتالیا و ایران با مشکلات و اتهامات موجود در فوتبال مقایسه کنیم تا تفاوت عمیق میان دو جامعه را درک کنیم. در جامعه ما که فوتبال و قراردادهای آن یکی از زمینههای بروز فساد است، تا کنون چند فساد برملا شده است و افراد مجرم به مجازات رسیدهاند؟ پیگیری زیانهای فراوانی که بر اثر بستن قراردادهای مسئلهدار به کشور و تیمهای دولتی وارد میشود، در عمل هیچگاه بهنتیجه نمیرسد. امور باشگاهها و رفتارهای خلاف بازیکنان که جای خود دارد و خیلی سریع سروته قضیه را بههم میآورند.
درباره شرطبندیها و گاوبندیها نیز چیزی نگوییم بهتر است. تا کنون انواع و اقسام اتهامها علیه داوریها مطرح شده است؛ دریغ از پیگیری حقوقی و مؤثر و تأیید یا رد رسمی آنها. دولتیبودن تیمها محلی برای توزیع رانت و پول و قدرت و حمایت و... شده است و قراردادهای تبلیغاتی نیز معمولا آنقدر با مشکل همراه است که کمتر کسی درباره آنها شکوشبههای دارد. همه اینها برای فوتبالی است که در سطح بسیار پایینی قرار دارد و بازیکنان آن در مقایسه با بازیکنان شاغل در فوتبال اروپا، بسیار ارزان هستند. حال این را مقایسه کنید با اتفاقی که بهتازگی در ایتالیا رخ داد.
لوییسسوارز، یکی از بهترینهای جهان و بارسلونا که تابستان گذشته عذر او را از این تیم خواستند، تصمیم گرفت به تیم یوونتوس برود. البته، چون غیرایتالیایی بود، تیم برای پذیرش او ظرفیت خالی نداشت. از آنجا که همسرش ایتالیایی بود، با یک امتحان زبان ساده میتوانست به تابعیت ایتالیا درآید. رفت و امتحان داد و قبول شد. طولی نکشید که کاشف بهعمل آمد وی از پیش سؤالها را میدانسته است. حالا یک روزنامه مدعی شده است که او به تخلف خود اذعان هم کرده است. بهعلاوه با ورود دادستانی، تحقیق درباره تخلف مدیر ورزشی باشگاه یوونتوس و برخی مقامهای آموزشی شهر محل امتحان در دست انجام است تا در صورت اثبات تخلف، محاکمه شوند.
همین که چنین مسئلهای لو میرود، خودش مهم است، اما مهمتر این است که پس از لورفتن تخلف، آمدن وی به ایتالیا بلاموضوع میشود، اما هنوز ماجرا تمام نشده است، زیرا دادستانی وارد قضیه شده است تا اتهام را پیگیری کند. چنین اقدامی در میان ورزشکاران ما اگر رخ دهد، از اساس جرم شناخته نمیشود حتی نوعی زرنگی هم هست! باید به او مدال هم داد! نهفقط ورزشکاران، بلکه درباره برخی افراد و مدیران ادعا شد که دیگران بهجایشان امتحان داده و مدرک گرفتهاند، اما دریغ از کوچکترین پیگیری!
من بازیهای فوتبال را میبینم، اما درکی از جزئیات کارشناسی آن ندارم که نظر دهم؛ با این حال گمان میکنم که یکی از مشکلات مهم فوتبال ایران که باعث پیشرفتنکردن آن میشود، نبود نظارت نهادی مؤثر بر عملکرد باشگاهها و مدیران و ورزشکاران و مربیان است. تا هنگامی که این نقص برطرف نشود، امیدی به رشد معنادار و مستمر فوتبال و ورزش نمیتوان داشت. درباره ضعف در دیگر حوزههای جامعه نیز همین استدلال کاربرد دارد.