حال شاید پرویز در جریان بازیهای استقلال به دلیل شرایط موجود لب خط هم دیده شود و گاهاً با بازیکنان صحبتهایی انجام دهد اما این قبیل تحرکات هرگز نشأتگرفته از تمایلات او برای دخالت در امور فنی نیست و اصولاً نیز فرامینی از این حیث از سوی او برای بازیکنان صادر نشده است کما اینکه چنین واکنشهایی از سوی همه نیمکتنشینهای استقلال سر میزند و حتی مدیران رسانهای تیمها نیز به دلیل التهابات موجود لب خط هم میآیند.
پرویز مظلومی فصل پیش هم به دنبال جلب رضایت مدیران برای حضور در پست سرپرستی بود اما به دلایلی حضور او در این پست مهم میسر نشد. او اما در فصل جدید توانست اعتماد مدیران و کادرفنی را برای تصاحب این پست مهم که پیشتر در دست سعید رمضانی بود، جلب کند و صاحب یکی از مهمترین پستها روی نیمکت استقلال شود؛ مسئولیتی که به نظر میرسد آنقدر اهمیت و تأثیرگذاری یافته که نقدهای بسیاری به صاحبانش میشود که البته نتیجه این فشارها ایجاد حواشی بسیار برای استقلال بوده است.
فصل پیش انتخاب سعید رمضانی از همان ابتدا با واکنشهایی از سوی منتقدان همراه بود و بسیاری بر این باور بودند که او به دلیل نداشتن سابقه بازی در استقلال و تنها به دلیل برخورداری از یک نسبت فامیلی با ناصر حجازی نمیتواند گزینه مناسبی برای تصدی این پست باشد اما به هر حال داماد حجازی تا روزهای پایانی کار فرهاد مجیدی در استقلال بدون اینکه حاشیهای ایجاد کند به کارش ادامه داد.
با این حال نظر عمومی این بود که استقلال فردی با کاراکتر منصور پورحیدری که توانایی مدیریت تیم در بحرانها را داشته باشد باید در چنین پستی قرار دهد و شاید به همین دلیل بود که مدیران استقلال سراغ فردی همچون مظلومی رفتند؛ گزینهای که در برخی ویژگیها بیشباهت با پورحیدری نیست. پرویز نیز همچون مرحوم منصور سالها در استقلال مربیگری کرده و از فاکتور تجربه نشستن روی نیمکت استقلال و دانستن زبان بازیکنان برخوردار است اما انتخاب مظلومی نیز سبب نشده تا برخی حواشی که در سالهای اخیر همواره پیرامون پست سرپرستی در استقلال وجود داشته فروکش کند و همچنان شاهد برخی ایرادگیریها هستیم.
از یاد نمیبریم که پیش از انتخاب سعید رمضانی چه وضعیت اسفباری برای انتخاب سرپرست در استقلال به پا شد. در آن زمان که استقلال در مدیریت خود نیز تغییرات متعددی را تجربه میکرد گزینهها یکی بعد از دیگری حذف شدند. زرینچه که در دوران مربیگری استراماچونی با استقلال همکاری میکرد از سمت خود کنار گذاشته شده بود و بعد از او در مقطع کوتاهی کار به دست ستار همدانی سپرده شد و حتی در اندک زمانی یکی از معاونان استقلال نیز وظایف مربوط به سرپرستی را در استقلال انجام میداد تا اینکه سرانجام سکان این پست در فصل جدید به دست مظلومی سپرده شد.
پیش از این فعل و انفعالات نیز اصغر حاجیلو و نصرالله عبداللهی هم در مقاطعی این پست را تجربه کرده بودند اما برای هر یک از این گزینهها معایبی مطرح شد. برای مثال درباره حاجیلو گفته میشد با مشکل زبان انگلیسی مواجه است یا نصرالله عبداللهی جنب و جوش مناسب برای ایفای نقش در این پست را ندارد. همه این انتقادها سبب شد تا استقلال در مسیر تغییرات پیدرپی در این پست قرار بگیرد و به نوعی در پی گمشده خود در این پست باشد که هنوز هم این انتقادها فروکش نکرده و حتی در مواجهه با مظلومی که در برخی ویژگیها بیشباهت با پورحیدری نیست نیز نقدهایی مطرح میشود تا این جایگاه به یک هیولای بزرگ در استقلال تبدیل شود.
به هر حال تحلیلهای نادرست و نتیجهگیری غلط درباره آنچه در باطن مظلومی برای ایفای نقش در پست سرپرستی میگذرد ممکن است در آینده او را هم تحتالشعاع این انتقادها قرار داده و تصمیمگیران باشگاه استقلال را به سمت تغییر دوباره در این پست سوق دهد اما واقعیت این است که مظلومی دیگر تمایلی برای مربیگری در استقلال ندارد و او حتی در برخی محافل خصوصی خود نیز به این نکته تأکید کرده که اگر استقلال در فصل بیستم نتایج مطلوبی هم نگیرد و احتمالاً تغییراتی ایجاد شود او هرگز مربیگری نخواهد کرد.