سید محمدرضا هاشمی | شهرآرانیوز؛ برای ما مهاجران افغانستانی که در ایران به دنیا آمدهایم، خانه معنایی چند وجهی دارد. ملموسترین جایی که برای هر آدمی معنای خانه را در ذهن تداعی میکند، شهر و کشوری است که در آن به دنیا آمده، کوچهای که در آن زندگی کرده و در نهایت همان خانهای است که در آن رشد کرده و بالا و پایینیهای زندگی را تجربه کرده است.
مستند خانه ساخته افسانه سالاری، کارگردان ایرانی ساکن فرانسه که به تازگی در جشنواره فیلم سینما حقیقت اکران شده، زندگی یک جوان مهاجر افغانستانی را روایت میکند که ساکن تهران است و بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی به دنبال خانهای میگردد که بتواند ادامه زندگیاش را بدون دغدغه و نگرانی در آن سپری کند. دغدغهای که بسیاری از جوانان مهاجر افغانستانی که در ایران به دنیا آمدهاند با آن دست در گریبان هستند.
رفتوآمد ۳ ساله کارگردان به خانه سوژهاش در تهران باعث شده که او بتواند از نزدیک با ابعاد مختلف مشکلات زندگی مهاجران افغانستانی آشنا شود، این مشکلات را به خوبی درک کند و با کمک داشتههای فنیاش در سینما اطلاعات مهمی را در قالب فیلمی مستند به گوش مخاطب برساند.
تجربه مهاجرت به من در انتخاب این سوژه کمک کرد
کارگردان مستند خانه که خود فارغ التحصیل رشته کارگردانی از دانشگاه هنر تهران است، در پاسخ به این سئوال که چه شد این سوژه را برای ساخت انتخاب کردید میگوید: من خودم سال ۲۰۱۱ از ایران به اروپا مهاجرت کردم؛ بیشتر ساکن فرانسه بودم، اما در کشورهای دیگری هم زندگی کردم. تجربه زیسته خودم به عنوان یک مهاجر باعث شد که به وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران توجه کنم به خصوص شرایط نسل دوم مهاجران که با مشکلات بیشتری روبرو هستند. این دغدغهها باعث آشنایی من با بچههای افغانستانی دانشگاه تهران شد، با محمدتقی (شخصیت اصلی فیلم) به خانهشان رفتم. حضور طولانی من در خانه صفری باعث شد بتوانم علاوه بر اینکه با نسل دوم مهاجران آشنا شوم، با نسل اول و سوم هم ارتباط بگیرم؛ و به تفاوتهای بین نسلی توجه کنم.
او در ادامه با اشاره به مشکلاتی که ساخت فیلم مستند برای کارگردانها دارد میافزاید: در فیلم مستند بخش زیادی از پروسه تولید ناشناخته است، شما باید خود را با شرایطی که پیش میآید، تطبیق دهید و طوری شرایط را مدیریت کنید که این تطبیق هم از لحاظ فکری و محتوایی اتفاق بیفتد و هم از لحاظ سینمایی و تکنیکهای کار.
برای ساخت این مستند سه سال با خانواده صفری در ارتباط بودم
یکی از نکاتی که در مستند خانه بسیار به چشم میآید حضور نامحسوس دوربین در سکانسهای مختلف است، به طوری که اصلا حضور دوربین احساس نمیشود، سالاری در این باره میگوید: راضی که در نزدیکی شخصیتها در برابر دوربین در فیلم مستند وجود دارد، توانایی ایجاد یک رابطه عمیق برپایه احترام و اعتماد، بین کارگردان و شخصیتهای حاضر در فیلم است. شخصیتها بازیگر نیستند، و قرار نیست بازی کنند، آنها باید شما را در فضای خصوصیشان بپذیرند. من با خانواده صفری نزدیک به سه سال ارتباط داشتم. همچنین صحبت کردن از تجربههای خودم به عنوان مهاجر، رابطهای متفاوت بر پایه تعامل را شکل داد، و صرفا من در نقش گیرنده نبودم.
هر چند که در فیلم مستند شما به عنوان کارگردان یک نوع گیرنده هستید و داستان و قصه را دریافت میکنید. من سعی میکنم همیشه پروسه تولید برای اعضای گروه لذت بخش باشد. راز دوم در این است که وقتی شما قرار است وارد فضای خصوصی یک خانواده شوید با تیم کوچکی این کار را انجام دهید، هرچه شلوغتر باشید فضا مصنوعی میشود، اما من تنها بودم یک صدابردار داشتم که او هم افغانستانی بود. گاهی وقتها او هم نبود و من خودم صدا را میگرفتم؛ و دوربین بخشی از بدن من شده بود.
سینما ابزار قدرتمندی برای آگاهی سازی است
افسانه سالاری که بعد از مهاجرت به فرانسه در رشته کارگردانی و سینماتوگرافی خلاق در دانشگاه پاریس ۸ در مقطع فوق لیسانس تحصیل کرده در پاسخ به این سئوال که پرداختن سینما به سوژه مهاجران افغانستانی چه کمکی میتواند به طرح مشکلات آنها در ایران کند میگوید: طبیعتا پرداختن به هر موضوعی میتواند آگاهی سازی کند، و سینما از این جهت ابزار قدرتمندی است. چون میتواند آگاه سازی را از طریق قصه و منقلب کردن احساسات آدمها انجام بدهد. هیچ اتفاق و آگاهی سازی فرهنگی برای انسان اتفاق نمیفتد مگر اینکه درک آن موضوع و درک چالشهایش به صورت شخصی برای آن فرد اتفاق بیفتد و مخاطب تجربهای از مواجه با آن رنج بدست آورد که این مواجه باعث شود رویکرد خود را نسبت به موضوع عوض کند.
من فکر میکنم سینما در رابطه با مسائل نژادپرستی که در جامعه ما نسبت به افغانستانیها وجود دارد، میتواند کمک کننده باشد، چون ابزاری است که ما از طریق آن میتوانیم با کاراکترها. همزاد پنداری کنیم.
برای خود من پرداختن به این موضوع از طریق یک خانواده خیلی مهم شد. واحد خانواده میتواند خیلی کمک کند تا ما با موضوعات مختلف همزاد پنداری کنیم. خانواده به ما فرصت تجربه یک سری مفاهیم انسانی را میدهد و دیدن این چیزها توسط مخاطب ایرانی و در این قالب قابل لمستر است.
اگر قرار است در سینما روی این موضوعات کار شود، باید به خودمان به عنوان کارگردان این زحمت را بدهیم که از منظری به موضوع نگاه کنیم، که برای مخاطب جالب باشد و در عین حال با گروهی که داریم درباره آنها فیلم میسازیم هم برخوردی صادقانه داشته باشیم. فکر میکنم سینمای ایران در رابطه با مهاجران افغانستانی خیلی جای کار دارد. نزدیک به ۳ میلیون مهاجر افغانستانی در طول چهار دهه گذشته در کنار ما زندگی میکنند، و با چالشهای قانونی و فرهنگی فراوانی روبرو هستند. متاسفانه در سینمای ایران به اندازهای که باید روی این سوژه کار نشده اگر هم شده کلیشهها را باز تولید کردهایم.
ایران هیچگاه ساختار یک کشور مهاجرپذیر را نداشته است
کارگردان فیلم مستند خانه که خود در فرانسه مهاجر است در رابطه با اینکه چرا مهاجران افغانستانی بعد از چهل سال زندگی در ایران مشکلات مختلفی دارند میافزاید: ایران هیچ گاه ساختار یک کشور مهاجرپذیر را نداشته است. ورود مهاجران افغانستانی به ایران در سالهای بعد از انقلاب و اوایل جنگ اورژانسی بوده است. اکثر کشورهای منطقه ما مهاجرپذیر هستند در حالی که خود این کشورها آسیب پذیر هستند و ساختار درستی برای پذیرش مهاجر نداریم.
کشورهای اروپایی به دلیل زیرساخت مناسبی که داشتهاند با این موضوع برخورد مناسب تری داشتهاند، اما فراموش نکنیم که جمعیت مهاجران در اروپا بسیار کمتر از جمعیت مهاجران در خاورمیانه است. یک بخشی از این موضوع به این ربط دارد که فرهنگ سازی نشده است. به هرحال زمانی که شما به عنوان یک شهروند درجه یک اطلاعات کافی داشته باشی مطالبه هم خواهی داشت، و سیستم حاکم بر آن جامعه را به چالش میکشید، برای اینکه قوانین را تغییر بدهید و ابتداییترین حقوق شهروندی را برای مهاجران فراهم کنیم.
متاسفانه در کشور ما به اندازه کافی کار فرهنگی انجام نشده است و بسیاری از اعضای جامعه در این باره آگاهی ندارند. به نظر من در کنار مشکلات و مسایل مختلفی که برای افغانستانیها در ایران وجود دارد مسائل فرهنگی چالش برانگیزتر است؛ و میتواند شرایط را برای مهاجران سختتر کند و این چیزی است که از خود مردم شروع میشود و مسئولیت فردی ما است.