بهرام افشاری و سروش طاهری در تور آمریکای شمالی با «چه کسی جوجه‌تیغی را کشت؟» فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) + زمان پخش مدیر پخش شبکه یک صداوسیما عزل شد| اعلام جرم علیه ۸ نفر چهره ماندگار | درباره جلال‌الدین معیریان، بنیان‌گذار چهره‌پردازی کلاسیک ایران سایه مات خندوانه | نگاهی به برنامه ۱۰۰۱ و انتظارات برآورده نشده آن گفت‌وگو با استادان دانشگاه‌های مشهد به‌مناسبت روز ملی معماری پرورده آفتاب ایران | مختصری در احوال و آثار شیخ بهایی روایتی سینمایی از یک قهرمان | گفتگو با عوامل فیلم سینمایی صیاد انتشار فراخوان جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان تفلیس آغاز اکران انیمیشن رویاشهر در سینما آیا نویسندگان پرفروش آینده دنیا باید ستاره فضای مجازی باشند؟ جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا برای فرانسیس فورد کوپولا فیلم کوتاه داستانی «جای خالی» در جشنواره ایتالیایی برنامه‌های رادیو به مناسبت سالروز شهادت امام‌جعفرصادق(ع) + زمان پخش اکران سیار انیمیشن «رؤیاشهر» در شهر‌های فاقد سینما درگذشت پاپ تماشاگران «مجمع کاردینال‌ها» را چند برابر کرد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ حضور دیوید کراننبرگ در فیلم «آماده یا نه ۲»
سرخط خبرها

روایتی از زندگی پروفسور عبدالجواد فلاطوری به قلم دکتر شهین اعوانی

  • کد خبر: ۵۴۵۴۵
  • ۱۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۱
روایتی از زندگی پروفسور عبدالجواد فلاطوری به قلم دکتر شهین اعوانی
ماجرای کار ارزشمند پروفسور فلاطوری که دهم دی ماه سالروز وفات او بود، در یادداشتی آمده که به همین مناسبت و به قلم دکتر شهین اعوانی، عضو هیئت مدیره انجمن حکمت و فلسفه ایران، نوشته شده و سایت «ایبنا» منتشرش کرده است.
به گزارش شهرآرانیوز - در این روز‌ها که هرچه می‌شنویم، خارج کردن منابع ارزشمند کشورمان به دست سوداگران اقتصادی و مافیا و شبه مافیا و دزدان یقه سپید، به مقصد بیرون از مرز‌ها و با هدف سودجویی و چپاول است، اگر بشنویم در روزگاری نه چندان دور، یک چهره فرهنگ و ادب این سرزمین همه کوشش و همتش را به کار می‌بندد تا برخی کتاب‌های ارزشمند علمی را از راه زمینی و با یک تریلی به کتابخانه شیعی کلن بفرستد، شاید ابتدا پوزخندی بزنیم و سپس در انگیزه استاد شک کنیم، غافل از اینکه «کار پاکان را نباید و نشاید که قیاس از خود بگیریم».

اما ماجرای کار ارزشمند پروفسور فلاطوری که دهم دی ماه سالروز وفات او بود، در یادداشتی آمده که به همین مناسبت و به قلم دکتر شهین اعوانی، عضو هیئت مدیره انجمن حکمت و فلسفه ایران، نوشته شده و سایت «ایبنا» منتشرش کرده است.



***
دهم دی ماه سالروز وفات زنده یاد پروفسور عبدالجواد فلاطوری است و یادآور خبر تلخی که به ناگهان شنیده شد، هرچند می‌دانستیم حال استاد خوب نیست ...

پروفسور فلاطوری اصالت اصفهانی داشت، اما در جوانی از زادگاهش اصفهان راهی مشهد شد تا علوم دینی و معارف اسلامی را در محضر استادان میرزاهاشم قزوینی، میرزا محمدتقی ادیب نشابوری و آیت ا... کلباسی اشتری فرابگیرد. او دروس حوزه و دانشگاه را باهم فراگرفت. رشته فلسفه اسلامی را در دانشگاه تهران، دانشکده معقول و منقول (الهیات کنونی) گذراند.

فلاطوری در مهر ۱۳۳۳ (اکتبر ۱۹۵۴) به قصد ادامه تحصیل روانه آلمان شد، اما براساس قانون آلمان در آن زمان، او می‌باید افزون بر زبان آلمانی، زبان لاتین را نیز فرابگیرد. رشته فلسفه را در آلمان ادامه داد و تا دریافت دکتری پیش رفت. در شهر کلن و در دکتری فلسفه و ۲ رشته فرعی روان شناسی و علم تطبیق ادیان و مذاهب تحصیل کرد. زبان لاتین و یونانی را نیز فراگرفت و با نگارش رساله‌ای در موضوع «اخلاق عملی کانت» موفق به دریافت درجه دکتری شد.

کتاب «دگرگونی بنیادی فلسفه یونان در برخورد با شیوه اندیشه اسلامی» رساله‌ای است که استاد فلاطوری در سال ۱۹۷۳ میلادی -برابر با ۱۳۵۲ خورشیدی- برای کسب مقام استادی به دانشکده فلسفه دانشگاه کلن ارائه کرد و پروفسور اروین گرِف (Erwin Gräf) مشاور فلاطوری در نگارش آن رساله بود.

فلاطوری در ۱۹۶۸ میلادی، یگانه کتابخانه شیعی را در اروپا، در دانشگاه کلن آلمان بنیان نهاد. همچنین بنیان گذار آکادمی علوم اسلامی در آلمان بود. کتابخانه‌ای که چگونگی فرستادن کتاب از ایران، از راه زمینی با یک تریلی و رسیدن آن در یک عصر جمعه به دانشگاه (که ۲ روز پس آن یعنی شنبه و یکشنبه تعطیل است)، یک روایت جذاب و خواندنی است و می‌باید آن را از زبان استاد فلاطوری می‌شنیدید. بنده (اعوانی زاده) وقتی ۲۸ تیر ۱۳۶۹ به آلمان رفتم، پذیرش دکتری داشتم، ولی از شروط ثبت نام این بود که باید در آزمون زبان آلمانی قبول می‌شدم.
 
به هرحال ناچار بودم زبان آلمانی را شروع کنم. در پذیرش دانشگاه بن، ۲ تأییدیه هم از ۲ استاد لازم بود که یکی را از آقای پروفسور ژوزف فان اس از دانشگاه توبینگن داشتم و دیگری را از آقای پروفسور عبدالجواد فلاطوری. ایشان، بنده را از ایران می‌شناخت. آبان ۱۳۷۳ یا ۱۳۷۴ بود که استاد جواد فلاطوری به دیدن آقای دکتر جواد فریدزاده در رایزنی فرهنگی ایران در بن آمد. ویرایش نهایی اشپکتروم ایران، نشریه رایزنی فرهنگی، را استاد فلاطوری انجام می‌داد. استاد فلاطوری از من پرسید: «چرا در درس الهیات شفا، که من در دانشگاه کلن درس می‌دهم، شرکت نمی‌کنی؟» بنده هم با اشتیاق قبول کردم.

هر هفته روز‌های سه شنبه به کلن می‌رفتم. روشی را که در این درس ایشان حاکم بود، تاکنون در هیچ کلاسی ندیدم. ایشان متن الهیات اشارات بوعلی را درس می‌داد. کلاس ۶ دانشجوی دکتری داشت. من با اجازه استاد به عنوان «مستمع آزاد» شرکت می‌کردم. کلاس در دفتر استاد تشکیل می‌شد که میزی در وسط برای حدود ده دوازده صندلی داشت. هر جلسه یکی از دانشجویان موظف بود ده دوازده سطر را از متن الهیات شفا بخواند و شروح و تعلیقات موجود بر آن مطلب را دسته بندی کند. جمله به جمله متن به عربی خوانده می‌شد، نسخه استاد با شاگردان فرق می‌کرد و نسخه چاپ سنگی بود. یکی از دانشجویان ترجمه لاتین الهیات اشارات را در دست داشت و به وسیله او متن با ترجمه لاتین مقایسه می‌شد.
 
یکی دیگر از دانشجویان ترجمه آلمانی و دیگری ترجمه انگلیسی و یکی که لبنانی بود، نسخه دیگری از متن اشارات داشت. خیلی مایلم بدانم این ترجمه‌ها و اصلاحات ترجمه لاتین و آلمانی چه سرانجامی پیدا کرد و الان کجاست؟ آیا محقق معروف ایتالیایی، پروفسور برتولاچی، که گفته می‌شود بیش از ۲۰۰ نسخه از الهیات شفا را از سراسر جهان گردآوری کرده و زیرنظر ایشان گروهی بر این متن کار می‌کنند، متن و یادداشت‌های مرحوم فلاطوری را هم دیده است؟ روح استاد راضی و خشنود باد. آمین.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->