مشکل اول پول است. تئاتر، هنر هزینهبرداری است، اما برای تئاتر، بودجه مناسبی تدوین و تعریف نشده است. واقعا اگر قرار است این هنر ادامه پیدا کند باید برای آن، بودجه کافی در نظر بگیرند.
تئاتر به عنوان یک اتفاق فرهنگیهنری، خیلی اهمیت دارد، اما متأسفانه در دو دهه اخیر چنین نگاهی به آن نشده و در مملکت ما هنوز خیلی این موضوع اهمیتی ندارد که کسی بخواهد به مطالبات اهالی تئاتر پاسخگو باشد.
کمبودهای مالی جبران شود
موارد ذکر شده در بیانیه خانه تئاتر شامل حال همه اهالی این هنر در کشور است و دولت باید به گونهای کمبودهای مالی این قشر را جبران کند. گرچه تعدادی از اهالی تئاتر مشهد، کارمند هستند و دغدغه معیشت شامل حال همه نمیشود، اما یک عده جوان که تازه واردِ این عرصه شدهاند به سختی روزگار میگذرانند و به دلیل اینکه در تنگنای اوضاع مالی بودهاند برای خودشان مشاغل کاذب ایجاد کردهاند تا زندگی معمولیشان بگذرد. حتی پرداخت حق بیمه هم برای بعضیهایشان سخت است.
مشکل ریشهای حل شود
در مشهد، ساخت پردیس تئاتر شهر، اتفاق بزرگی است و نشان از این دارد که حقانیت این هنر برای مسئولان ما به اثبات رسیده و این خیلی خوب است، اما خدمات ذکر شده و کمکهای جستهگریخته شهرداری کافی نیست و مشکل را به صورت ریشهای حل نمیکند.
هنوز هم به نظر من خطر ویروس منحوس کرونا مرتفع نشده، اما یک عدهای ترسیدهاند و میدان را خالی کردهاند. به شخصه باور دارم اگر عشق و علاقه باشد، در هر شرایطی میتوان کار کرد.
گروه نمایشی بیستنفره ما، در دوره کرونا نمایش «خونرقصه» درباره زندگی شهید مهدی سورچی را تمرین کرد بدون اینکه ذرهای به سلامتی کسی خدشه وارد شود، هفته قبل در تهران اجرا کرد. گرچه خیلی سخت بود، ولی ما نگذاشتیم سختی بر ما تحمیل شود و یک کار را به سلامت در این دوران سامان دادیم.
بدون شک این اپیدمی تمام خواهد شد، اما از دوران کرونا چه برجای خواهند ماند؟ بعد از پایان کرونا ما چه یادگاری از آن داریم؟ این برای آیندگان میتواند جذاب باشد.