لیلا طالقانی | شهرآرانیوز - اینکه جوایز ادبی با حضور بیش از یک قرن خود در جهان ادبیات چه کارکردی داشتهاند، چه کارنامهای از خود به جا گذاشته و چهقدر تأثیرگذار بودهاند؟ و چه انتقادهایی بر روند برگزاریشان وارد بوده، جای سؤال دارد و گفتگو. جایزه های ادبی شامل وجه نقد، دیپلم و مدال افتخار هستند که از سوی نهادها، بنیادها، فرهنگستانها، انجمنهای ادبی یا اشخاص (مستقل) اهدا میشود. این جوایز گاهی زندگی نویسندهای را عوض میکند و گاهی چنان انتقادی به خود میبیند که منتخب جایزه از پذیرفتنش سرباز میزند. در کمال شگفتی، گاهی نیز این جایزه به افراد مشهور تعلق نمیگیرد. گاهی به دلایل سیاسی و غیر ادبی افراد زیادی از دریافت این جایزهها محروم میشوند.
گاهی نیز با تغییر سیاست دولتها، انتخاب و موضوع آثار نیز عوض میشود و طیف جدیدی روی کار میآیند که البته این روند، به جریان اصیل ادبیات ضربه میزند. انتقاد دیگر به این جایزهها، ملاکهای ارزیابی و انتخابها و صلاحیت داوران است. همچنین توجه به نقش و جایگاه مخاطب در بررسی این جوایز اهمیت مییابد. اینکه چهقدر این جوایز در جریانهای ادبی مؤثر است یا چهقدر میتواند برای ارتباط نزدیکتر مثلث ناشر، نویسنده و مخاطب، محرک اجتماعی باشد، یا میزان عیار ادبی آن و همچنین حضور داورانی منصف و بیحاشیه. بماند که در این روزهای دشوار اقتصادی و گرانی سکه، متولیان جشنوارهها دست به کار تغییر آییننامهها زده و عیار اقتصادی جوایز ادبی احتمال تنزل دارد.
در ایران جوایز ادبی زیادی وجود دارد که بعضی اعتبار نسبی نیز دارند. جایزه جلال آل احمد که از قدیمیترین جوایز ادبی دولتی است، اولینبار در سال ۱۳۷۲ با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و در سالروز تولد جلال، در آذر برگزار شد. هدف جایزه جلال، «ارتقای زبان و ادبیات ملی _مذهبی» بیان شده است. جایزه پروین اعتصامی، جایزه کتاب سال دفاع مقدس، جایزه شعر فجر، شعر ایران، قلم زرین، جایزه خبرنگاران، جایزه ادبی صادق هدایت، هوشنگ گلشیری و اخیرا جایزه ادبی مشهد، از جوایز مهم سالهای اخیر بودهاند که البته انتقادهایی نیز به بعضی جوایز بوده و بعضی کارنامه مورد قبولی ندارند.در این میان، جایزهها برای نویسنده تبلیغ میشود و شهرت بیشتری به همراه دارد و گاهی نیز ناشر را در موقعیت بهتری قرار میدهد.
برخی بر این باورند، نویسندهها بعد از دریافت جوایز، خلاقیت و شور نوشتنشان کم شده است. حال سؤال این است که جایگاه مخاطب و نظر مردم در اهدای این جوایز کجاست و مخاطب چه نقشی در انتخاب آن دارد؟
این سؤال را چند سال پیش از مرحوم غلامرضا بروسان که برگزیده جایزه خبرنگاران شده بود پرسیدم و پاسخ زیبایی که داد هنوز در گوشه ذهنم مانده؛ «جایزه حقیقی را مردم میدهند وقتی که شعرت در ذهن و زبانشان زنده باشد.».
اما از بین مشهدیها و خراسانیهایی که موفق به دریافت جوایز ادبی معتبر شدهاند، میتوان به دریافت جایزه خبرنگاران در سالهای مختلف از سوی سه شاعر مشهدی اشاره کرد. غلامرضا بروسان برای کتاب «یک بسته سیگار در تبعید»، نرگس برهمند با «به دنیا اعتماد کردهام» و بیتا علیاکبری برای «آنجا خانه بود». همچنین جواد گنجعلی، جایزه قلم زرین را برای مجموعه شعر «دری بر پاشنه اندوه» و فریبا شادلو جایزه پروین اعتصامی را برای کتاب شعر «اگر تو نبودی امروز شنبه بود» دریافت کردهاند. جواد کلیدری هم با کتاب «قطار ساعت هفت» کتاب سال جایزه غزل را از آن خود کرده است.
اما از دیگر مشهدیهای دریافتکننده این جوایز، حسین لعل بذری است که سال گذشته با مجموعه داستان «افتاده بودیم در گردنه حیران»، جایزه بوشهر را گرفت و در دوازدهمین دوره جایزه جلال هم، شایسته تقدیر شد. سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در بخش نقد ادبی هم امسال به سیدمهدی زرقانی، استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد با کتاب «تاریخ بدن در ادبیات» از انتشارات سخن رسید. اما در حوزه شعر کودک، انگار اقبال شاعران بیشتر است، چون تعداد جوایز ادبی آن بسیار زیاد و متنوع است. منیره هاشمی و سعیده موسویزاده و مریم اسلامی مشهدیهایی هستند که بیشترین تعداد جوایز را در این حوزه به خود اختصاص دادهاند.
این روزها هم
جایزه ادبی مشهد تا چند روز دیگر اسامی نهایی برگزیدگان را اعلام میکند. البته این جایزه با انتقادهایی همچون نحوه داوریها، صلاحیت داوران و سیاستهای اجرایی در فضای مجازی روبهرو بوده است. به هر تقدیر این جوایز اگر روند روبهرشدی برای اعتبار حیثیت ادبی یک جامعه و بالا بردنشان و ارزش نوشتن و تثبیت جایگاه مخاطب و مردم و حساسیت و تعهد بیشتر نویسنده را به دنبال نداشته باشند به خودی خود و به تنهایی راهگشا نیستند.