محمدجواد صحافی - پژوهشگر موسیقی | شهرارانیوز - سیر در پهنه تاریخ ایران زمین مشعر بر این نکته گرانمایه است که فرهنگ، ادب و هنر این مرز و بوم، آمیختگی شگرفی با سرزمین خراسان دارد، این امتزاج هنری آنچنان در پوست و گوشت و استخوان اهالی این دیارِ ادیبپرور، ریشه دوانده است که برخلاف نابودی صدها نبشته مستند در تاراج زمان، جستاری اندک، ما را به هزاران نام نامی در حوزههای متعدد ادبی، فرهنگی، تاریخی، هنری و علمی رهنمون کرده و هر ذهن جستوجوگری را متحیر و مبهوت از این گنج عظیم و این ثروت معنوی مینماید. از متقدمینی همچون حکیم ابوالقاسم فردوسی، خیام نیشابوری، عطار نیشابوری و ابویمین فَریومدی تا متاخرینی، چون محمدتقی بهار، مهدی اخوان ثالث، عماد خراسانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، محمد قهرمان و محمود دولتآبادی که جملگی از نوابغ و افتخارات ادبیات پارسی انگاشته میشوند.
اما عده نامداران این سرزمینِ زرخیزِ ادب، تنها به حوزه ادبیات خلاصه نشده و هنرمندان برخاسته از دیار خراسان، خاصه در گستره پررمز و راز خنیاگری -این هنر ناب دیرین که از دیرباز مورد هجمه و نارواگری بسیاری قرار گرفته است- به اندازهای پرشمار و ارزشمند هستند که تجلیِ نمودشان، انقلابی برپا کرده و نام و نشان آنها از گستره این مرز و بوم فراتر رفته است، گرانمایگان خوشالحانی همچون محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان، منصور نریمان و ... که اعتبار هرکدامینشان میتواند نمادی بایسته برای فرهنگ و هنر یک ملک لحاظ شود.
در این میانه اما، سهم هنرمندان محلی این دیار از شمال تا جنوب آن- در این پرمایگی هنری همسان با مهتران و استادان حوزه هنر ملی بوده و در مقاطعی والاتر از آن نیز قلمداد میشود. بزرگانی همچون محمد قیطاقی، غلامحسین سمندری، عثمان محمدیدوست، حاج قربان سلیمانی، حسین یگانه، احمدقلی احمدی، نور محمد درپور و عده بسیاری از نامآوران عرصه موسیقی محلی خراسان که این هنر را نه در سطح ملی که در قالبی جهانی ارائه داده و توجه جهانیان را به خنیاگری رامشگران مقامی خراسان جلب نمودهاند.
از جمله این عالیمقامان، حاج قربان سلیمانی، بزرگمرد موسیقی محلی خراسان بود، هنرمند ارزندهای که نامش پس از حضور در صدا و سیمای خراسان در سال ۱۳۶۷ و در برنامه
«اندیشه هنر» بر سر زبانها جاری شد ونزد عوام نیز به شهرت رسید، پس از آن بود که آوازه هنرش مرزها را درنوردید.
حاج قربان، بخشی، دوتار نواز و خواننده موسیقی شمال خراسان که مطابق آنچه در سند خانوادگی او موجود است در سال ۱۳۰۲ در منطقه سرولایت روستای علیآباد و در خانوادهای ترکزبان زاده شد، برخی اسناد سال ولادت او را ۱۲۹۹ میدانند. او یکی از بخشیهای بزرگ شمال خراسان بود که به ترکی، فارس و کردی آواز میخواند.
واژه بخشی، در ادبیات فارسی و ترکی پس از آمدن مغولان به ایران پدیدار گشت، به نظر میرسد نقشی که بخشیها در آن روزگار بر عهده داشتند، گاه نقش شَمَن شفابخش بوده است و گاه نقش راهبِ بودایی.
اما در میان دیگر اقوام، واژه بخشی در طول قرنها به معنای رامشگر و روایتگر و خواننده افسانهها و حماسهها بهکار رفته است. محمدرضا درویشی ۲ در کتاب «از میان سرودها و سکوتها»، در وصف بخشیها چنین میگوید: «بخشیها نوازندگان دوتار، آوازخوان و داستانگو هستند.
شهرهای قوچان، شیروان و بجنورد، مراکز عمده بخشیهای شمال خراسان است. بنابر روایتهای شفاهی بخشی کسی است که خداوند به او بخشش و یا موهبتی داده و او را فردی استثنایی کرده است. بخشی باید بتواند آواز بخواند، دوتار بنوازد، شعر بسراید، داستان بگوید و حتی خود ساز را نیز بسازد.
بدین ترتیب هر نوازنده دوتاری بخشی نیست و جدای از تسلط بر ساز، شخص باید از نظر دانش، معرفت و شرایط درونی نیز به مرحلهای برسد که عنوان بخشی زیبنده نام او باشد. انتخاب آهنگ و شعر و داستان از جانب بخشی، بسته به تشخیص او از شرایط و موقعیت مجلس دارد.»
حاج قربان، استاد مسلم دوتار نوازی، قدیمیترین بخشی و آخرین روایتگر از نسل بخشیهای بزرگ خراسان بود، او براین باور بود: یک بخشی نباید به کسی یا چیزی محتاج باشد، باید خود به تنهایی از عهده تمام مراحلی که خلق یک اثر نیاز دارد برآید.
با اینکه از او جز چند ضبط کوتاه و یک فیلم صدونودونهدقیقهای به کارگردانی «فرشاد فدائیان» منبع مدون چندانی از او باقی نمانده است، اما با گذشت سالها از درگذشت این والامقام موسیقی مقامی، اندک قطعات برجای مانده از آوا و نوای او همچنان جلادهنده روح شنوندگان و دوستداران موسیقی مقامی است، اجراهای حاج قربان، معمولا به صورت دو بخشی ارائه میشود، به این صورت که بخش اول اجرا از اشعار ابتدایی که عمدتاً از بنمایه عرفانی برخوردارند، بهره برده و موسیقی در بخش دوم، با مضامین داستانی، مذهبی و یا تغزلی و عاشقانه ادامه مییابد، «داستان طاهر و زهره» که در مقام تجنیس اجرا شده و «بحر طویل» که از قطعات ماندگار برجای مانده ایشان است و از شاهکارهای موسیقی مقامی محسوب میشود از موارد قابل اشارهاند، در بخش آغازین بحر طویل خواننده، اشعاری را در ستایش طبیعت اجرا کرده و سپس با مدح پیامبر اجرای خود را ادامه داده و پایان میبرد.
بداههگویی و بداههنوازی، از جمله هنر بخشیها به شمار میرود، حافظه این گروه از نوازندگان آنچنان بالاست که میتوانند ساعتهای بسیاری را به نواختن و بازگو کردن داستانهای حماسی، عاشقانه و عارفانه سپری کنند.
حاج قربان نیز از این قاعده مستثنی نبود، در اجراهای زندهاش، موسیقی در لحظه خلق میشد و شکلی کاملا بداهه به خود میگرفت، او خود نیز بر این مهم صحه گذاشته و بداههپردازی را از اصلیترین ارکان بخشیگری میداند. او براین باور بود: زمانی که من ساز میزنم، دیگر ساز من نیست، من ساز منم، ساز با من حرف میزند، میگوید حالا بزن یا نزن، وقتی ساز میزنم سیمهایش زنده میشوند، کار، کار عشق است... این سخن خود گویای این مهم است که رابطه میان بخشی و سازش فراتر از موسیقی است، و نظیر وصل ناگسستنی پیوند عاشق و معشوقی است که حضور هر کدامشان مایه آرامش روح و روان یکدیگر میشود. حاج قربان باور بر این مهم دارد که وقتی یک استاد میخواهد آهنگ یا انگاره موسیقی را به شاگردش آموزش دهد به او میگوید اول باید آن را در دل بزنی، وقتی دل پذیرفت دست هم به دل وصل است، آن را خواهد نواخت.
مجید کیانی در مقالهای که در «کتاب ماه هنر» منتشر شده اینگونه مینویسد: «در واقع هر چه دل بگوید دست هم آن کار را خواهد کرد.»
حاج قربان سلیمانی یکی از بزرگترین موسیقیدانان موسیقی مقامی ایران و از بازماندگان نسل بخشیهای قدیم است، با این حال هیچ پویشی بابت ثبت این میراث ملی و گنجینه ارزشمند صورت نگرفت و قطعات و منظومههای بسیاری که بنا بر گفته خودش، گنجایش بیش از ۱۲۰ آلبوم موسیقی را داشت، با بهانههایی همچون نبود بودجه و امکانات مالی دولت! در سینه خاک دفن گردید. سیامین روز از ماه دی امسال، سیزدهمین سالروز درگذشت این بزرگمرد موسیقی مقامی است. پیر خنیاگری که به یک زخمه جهان را همه در رقص درآورد...
منابع:
کتاب «از میان سرودها و سکوتها» اثر محمدرضا درویشی.
ماهنامه هنر موسیقی، شماره ۸۹.
مقاله «ساز یاری مهربان و همدمی لایق»
به قلم محمدصادق فدائی فر.
شماره ۱۱ کتاب ماه هنر.
شماره ۶ نشریه بخارا.