جواد قارایی: «اینترنشنال» زبان کثیف رژیم اسرائیل است از پایین خیابان تا محرم | مستند‌هایی برای زنده‌نگه‌داشتن حافظه شهری مشهد محسن چاوشی، علاج، دغدغه وطن و ادعایی که بی‌پاسخ نماند پیکر بامداد بیات روی دوش حامی و مانی رهنما تشییع شد + فیلم شاعر قطعه «علاج» محسن چاوشی: هدف غایی ما امیدبخشی و غرورآفرینی میان مردم بود چرا فیلم «زیبا صدایم کن» با وجود موفقیت در جشنواره، در گیشه شکست خورد؟ | «خسرو» تنها ماند نمایشگاه «گلاب اشک» در نگارخانه رضوان مشهد | زیبانویسی اشعار عاشورایی، ماندگاری در ذهن مردم مدیرکل دفترموسیقی درگذشت «بامداد بیات» را تسلیت گفت علیرضا خمسه و غزل شاکری بخش فیلم جشنواره «۲۵» را داوری می‌کنند شهردار مشهد: شهرآرا در جنگ ۱۲‌ روزه تحمیلی، رسانه‌ای امین و پای‌کار بود تعطیلی سینما‌های خراسان رضوی تا پایان روز دوازدهم محرم ۱۴۰۴ چند برش از زندگی مرتضی کاخی که چندی پیش در بی خبری درگذشت | او وحشتناک ایران را دوست داشت عضویت رایگان در مراکز کانون پرورش فکری کودک و نوجوان خراسان رضوی ۱۴۰۴ + جزئیات «شکارگاه» از فیلیمو؛ وقتی تاریخ رازآلود می‌شود «رضا مردانی» مدیرکل هنر‌های نمایشی شد تصویربرداری سریال سبزواران در تهران آغاز شد
سرخط خبرها

نگاهی به زندگی دیوید لینچ، به‌مناسبت زادروزش

  • کد خبر: ۵۶۲۰۸
  • ۳۰ دی ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۲
نگاهی به زندگی دیوید لینچ، به‌مناسبت زادروزش
دیوید لینچ پیشینه‌ای جدی در نقاشی دارد و داستان مصوری را نیز تصویرسازی کرده که در دهه ۱۹۸۰ میلادی در چندین روزنامه به چاپ رسیده است. او موسیقی‌دان و نویسنده و بازیگر نیز هست و یکی از پیشگامان استفاده از اینترنت و سازگاری با فناوری.
هدی جاودانی | شهرارانیوز - دیوید لینچ بیش از هر چیز به دلیل فیلم‌هایش شهرت دارد. «کله‌پاک‌کن [۱]» (۱۹۷۷) او را به کارگردانی نوآور و جسور تبدیل کرد که از بازی با فرم یا غرق شدن در آشفته‌ترین نقاط ناخودآگاه بشر، ترس نداشت. «مخمل آبی» [۲](۱۹۸۶) ظاهر فریبنده حومه‌نشینی را کنار می‌زد و واقعیت نازیبای پس‌پرده آن را هویدا می‌کرد. «جاده مالهُلند» [۳](۲۰۰۱) سیری سردرگم و رمزآلود در منطق رؤیا بود. اما کارنامه لینچ صرفا به ساخت فیلم و کارگردانی‌هایش، منتهی نمی‌شود.
 
او پیشینه‌ای جدی در نقاشی دارد و داستان مصوری را نیز تصویرسازی کرده که در دهه ۱۹۸۰ میلادی در چندین روزنامه به چاپ رسیده است. لینچ، موسیقی‌دان و نویسنده و بازیگر نیز است. او یکی از پیشگامان استفاده از اینترنت و سازگاری با فناوری، در نسل خود است و اولین فیلم‌های کوتاهش را در این بستر انتشار داده است. دیوید لینچ حتی در میانه همه‌گیری و قرنطینه، به تولید محتوا در کانال یوتوب خود نیز روی آورده بود و به‌صورت روزانه، گزارش آب‌وهوا را به مخاطبانش می‌داد. محتوا و فرم آثار لینچ، او را به فردی تبدیل کرده است که به‌سختی می‌توان درکش کرد و البته محدود کردن او به یک حوزه خاص، نیز امکان‌ناپذیر است.


دیوید لینچ کارتونیست

در بازه سال‌های ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۲، لینچ داستان مصوری را برای چندین روزنامه و هفته‌نامه طراحی می‌کرد و می‌نوشت. «خشمگین‌تر سگ دنیا» نامی بود که او برای این کمیک استریپ انتخاب کرده بود. هر قسمت از این داستان با این جملات آغاز می‌شد: «سگ آن‌قدر عصبانی است که نمی‌تواند از جایش جم بخورد. نمی‌تواند غذا بخورد. نمی‌تواند بخوابد، فقط گاهی به‌سختی غرش می‌کند. خشم و کینه آن‌قدر او را آزرده کرده بود که داشت به مرگاخشکی [۴]می‌افتاد.» ایده این کمیک، یک دهه قبل به ذهن لینچ خطور کرده بود و او زمانی که داشت «کله‌پاک‌کن» را در دهه ۷۰ میلادی می‌ساخت، هم‌زمان طرح‌های اولیه داستان مصورش را هم به روی کاغذ می‌آورد.
 
«خشمگین‌ترین سگ دنیا» مانند دیگر آثار لینچ به چندین درون‌مایه پیوند خورده بود؛ منطق رؤیا، احساسات سرکوب‌شده و ادغام فرم و عملکرد. همان‌طور که در «کله‌پاک‌کن» صدا به‌گونه‌ای به‌کار رفته است که نادیده گرفتن آن ازسوی مخاطب دشوار است، این داستان نیز مرز‌های کمیکی را که قرار بود «سرگرم‌کننده» باشد، جابه‌جا کرده است. لینچ همواره پیشتاز زمانه‌اش بوده است و طنز این داستان، به ماهیت تکراری زندگی مدرن، شباهت بسیاری دارد.

دلم برای نقاشی کشیدن تنگ می‌شود

دیوید لینچ نقاش

«وقتی نقاشی نمی‌کشم، دلم برای نقاشی کشیدن تنگ می‌شود.» این جمله را دیوید لینچ در خودزندگی‌نامه‌اش، «جایی برای رؤیا»، می‌گوید. او در آکادمی هنر‌های زیبای پنسیلوانیا، آموزش نقاشی دیده است. یکی از اولین آثارش در سال ۱۹۷۶ «شش مرد بیمار می‌شوند» نام دارد. این اثر چندرسانه‌ای، درواقع یک پیشگویی از زندگی حرفه‌ای خود او بود؛ لینچ، نقاشی، مجسمه‌سازی، صدا، فیلم و هنر چیدمان را در این اثر با یکدیگر ادغام کرده بود.
 
برخلاف فیلم‌های او که نور، نقش مهمی در آن‌ها ایفا می‌کند، نقاشی‌های او همواره به رگه‌هایی از تاریکی و سکوت برای یافتن سوژه همیشگی‌اش -منطق رؤیا‌ها و کابوس‌ها- پیوند خورده‌اند. در سال ۲۰۱۹، لینچ نمایشگاهی در هلند، به نام «کسی در خانه من است» برگزار کرد. آثار این نمایشگاه که به‌گفته خود او با الهام از فرانسیس بیکن، نقاش ایرلندی، به تصویر درآمده بود، اشکالی مخدوش، درهم‌پیچیده، تاریک و به‌طرز خارق‌العاده‌ای، زیبا را به نمایش می‌گذاشتند. لینچ در توصیف این آثار گفته است: «می‌دانیم که اتفاقاتی درحال رخ دادن است.
 
نه در هر خانه‌ای، اما به اندازه کافی رخ می‌دهد. اتفاقاتی که حتی نمی‌توانیم رخ دادنشان را تصور کنیم... آسمان آبی و گل‌ها، نشانی از سرشت نیک دارند، اما نیروی دیگری -دردی وحشتناک و تباهی- نیز ما را همراهی می‌کند.» توصیف این نقاشی‌ها، آشکارا درون‌مایه «مخمل آبی»، «توئین پیکس» و «جاده مالهلند» را برملا می‌کرد؛ درون‌مایه‌ای که نشان می‌داد چیزی زیر این سطح، در عمقی پوسیده است، ولی ما قادر به درک آن نیستیم.
 



[۱]Eraserhead

[۲]Blue Velvet

[۳]Mulholland Drive

[۴]rigor mortis

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->