حسینی نژاد | شهرآرانیوز - امروزه در نظر اهل فرهنگ و اندیشه، افول کتاب خوانی از ملموسترین بحرانهای جامعه ماست. هر روز اخبار و آمار جدید و گاه مبالغه آمیزی درباره بحران کتاب خوانی و درصد روبه کاهش کتاب خوانها میشنویم. گاهی قیمت کتاب، عامل روی گرداندن از کتاب خوانی معرفی میشود و گاهی محتوای نامناسب کتاب ها، ترجمه و تألیفهای بد و شیوع رسانههای دیجیتال. اما تأمل درباره برخی سؤالها شاید نگاه ما را به خواندن و چالش اصلی آن تغییر دهد: آیا میتوانیم تفاوت بارزی میان خواندن و نخواندن قائل شویم؟ آیا نخواندن، همیشه و در هر حال آسیب است؟ آیا مشکل بسیاری از خوانندگان بالقوه این نیست که نمیدانند چه کتابی بخوانند؟ آیا بهتر نیست به جای راهنمایی مخاطبان با رویکردی هنجاری، اشتیاقی برای خواندنی مطابق با نگرش شخصی در خوانندگان ایجاد کنیم؟
فرانک فوردی، جامعه شناس مشهور معاصر، در کتاب «قدرت خواندن از سقراط تا توئیتر» مروری بر تاریخ خواندن و تحولات آن در مواجهه با چالشهای هر دوره میکند تا تبیینی از بحران امروزی خواندن در گذار از فناوری چاپی به عصر دیجیتال به دست دهد. به عقیده فوردی، ریشه معضل معاصر خواندن نه در سیطره فناوریهای دیجیتال، بلکه در کم رنگ شدن فرهنگی است که کتاب خوانی را به خودی خود ارزشمند میشمارد؛ معضلی که باید با تکیه بر مدارس و با آموزش و ترویج فرهنگ کتاب خوانی نه صرفا سواد، برطرف شود.