رضاریاحی
حسین برادران فر
جهاد سازندگی نهادی است که نطفه آن در انقلاب بسته شد، در بستر انقلاب رشد کرد و همراه با نهال نوخاسته انقلاب به ثمر رسید. حدیث جهاد، حدیث انقلاب است و کارنامه سراسر جهاد و شهادت آن، نشان از تلاش و سختکوشی جهادگران دارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به ضرورت اقدامات وسیع و سریع در راستای محرومیتزدایی و افزایش تولیدات کشاورزی و توسعه و عمران روستاها با وجود ارگانهای رسمی دولتی، جهادسازندگی در 27خرداد1358 به فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) به منظور فراهمآوردن نهضتی همهجانبه برای مبارزه با فقر و محرومیت بهجامانده از رژیم گذشته به وجود آمد.سیدحمید طالبیان، متولد سال1338 و ساکن محله جاهدشهر است. او از اولین افرادی است که به دعوت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران لبیک گفته و به عضویت نهاد مقدس جهادسازندگی درمیآید.
وی در توضیح این مطلب میگوید: یکی از اصول اولیه این نهاد، مشارکت همه اقشار مردم و کمک از تجربیات تمام مردم است. این نهاد به هیچ گروه و دستهای متعلق نیست. از مردم و در میان مردم است و برای مردم خدمت میکند. بعد به محض فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی خیل عظیمی از مردم، بهویژه دانشجویان برای ساختن شهرها و روستاها و زدودن غبار محرومیت و فقر ناشی از حکومتهای مستبد پیشین پا به عرصه میدان گذاشتند و شب و روز برای ساخت وطن از جان مایه گذاشتند.جهادگر قدیمی محله جاهدشهر از همان روزهای نخست تشکیل جهادسازندگی به مناطق روستایی اعزام میشود، اما وخامت اوضاع به حدی است که این مناطق را غیرقابل سکونت میداند.
طالبیان میگوید: فعالیت جهادی خویش را از روستاهای محروم و دورافتاده فریمان، سرخس، بیرجند و نیشابور شروع کردم، بیشتر روستاها متشکل از خانههای گنبدی، گلی و خشتی نیمهویرانی بودند که در هرکدام از همین خانهها یک خانواده پرجمعیت با هفت و هشت تا بچه قد و نیمقد زندگی میکردند. در بیشتر این روستاها هیچ اثری از بهداشت و آب آشامیدنی سالم نبود، به همین دلیل کودکان بسیاری در همان سنین خردسالی با ابتلا به بیماریهایی نظیر تراخم، کچلی، اسهال و بیماریهای عفونی جانشان به خطر میافتاد یا فوت میکردند و یا نشانههای بیماری تا آخر عمر بر چهره آنها نمایان میشد. روستاها بدون حمام عمومی بود و هر چند روستای نزدیک به هم، یک حمام نمره داشت. از راه روستایی که صحبت نکنیم بهتر است، سنگلاخی و طاقتفرسا. وخامت اوضاع به حدی
بود که بچههای جهادی در روزهای اول سردرگم و بهتزده شده بودند.در نخستین روزهای تشکیل جهاد سازندگی، بهدلیل نبود امکانات، با استفاده از تجهیزات مستعمل دیگر ادارات، اولین هسته تجهیزات جهاد سازندگی تشکیل شد.
طالبیان توضیح میدهد: در روزهای ابتدایی تشکیل این نهاد مردمی، امکانات جهاد سازندگی در حد صفر بود، همه تجهیزات ما منحصر به چند داس و تعدادی بیل و کلنگ بود که بیشتر آنها به خود بچهها تعلق داشت، با این امکانات جزئی فقط میتوانستیم در دروکردن گندم و جو به روستاییان کمک کنیم. برای تجهیزشدن به امکانات و لوازم بیشتر، طرح جمعآوری امکانات مستعمل دیگر ادارات در دستور کار جهاد سازندگی قرار گرفت. ما با مراجعه به دیگر ادارات، خودروهای سبک و سنگینی را که مستعمل یا خراب در داخل انبار اداره رها شده بود، تحویل میگرفتیم و با گروههای فنی جهاد و نیروهای مردمی متخصص کار ساخت و راهاندازی این وسایل مستعمل را شروع میکردیم و با نصب و اتصال تکههای سالم چند خودرو به یکدیگر خودرو جدیدی را میساختیم و از آن استفاده میکردیم.
همزمان با تشکیل جهاد سازندگی، جهادگران برای اینکه بتوانند موفقیت بیشتری در کمک به روستاییان و فعالیتهای عمرانی داشته باشند، نیازمند مشارکت و همکاری نیروها و افراد روستا بودند، به همین دلیل در اولین اقدام طرح تشکیل شورای اسلامی روستا در اولویت قرار داشت و در جلساتی که در مساجد روستا داشتیم، بر لزوم تشکیل شورای اسلامی روستا از میان خود اهالی روستا، معتمدان، افراد دلسوز و کاربلد روستا تأکید میکردیم.
با اینکار به دنبال عزتبخشی و اهمیت روستاییان بودیم.طالبیان در پایان اینگونه از همرزمان خود در عرصه سازندگی یاد میکند: چهروزهایی بود، کار، کار و کار. نه رئیسی بود و نه مرئوسی. جوانان تحصیلکرده و البته بیادعا. جهادگرانی که همزمان با کارهای جهادی در روستاها، در نبردی دیگر و در مناطق جنگی، جان بر کف اجازه ندادند وجبی از این آب و خاک به دست بیگانگان بیفتد.