کورش فرمند| این مسائل پیرامونی از نگرانیهایی درباره شریک ایران در ساخت این مجموعه تلویزیونی (ترکیه) تا جنجالهای اخیر بر سر دیدگاه مراجع تقلید شیعه را شامل میشد.
ابتدا اعلام شد که شهاب حسینی، بازیگر برجسته ایرانی، در نقش شمس تبریزی هنرنمایی خواهد کرد، اما این نکته که در این صورت ایفاگر نقش مولانا جلالالدین چه کسی خواهد بود، مسائل دیگری را به دنبال آورد. روزنامه خراسان در مطلبی انتقادی به نقل از یکی از نویسندگان فیلمنامه «مست عشق» (فرهاد توحیدی) و یک منبع آگاه، نوشت که بازیگر شخصیت مولانا و دیگر بازیگران اصلی فیلم، ترکیهای خواهند بود. با توجه به تبلیغات ترکیه در طی سالها برای معرفی جلالالدین محمد بلخی به عنوان شاعری ترک و مصادره این شاعر و عارف بزرگ ایرانی برای خود، دغدغههای فرهنگدوستان ایرانی موجه مینمود تا اینکه حسن فتحی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام اعلام کرد که «بازیگر نقش حضرت مولانا هم قطعا ایرانی خواهد بود»؛ اما جنجال بزرگتر در پی نامهنگاری جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با مراجع بهپا شد. تعدادی از طلبهها نظر به «فساد عقیده شخص مزبور [(شمس تبریزی)] و عقاید پلید او که از اقطاب و اعلام صوفیه خبیث بوده [...]» از آیتا... ناصر مکارمشیرازی خواسته بودند «با التفات به عواقب و لوازم خطرناکی که انتشار و پخش این سریال بعد از اتمام ساختش از سیمای جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت»، این مرجع تقلید برای «توقف هرچه سریعتر این مسئله خطرناک» عنایت بایسته را مبذول کند. پاسخی که این افراد در پی طرح خواسته خود گرفتند، مثبت بود: «با توجه به اینکه این کار سبب ترویج فرقه ضالّه صوفیه میشود، شرعا جایز نیست و باید از آن خودداری کرد. همیشه موفق باشید.»
اما در این شرایط نامه دیگری، اینبار خطاب به آیتا... حسین نوریهمدانی منتشر شد که البته لحن آن چون مورد پیشین تند نبود و صرفا کسب تکلیف مینمود: «به استحضار میرساند که طبق اخبار منتشرشده قرار است سریالی درباره شمس و مولانا تهیه گردد و برای این موضوع از هنرمندان و کارگردانان مطرح دعوت شده است تا در سطح ملی یا فراملی پخش گردد؛ استدعا دارد نظر مبارک را پیرامون این موضوع مرقوم فرمایید.» پاسخ این نامه هم چنین بود: «این 2نفر نامبرده از اعیان صوفیه میباشند و ما برای این مطلب مدارک متقنی از کتابهای خودشان داریم. اساسا فرقه صوفیه یکی از فرقههای ضالّه و مضلّه میباشند که با تشکیلات قطبسازی و مرشدبازی به جنگ اسلام ناب که اسلام قرآن و اهلبیت عصمت علیهمالسلام است، آمدهاند و حضــــرت صـــادق علیـــهالسلام درباره صــوفیه فرمودهاند: انّهم اعدائنا؛ یعنی آنها دشمنــان ما هستند. ترویج آنها به هر شکلی باشد، جایز نمیباشد و حرام است.»
مرحله دیگری از این حواشی آغاز شده بود. مرحلهای که همراه با ابراز دیدگاههایی عمدتا در تقابل با نظرات معترضان و مؤید جایگاه بلند مولوی و شمس بود. نکته درخور توجه استناد برخی از این دیدگاهها -که در رسانههای همگانی و صفحات شخصی منتشر شد- به سخنان رهبر معظم انقلاب بود؛ سخنانی که
آيت ا... العظمي خامنه اي طی آن از دیدگاه مثبت خود و شهید مرتضی مطهری درباره مولوی گفته بودند: «یک بخش مهمی از شعر آیینی ما میتواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود. و این هم یک دریای عظیمی است. شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعا اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول ... ایشان گفت کاملا درست است، من هم عقیدهام همین است.»
در میان شخصیتهای فرهنگی نیز واکنشهایی به ماجرا نشان داده شد. دکتر محمود فتوحی، استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی، در مطلبی مبتنی بر ارجاعات به آرای عالمان بزرگ تاریخ تشیع، از ستایش و نگاه مثبت بزرگانی چون شیخ بهایی، صدرالمتألهین ملاصدرا، حکیم حاج ملاهادی سبزواری و امام خمینی(ره) به مولانا یاد کرد.
همچنین احسان رضایی، نویسنده و روزنامهنگار ادبی، از علاقه و تمجیدهای برخی عالمان شیعه نوشت. در بخشی از مطلب او آمده است: «میگویند یکبار درباره مولانا و همین اختلافنظرها از شیخ مرتضی انصاری سؤال کردند. میدانیم که شیخ انصاری، یکی از بزرگترین فقهای شیعه در عصر غیبت است و القابی نظیر «شیخ اعظم»، «شیخِ مطلق» و «خاتمالفقهاء و المجتهدین» دارد. ماجرای استفتا از شیخ انصاری درباره مولانا را آیتا... شبیریزنجانی، از مراجع تقلید حال حاضر، نقل کرده: «قضیه دیگر ماجرای استفتائی است که از مرحوم شیخ انصاری درباره مولوی میکنند که مولوی چگونه آدمی است؟ شیخ در پاسخ - چنان که شنیدهام - مینویسد:
من کتاب مثنوی را کم مطالعه کردهام، ولی در جوانی قدری آن را دیدهام. این شعر از آن زمان در نظرم مانده است که مولوی میگوید:
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
وقتی مولوی درباره معاصران خود در 600سال قبل میگوید که اینها تشخیص نمیدهند که من چهکارهام، من چگونه درباره او قضاوت کنم؟»
رضا بابایی، پژوهشگر علوم انسانی، نیز یادداشتی نوشت که از نوعی دیگر و در جای خود درخور درنگ بود. او اتفاقا به افرادی چون کارگردان سریال «مست عشق» انتقاد کرده بود؛ چراکه معتقد است: «بیشتر تولیدهای سینمایی یا تلویزیونی درباره مولوی و شمس در ایران و ترکیه، یا انگیزه تجاری داشتهاند یا برای سوءاستفاده از محبوبیت آن دو بوده است. مخالفان مولوی و شمس، اگر میخواهند جلو هرگونه تولید هنری و غیرهنری را درباره آن دو بگیرند، نخست باید فکری به حال محبوبیت جهانی شمس و مولانا و سودآوری آن دو برای صنعت سینما و فیلمسازی بکنند...»
نکته درخور توجه در دیدگاههای دوستداران شمس و مولانا این بود که عمدتا بر جایگاه رفیع شخصیت جلالالدین تأکید میکردند، اما این ستودن تلویحا ستودن شمس نیز هست؛ شمسی که دوران تحول درخشان مولوی را رقم زد.
در این مورد بخوانید: