شهرآرانیوز - دومین روز از جشنواره سیونهم فیلم فجر در مشهد با اکران دو فیلم دیگر ادامه یافت. در روز پنجشنبه سینماهای مشهد به نمایش
«تک تیرانداز» و
«مصلحت» اختصاص یافتند که هر دو فیلم پروژههایی ملی بودند؛ اولی یک اثر خوشساخت در گونه دفاع مقدس و دومی یک تریلر سیاسی مربوط به تاریخ معاصر ایران. در ادامه، مروری کوتاه خواهیم داشت بر فیلمهایی که در دومین روز جشنواره مشهد روی پرده رفتند.
جای خالی فرم بومی
قضاوت درباره فیلم «تکتیرانداز» بستگی به موضع مخاطب درباره سینما و دریافت کلی او از ماهیت هنر هفتم دارد. اگر معتقد باشیم که ما باید در مسیر هالیوود گام برداریم و روی همان الگوهای سینمای جنگی آمریکا مانور بدهیم، «تک تیرانداز» یکی از بهترین آثار سالهای اخیر سینمای است. علی غفاری که در فضای سینمای ایران با فیلم «استرداد» به یاد آورده میشود، حالا با نسخهای ایرانیزه شده از فیلمهای خارجی با همین نام، به جشنواره آمده و با افزودن لهجه اصفهانی به شخصیت تکتیرانداز، فیلم خود را روی مجموعه جالبی از جلوههای ویژه بنا کرده است.
«تک تیرانداز» به لحاظ اجرایی شرایط بسیار خوبی دارد و اثری با شاخصههای فنی سطح بالا به شمار میرود. طراحی میادین جنگ و جلوههای ویژه در آن بسیار آبرومند از آب درآمده و منهای چند پلان کامپیوتری خامدستانه در دقایق پایانی (که احتمالا در نسخه اکران عمومی اصلاح خواهند شد) از نظر بصری جذاب است. مشکل فیلم، اما به جای خالی یک فرم بومی و روش روایت منحصربهفرد بازمیگردد؛ جایی که تکتیرانداز محبوب کشور، یعنی شهید عبدالرسول زرین، به شکلی باورنکردنی پرداختنشده باقی میماند.
نویسنده آنقدر در طراحی شمایل هالیوودی قهرمانش غرق شده که فراموش کرده اینجا ایران است و شهید ما باید، در مقایسه با قهرمان تیپیکال فیلمهای غربی، شاخصههایی بیشتر از لهجه اصفهانی و چند جمله توضیحی از زبان خودش، داشته باشد. کامبیز دیرباز، با توجه به چهره مصمم و بدن ورزیدهاش، انتخاب خوبی برای اجرای این شخصیت بوده و بیانش را هم با مختصات شخصیت وفق داده است. مسئله، اما بر سر این است که این قهرمان از دست مخاطب میگریزد و غیر از توضیحات مختصر درباره خانواده و کودکیاش در نیمه دوم فیلم، رنگ و بویی از یک شخصیت عمیق و پیچیده که برای نسل جوان ملموس باشد، به خود نمیگیرد.
درباره شیوه روایت و نحوه هدایت قصه هم نقدهای زیادی به متن وارد است؛ از همان پرداخت کلیشهای و تکراری شخصیتهای عراقی گرفته تا دوئل تکتیراندازها که کپی ناشیانهای از آثار خارجی است و با کیفیتی به مراتب پایینتر برگزار میشود. بزرگترین برگ برنده روایی «تک تیرانداز» اما، مانور درست اثر بر روی وسواس و دقت نظر شهید زرین در مورد شلیک نکردنهای اوست؛ انتخابی که میتوانست کلید روایتی تازه از بخشهای صیقل نخورده دفاع مقدس در قالب پرداخت شخصیت یک نظامی کارکشته و در عین حال اخلاقگرا باشد.
«مصلحت» اندیشی
سینمای ایران در سالهای اخیر، شاید تحتتأثیر موفقیتهای چشمگیر محمدحسین مهدویان، اقبال فزایندهای به تولید فیلمهای سیاسی مرتبط با تاریخ معاصر از خود نشان میدهد؛ به طوری که تقریبا هر سال یک فیلم با موضوع تحولات سالهای اول انقلاب در میان آثار جشنواره قرار میگیرد. «مصلحت» اثر سیاسی و ایدئولوژیک جشنواره امسال است؛ فیلمی به کارگردانی حسین دارابی که کوبنده و مطالبهگر آغاز میشود، ولی از میانههای راه تغییر مسیر میدهد و مخاطب را دچار سوءتفاهم میکند.
«مصلحت» از منظر اجرایی اثر بدی نیست و در مقایسه با برخی تولیدات سفارشی، شرایط سینمایی خوبی دارد؛ با این حال حتی با آثار قدرتمند مهدویان هم مقایسه نمیشوند و دوربین و جزئیات صحنه آن نکته شگفتآوری را در بر ندارند. از نظر تیم بازیگران، با توجه به اینکه میدانیم آثاری از این دست همواره با مشکل بازیگر چهره و ستاره سینما روبهرو هستند، انتخابهای درست دارابی به فیلم کمک کرده است.
وحید رهبانی که از سالهای دور با مجموعه نوستالژیک «خانه ما» در بین مخاطبان به یاد آورده میشود، گزینه جاافتاده و باورپذیری برای ایفای نقش اصلی فیلم بوده و فرهاد قائمیان که در سالهای اخیر کماثر ظاهر شده بود، با این فیلم، یاد حضور درخشانش در آثار ابراهیم حاتمیکیا را زنده کرده و نشان میدهد که دوباره میتواند به سطح اول سینما بازگردد. اما درخشانترین بازی «مصلحت» را امیر نوروزی جوان و تازهکار ارائه میکند؛ بازیگر بااستعدادی که روز گذشته هم با «مامان» متبحر نشان داده بود و حالا با ایفای باورپذیر یک شخصیت منفی پلید در «مصلحت»، آینده روشنی را پیش روی خود میبیند. ندا کوهی بازیگر جوان مشهدی هم در این فیلم نقش کوتاهی را بر عهده دارد.
از منظر محتوایی، «مصلحت» در یک ساعت اول شگفتانگیز ظاهر میشود؛ تا حدی که مخاطب احساس میکند فیلم بدون مجوز پای به جشنواره گذاشته و حتی میتواند لقب جسورانهترین اثر سالهای اخیر را از آن خود کند. نیم ساعت پایانی فیلم، اما دربردارنده یک جور پاپسکشیدن فیلمساز و عقبنشینی اثر از آن فریاد عدالتطلبی بخشهای ابتدایی است. در واقع، «مصلحت» خودش به مصلحت تن میدهد و آنقدر در فریاد زدن شعارها اغراق میکند که مخاطب جذابیت پیرنگ اصلی را بر باد رفته میبیند.
مسئله این نیست که کسی بخواهد برای فیلمساز نسخه بپیچد و او را مجبور به اتخاذ موضعی مشخص کند؛ بلکه نقد مهم بر این فیلم پرظرفیت، به تغییر زبان آن در دو بخش مختلفش مربوط میشود که با سنجههای سینمایی پذیرفتنی نیست. فیلمی که با آن نگاه انتقادی و پیچیدگیهای دقیق کارش را آغاز میکند، قاعدتا نباید در بخش پایانی اینقدر صریح حرف بزند و به دام احساسات و شعارها بیفتد.