سرخط خبرها

کهکشانی از نور و آهنگ

  • کد خبر: ۵۹۹۶
  • ۰۸ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۸
کهکشانی از نور و آهنگ
درباره مولانا و موسیقی ایرانی به مناسبت روز بزرگداشت این شاعر و عارف برجسته

یوسف بینا| هشتم مهرماه روز بزرگداشت مولاناست. جلال‌الدین محمد بلخی، شاعر و عارف ایرانی قرن هفتم هجری، یکی از بزرگ‌ترین شاعران تاریخ ایران و نیز یکی از عرفای نام‌دار تاریخ اسلام است که به‌حق باید او را شاعری با وسیع‌ترین مشرب فکری و بی‌کرانه‌ترین جهان هنری بدانیم. استاد محمدرضا شفیعی‌کدکنی او را «شاعرترین شاعران جهان» می‌خواند، استاد محمدعلی اسلامی‌ندوشن او را یکی از «چهار سخن‌گوی وجدان ایران» می‌نامد و بعضی‌ها می‌گویند باید هزاره سوم را «هزاره مولانا» بدانیم. درباره این مرد بزرگ بسیار گفته‌اند و شنیده‌ایم، اما در این نوشتار برآنیم درباره «مولانا و موسیقی» سخنی را با مخاطبان در میان بگذاریم؛ از یک‌سو می‌توان درباره ارزش موسیقی شعری سروده‌های مولانا سخن گفت و از سوی دیگر، با توجه به آثار آهنگ‌سازان و خوانندگان بزرگ معاصر با اشعار مولانا می‌توان به قابلیت‌های موسیقیایی این سروده‌ها بیشتر پی برد.


در مدار ثابت عشق
استاد محمدرضا شفیعی‌کدکنی که فصلی از کتاب مهم و مشهور خود با نام «موسیقی شعر» را به بررسی شعر مولانا از این منظر اختصاص داده است، درباره موسیقی شعر مولانا می‌نویسد: «در اشعار مولانا که هر لحظه در آن سیاره‌ای از تجارب ناب روحی او در مدار ثابت عشق طلوع می‌کند و حرکت این سیارات بر این مدار ثابت، کهکشانی از نور و سرور و حضور می‌آفریند، نیروی جاذبه بی‌گمان نیروی جاذبه موسیقی است که همه عناصر شعر را در طیف مغناطیسی خویش نظام و تقارن می‌بخشد و نسبت ترکیبی و هندسه زبان شعر را در گستره‌ای به‌پهنای هستی با موج‌ها و اوج‌هایش در سیطره خویش نگاه می‌دارد. غزلیات مولانا گریزی است از همه نظام‌ها و عرف‌ها و عادت‌ها برای پیوستن به نظام موسیقایی کیهان و آفریدن این منظومه شمسی.»
دکتر شفیعی‌کدکنی با تأکید بر اینکه «شعر تجلی موسیقایی زبان است»، ادامه می‌دهد: «شاعران بزرگ، آگاه و ناآگاه، بزرگ‌ترین شیفتگان موسیقی بوده‌اند و شعر خاستگاهی جز به موسیقی رساندن زبان ندارد... از عصر شاعران و خنیاگران باستانی ایران تا امروز، آثار بازمانده هیچ شاعری به‌اندازه جلال‌الدین مولوی با نظام موسیقایی هستی و حیات انسانی هماهنگی و ارتباط نداشته است.»
مؤلف کتاب «موسیقی شعر» تصریح می‌کند: «مولانا چنان‌که اسناد زندگی‌نامه او گواه است، در موسیقی نظری و عملی صاحب اطلاع بوده و جای‌جای در دیوان اشعار او نشانه‌های این آگاهی از موسیقی را می‌توان یافت، چنان‌که در غزلی بیش از بیست اصطلاح موسیقی را از قبیل نام سازها و پرده‌ها و مقام‌ها آورده است و خود نیز در موسیقی اختراعی داشته است.»
دکتر شفیعی‌کدکنی در پایان این بخش از کتاب خود خاطرنشان می‌کند: «در جمال‌شناسی شعر مولانا، موسیقی بر همه چیز مقدم است؛ موسیقی است که معنی می‌آفریند و موسیقی است که تناسب ایجاد می‌کند و عناصری را که هیچ ربط و مناسبتی ندارند، در مناسب‌ترین وضع و نسبت قرار می‌دهد.»


در امواج شعر و موسیقی
زنده‌یاد استاد عبدالحسین زرین‌کوب نیز در کتاب «پله‌پله تا ملاقات خدا» درباره علاقه مولانا به موسیقی می‌نویسد: «جاذبه شور و سماع [یعنی موسیقی عارفانه] تمام وجود او را تسخیر کرده بود؛ در خلوت خانه گه‌گاه رباب می‌نواخت و حتی به‌ذوق خود در ساخت رباب هم پاره‌ای تصرف‌ها کرد. به نی و رباب همچون رمزی از روح از خود رهیده، از روح مشتاق و مهجور می‌نگریست. حساسیت مولانا نسبت به موسیقی تا حدی بود که به سماع بانگ آسیاب به‌وجد می‌آمد؛ حتی یک روز در عبور از بازار، بانگ ترکی روستایی که پوست روباه می‌فروخت و برای جلب نظر خریدار صدا سرمی‌داد، او را به‌یاد دل و احوال عشق انداخت، ترانه‌ای ساخت و در میان بازار با تعدادی از یاران که با وی همراه بودند به‌وجد و سماع پرشور درآمد.»
مؤلف کتاب «پله‌پله تا ملاقات خدا» درباره ماجرای معروف ملاقات مولانا با صلاح‌الدین زرکوب در بازار زرگران نیز چنین می‌نویسد: «مولانا یک روز از بازار زرکوبان می‌گذشت و جمعی از مریدان نیز با او همراه بودند. از آهنگ تاق‌تاق پتک و سندان که در زیر سقف بازار می‌پیچید و در آن لحظه هماهنگی جالبی پیدا کرده بود، شور و حالی عجیب در وی پدید آمد. آهنگ غریب اما موزون و ضربی شورانگیزی که در این صدا بود، بی‌اختیار وی را به‌وجد آورد. مولانا که در یک لحظه خود و بازار و مریدان و عابران بازار را از یاد برد، بی‌خودوار در دم به سماع و چرخ مشغول شد و مریدان هم به‌موافقت بر گرد او در سماع آمدند و هنگامه‌ای عظیم جمع آمد...»
وی درباره «شمس و مولانا» نیز ابراز می‌دارد: «شمس به‌جای ریاضت‌های زاهدانه، مولانا را به التزام سماع واداشت که از طریق موسیقی انسان را با عالم دل، با عالم روح و با عالمی که سراسر ذوق و هیجان روحانی است، مرتبط می‌سازد.»
دکتر زرین‌کوب تصریح می‌کند: «در غزل‌های مولانا روح فریاد می‌زند، نعره می‌کشد و جست‌وخیز می‌کند. از این رو خواننده‌ای که در امواج شعر و موسیقی این غزل‌ها غوطه می‌زند، خود را با آهنگ آن در جست‌وخیز می‌یابد، با آن‌ها به اوج افق‌های ماورای حس می‌پرد، با مولانا در شور و جذبه تجربه‌های عرفانی غرق می‌شود و لحظه‌ای چند خود را بی‌جسم و بی‌وزن و بی‌خود در فضایی که به دنیا تعلق ندارد و در عالمی که با روح بیش از عقل و با قلب بیش از حس ارتباط دارد، مستغرق می‌یاید.»


آوای دوست
از سخن این بزرگان که بگذریم، وقتی به متن اشعار مولانا مراجعه کنیم، چه در «مثنوی معنوی» و چه در «غزلیات شمس»، علاوه بر موسیقی بی‌کرانه‌ای که شعرها را آهنگین کرده است، با کلمه‌ها و مصرع‌ها و بیت‌هایی روبه‌رو می‌شویم که نشان‌دهنده علاقه وافر مولانا به موسیقی است. اشاره‌ای به تنها چند نمونه از این موارد می‌تواند گواهی بر این سخن باشد.
می‌دانیم که «مثنوی معنوی» با «نی‌نامه» آغاز شده است: «بشنو این نی چون شکایت می‌کند/ از جدایی‌ها حکایت می‌کند» در بیت‌های این بخش از «مثنوی»، مولانا «نی» را نمادی از انسان عارف وارسته معرفی می‌کند که آوازش آواز خداست. در جاهای دیگر «مثنوی معنوی» نیز مولانا بارها و بارها به آسمانی‌بودن الحان موسیقی اشاره می‌کند: «بانگ گردش‌های چرخ است اینکه خلق/ می‌نوازندش به تنبور و به حلق/ ما همه اجزای عالم بوده‌ایم/ از بهشت این لحن‌ها بشنوده‌ایم/ خشک سیمی خشک چوبی خشک پوست/ از کجا می‌آید این آوای دوست»
در «غزلیات شمس» نیز که کلمه به کلمه و بیت به بیت و شعر به شعر آن نشان‌دهنده اوج موسیقی در زبان است، مولانا از سازهایی مثل «تنبور»، «دف»، «رباب» و نیز پرده‌ها و دستگاه‌ها و الحان موسیقی ایرانی نام برده و آن‌ها را وسیله‌ای برای بیان عواطف الهی و آسمانی انسان دانسته است.
جالب اینجاست که نه‌تنها زندگی مولانا سرشار از شعر و عرفان و موسیقی است، بلکه او در شعرش به‌نوعی وصیت کرده است که پس از مرگش شاد باشند و دف بنوازند، زیرا او مرگ را ملاقات با خدا و خود را پس از مرگ در جشنی می‌بیند که خدا برای او مهیا کرده است: «ز خاک من اگر گندم برآید/ از آن گر نان پزی مستی فزاید/ خمیر و نانوا دیوانه گردد/ تنورش بیت مستانه سراید/ میا بی دف به گور من برادر/ که در بزم خدا غمگین نشاید!»


سفر به دیگر سو
در میان اهالی موسیقی امروز ایران نیز آهنگ‌سازان و خوانندگان بسیاری هستند که به ارزش‌های موسیقایی شعر مولانا توجه کرده و تصنیف‌ها و آوازهای ماندگاری در قالب آلبوم‌ها و کنسرت‌های خود با اشعار مولانا ساخته و اجرا کرده‌اند. به‌عنوان مشهورترین هنرمندانی که از این شمارند، می‌توان به افرادی همچون استاد محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، علیرضا قربانی، محمد معتمدی و... اشاره کرد، اما بی‌تردید نقش شهرام ناظری در این حوزه از دیگر هنرمندان پررنگ‌تر و مهم‌تر است. شهرام ناظری به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی همواره توجه ویژه‌ای به اشعار مولانا داشته و آوازها و تصنیف‌های ماندگاری در این زمینه از خود به‌یادگار گذاشته است. تقریبا هیچ‌کدام از آثار جاودانه شهرام ناظری نیست که در آن‌ها شعری یا شعرهایی از مولانا خوانده نشده باشد؛ در برخی آلبوم‌ها و کنسرت‌های این هنرمند، یک یا دو شعر از مولانا آهنگ‌سازی و خوانده شده و آلبوم‌ها و کنسرت‌هایی تماما به اشعار مولانا اختصاص یافته است. توجه ناظری به اشعار مولانا به‌حدی است که پژوهشگران تاریخ موسیقی ایرانی او در اجرای شعرهای مولانا پیشرو همه خوانندگان می‌دانند و بر این باورند که آن دسته از آثار ناظری با اشعاری از مولاناست، انقلابی در موسیقی سنتی ایرانی به‌شمار می‌آید. شهرام ناظری در این آثار اشعار مولانا را در قالب قطعات آوازی و تصنیف اجرا کرده یا قطعات موسیقی بی‌کلام الهام‌گرفته از شعر مولانا ساخته و پرداخته است: «مثنوی موسی و شبان» به‌آهنگ‌سازی جلال ذوالفنون در سال 1358؛ «صدای سخن عشق» به‌آهنگ‌سازی کیخسرو پورناظری در سال 1358؛ «بشنو از نی» به‌آهنگ‌سازی فریدون شهبازیان در سال 1358؛ «گل صدبرگ» به‌آهنگ‌سازی جلال ذوالفنون در سال 1360؛ «لاله بهار» به‌آهنگ‌سازی پرویز مشکاتیان در سال 1360؛ «بنمای رخ» به‌آهنگ‌سازی محمدجلیل عندلیبی در سال 1363؛ «نجوا» به‌آهنگ‌سازی حسن یوسف‌زمانی در سال 1363؛ «یادگار دوست» به‌آهنگ‌سازی کامبیز روشن‌روان و اجرای ارکسترسمفونیک در سال 1363؛ «بی‌قرار» به‌آهنگ‌سازی محمدجلیل عندلیبی در سال 1366؛ «شورانگیز» به‌آهنگ‌سازی حسین علیزاده در سال 1367؛ «آتش در نیستان» به‌آهنگ‌سازی جلال ذوالفنون در سال 1367؛ «سخن تازه» به‌آهنگ‌سازی مهدی آذرسینا در سال 1367؛ «مهتاب‌رو» به‌آهنگ‌سازی کیخسرو پورناظری در سال 1371؛ «حیرانی» به‌آهنگ‌سازی کیخسرو پورناظری در سال 1375؛ «سفر به دیگر سو» با نوازندگی حمید متبسم و کیهان کلهر و دیگران در سال 1377؛ «غم زیبا» به‌آهنگ‌سازی مسعود شناسا در سال 1382؛ «لولیان» به‌آهنگ‌سازی حمید متبسم در سال 1384؛ «مولویه (شور رومی)» به‌آهنگ‌سازی حافظ ناظری در سال 1386؛ «کنسرت شهرام ناظری و لوریس چکنواریان» با اجرای ارکستر بزرگ ارمنستان در سال 1390؛ «بعد یازدهم (ناگفته)» به‌آهنگ‌سازی حافظ ناظری در سال 1392؛ «رقصانه» به‌آهنگ‌سازی حسین پرنیا در سال 1394 و...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->