سرخط خبرها

سی سخت

  • کد خبر: ۶۰۳۲۲
  • ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۳
سی سخت
کیارنگ علایی- نویسنده و عکاس

گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر
ننشانم از ایمان خود چون کوه
یادگاری جاودانه
بر تراز بی بقای خاک.

 

زلزله سی سخت و بار مصیبت بر دوش هموطنانمان در غرب کشور موجی از احساسات، همدلی و مشارکت را در سایه آگاهی رسانی جمعی ایجاد کرد. کلید اصلی این اطلاع رسانی و جلب مشارکت، ارائه دقیق اطلاعات و جزئیاتی بود که عکس های مستند و خبری بر دوش داشتند. شاید درمیان هزاران عکس که روزانه به چشم و ذهن ما مخابره می شود، رسالت عکس مستند، امری خودبه خودی به نظر آید، اما درواقع این نوع عکاسی، در شرایط بحرانی و مصیبت های انسانی نظیر آنچه بر «سی سخت» می رود، دقیقا در جایگاه راستین خود قرار می گیرد.

 

درست است که تکرار عکس ها و تلنبار شدن آن ها در نظامی متورم در این دوره از زندگی، حساسیت و اهمیت آن ها را به عنوان رسانه ای منحصر به فرد کاهش داده و چشم های ما به عکس ها عادت کرده است و نظام پرتکرار آن در انواع مکان ها و پلت فرم ها، آن را به کالایی دردسترس و همه جایی تبدیل کرده است که گویی نفاست قبل را ندارد، اما هیچ چیز مثل عکاسی نمی تواند اسنادش را در موجزترین شکل ممکن و در قالبی همیشه انتزاعی برای آیندگان به جا بگذارد تا بهترین ابزار برای برداشت مطالعاتی و همراهی عکاسی برای پیوند با علوم تجربی و گوشزد کردن تغییرات و نیازهای جامعه انسانی و در یک کلمه «اصلاح طلبی» باشد.
مستندگرایی با چند مولفه اصلی شناخته می شود. «ساختار تاریخی»، «دلسوزی نسبت به تاریخ» و «بی واسطه گری»، سه مولفه اصلی این نوع عکاسی اند که خاصیت بی واسطه گری از آن ابزاری معتمد و صادق می سازد.

 

انگار ما را به اوان پیدایش عکاسی ارجاع می دهد و روح آن دوره را زنده می کند. به این ها اضافه کنید بی طرفی عکاس دربرابر واقعه، گواهی و شهادت بر وضع موجود در صحنه، احساس دین و تعهد به وضعیتی مشخص از زیستن آدم ها در دوره ای خاص را که تنوع رویکرد مستندگرایانه را شامل می شود. امری که در عکس های فراوان این روزها از «سی سخت» مظلوم، به ویژه عکس های «حسن غفاری»، استاد پیشکسوت عکاسی که همواره در این سال ها در نقشی تمام فرهنگی حضور داشته است، به چشم می خورد. او زمانی در کسوت معلم، جایی در نقش مشاور و حامی برای عکاسان جوان، گاهی بر مسند مدیریت اجرایی و ورای همه این ها، در نقش یک عکاس زبردست و هوشیار که درباره احوال سرزمینش دغدغه دارد، ظاهر شده است.

 

گوش به زنگ بودن عکاس برای حضور در وضعیت های بحرانی و مصیبت های ناگهانی جامعه انسانی، خصیصه مهم یک عکاس مستندنگار اجتماعی است تا حس خیرخواهی دربرابر اماکن را در مخاطب برانگیزد. ثبت بی واسطه تغییرات زندگی، معماری و شرایط زیست معاصر برای ایجاد آرمان گرایی و جلب توجه مخاطبان دردمند که درباره احوال هم وطنانشان، فصل مشترک دارند، از ویژگی های کار «حسن غفاری» است.

 

عکاسی او با غیر نمادین کردن امر زیستی، به ثبت هویت اقلیمی مشغول است. اگر مهجوریت ها و مظلومیت های عکاسی مستندگرایانه اجتماعی و عکاسی خبری را به این ها اضافه کنیم -که همواره کمترین میزان توجه، کمترین دستمزد و کمترین اقتصاد فروش را در فضای هنری کشور ما به خود دیده اند- آن گاه اصرار و پافشاری «حسن غفاری» به عنوان یکی از پرچم داران این عکاسی در ایران، ستودنی و تامل برانگیز می نماید.

 

اعتقاد و ایمانی راسخ نیاز است تا در سایه سار این همه کمبود و هجران، عکاس به موجودیت حقیقی آدم ها توجه کند، به آن ها نزدیک شود، سرمای استخوان سوز روزگار را تجربه کند، با آدم های عکس هایش زندگی کند و آن گاه به زمان عکاسی و به زمان انتخاب و ارائه، فارغ از همه تعلقات ذهنی، اغراق و پیوندهای حسی اش با آدم ها، به نمایش راستین وضعیت بپردازد و وجه خودبیانگرانه این رویکرد را که سوار بر تفکرات عکاس و زیبایی شناسی عکاسی است، متمایز کند.

 

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->