فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ آشپز که دو تا ... دو تا که چه عرض شود، بهتر است بگوییم آشپز که ۱۰ تا شد، آش حتما یا شور میشود یا بینمک. حکایت بازار اسباببازی داخلی به همین ضربالمثل میمانَد. هرگوشه کار، دست یک وزارتخانه و زیرمجموعهاش افتاده است و درنهایت هیچکس هم پاسخی را که باید، نمیدهد. بنیاد نخبگان بهعنوان مؤسسهای دولتی زیرنظر رئیسجمهور، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ذیل وزارت آموزش و پرورش، اتحادیههای پلاستیک، لوازمتحریر و خرازی زیر چتر نظارت وزارت صمت و انجمن بازیهای فکری زیر نظر وزارت ورزش، هرکدام بخشی از کار را برعهده دارند.
در این بین، وزارت فرهنگ و ارشاد هم دستی بر آتش دارد؛ نمونهاش جشنواره درحال برگزاریِ فیروزه است که یکی از بخشهای آن، به اسباب بازی و عروسک اختصاص داده شده است. بازار اسباب بازی فقط در مشهد و براساس دادههای سال ۹۷، ۷۰ میلیاردتومان گردش مالی دارد و اگر با عینکِ صرفا اقتصادی هم به ماجرا نگاه کنیم، ارزش توجه و حمایت از آن، خیلی بیشتر از چیزی است که امروز میبینیم.
روی دیگر این سکه، بُعد فرهنگی اسباببازی بهویژه برای رده سنی کودک و نوجوان است. بررسیهای ما نشان میدهد حمایت از طرحهای ملی و اسلامی در عمل، کمتر از شعارها و بایدهای گفتهشده مسئولان است. مستند میخواهید به تعدادی از ۳۸۲اسباببازی فروشی مجازِ شهرمان سری بزنید تا به نتیجهای که گفته شد برسید.
۳۸۲ آماری است که سیدمرتضی تحقیقی، رئیس اتحادیه خرازیهای مشهد، بیان میکند. بازیهای فکری، ذیل اتحادیه نوشتافزار است و آنطورکه جواد سیدعباسیان، رئیس اتحادیه میگوید، چون برخی اعضای اتحادیه درکنار جنسهایشان بازی فکری هم میفروشند، آماری از تعداد فروشگاههای آن در دست نیست. نه آماری در دست است و نه خبری از تشکیل یک اتحادیه مستقل تا دستکم تولید و توزیع آن، از این چهلتکه بودن، خارج شود.
انگار برای جلب توجهها به این بازار رنگارنگ، باید منتظر اتفاقات سالانهای از جنس جشنواره ملی اسباببازی باشیم که همین هفته به کار خود پایان داد؛ بدون آنکه بخشی از جامعه هدف، از اصل ماجرا خبردار شده باشند. شاید هم باید سروکله باربیها و لگوهای داعشی در بازار پیدا شود تا متولیان، ناگزیر به موضعگیری شوند و اهمیت ماجرا یادشان بیاید.
یک- صفر به نفع تولید داخل
تمام بازاریها و مسئولانی که با آنها درباره بازار اسباب بازی همکلام شدیم، روی یک نکته اتفاق نظر دارند؛ اینکه سهم تولیدکنندههای داخلی از بازار رنگارنگ اسباببازی افزایش پیدا کرده است؛ خبری خوب که بیش از تدبیر و برنامهریزی، تابع شرایط اقتصادی کشور بوده است. نرخ دلار افزایش پیدا کرده و هزینههای قاچاق را افزایش است. ممنوعیت ورود اسباببازی به داخل کشور نیز مزید بر علت شده است تا موجودی انبار اسباب بازیهای خارجی، رفتهرفته کاهش پیدا کند و تولیدکنندههای داخلی، فرصت نفسکشیدن و قد راستکردن پیدا کنند.
اینکه سهم تولید داخل قبلا چقدر بوده و الان به چند درصد رسیده است، جوابهای متفاوتی دارد. دکتر آیدین مهدیزاده، مدرس دانشگاه و مسئول بخش رقابتی جشنواره اسباببازی، چند روز پیش گفت که این سهم از سال گذشته تا الان، از حدود ۱۰درصد به ۳۰درصد افزایش پیدا کرده است. او البته از افقی دوساله گفته است که دلگرمکننده نیست و برمبنای آن، تا دو سال دیگر باید این سهم به ۵۰درصد برسد. به بیان دیگر، تا سال۱۴۰۱ باید به جایگاهی برسیم که سود حاصل از فروش اسباببازی در بازار داخلی را بهصورت نصف نصف با خارجیها تقسیم کنیم.
علی چابکینژاد از اسباببازیفروشهای قدیمی مشهد و بازرس اتحادیه خرازی است که اسباب بازی، یکی از نُهرَسته این اتحادیه به شمار میرود. او با تجربه حضور سیوپنج ساله در این بازار، سهم تولیدات داخلی را خیلی بیشتر از اینها میداند و میگوید: الان دستکم ۶۰درصد بازار، دست تولیدات داخلی اسباب بازی است. در مشهد حدود یکسوم اسباب بازیها از تولیدیهای داخل استان تهیه میشود و بقیه از تهران میآید. وقتی جنس خارجی کمیاب باشد، معلوم است که خریدار بهسمت جنس ایرانی، سوق پیدا میکند. بماند که برخی خریداران واقعا دوست دارند ایرانی بخرند و از فروشنده، جنس ایرانی را تقاضا میکنند. درمقابل، برخی دیگر همچنان خارجی میپسندند، هرچند گرانتر باشند.
عروسکهای ایرانی با صورت چینی
او به صحبتهایش یک تبصره هم اضافه میکند؛ اینکه وقتی میگوید اسباب بازی ایرانی، معنیاش این نیست که همه مواد اولیهاش، داخلی است. نمونهاش عروسکهای داخلی، با دست و صورتهای پلاستیکی که اگر موبایلها و تبلتها بگذارند، ساعتها همنشین کودکانههای فرزندانمان هستند؛ «دست و صورتشان باید از چین بیاید و در داخل تولید نمیشود. اینجا فقط لباسش دوخته میشود. مواد اولیه اینها، از تولیدات پتروشیمی است. اگر مستقیم به دست تولیدکننده داخلی برسد، عالی است. نه اینکه ما به چین بفروشیم و چین، محصول را به ما بفروشد. چرا خودمان تولید نکنیم؟»
آنطورکه این فعال بازار اسباب بازی مشهد میگوید، وابستگی به حداقلها در تولید اسباب بازیهای داخلی به همین مورد محدود نمیشود و شامل قطعاتی نسبتا پیچیدهتر هم هست؛ «کیفیت و تنوع اسباببازیهای داخلی نسبتبه قدیم خیلی بهتر شده است. در اسباب بازیهای بزرگ و ثابت مثل کامیون، عروسک و کالسکهاش، حرف نداریم، اما الکترونیکها کم هستند. از نظر تنوع همچنان خارجیها جلوترند. جذاب هستند، چون چراغ و آرمیچر و از اینجور دم و دستگاهها دارند. بچههای حالا فکرشان رشد کرده است. اسباب بازیهای متحرک میخواهند. ما در قطعات این اسباببازیها خودکفا نیستیم.»
درمیان کاستیهایی که اشاره میکند، یک نکته بومی و امیدبخش هم وجود دارد. اینکه در مشهد خودمان، حدود یکسوم از موجودی مغازههای اسباببازیفروشی ازطریق تولیدکنندههای داخل شهر تأمین میشود و بقیه از تهران میآید.
او صادقانه میگوید که با آمدن کرونا، نظارت روی خردهفروشیها کم شده است؛ هرچند امکان تخلفاتی مثل گرانفروشی، آن هم با وفور جنسی که در بازار هست و پایینآمدن قدرت اقتصادی مردم، منتفی است. میماند دو تخلف دیگر که یکی استاندارد نبودن برخی ژلها و خمیرهای بازی بود که خوشبختانه در مشهد، موردی مشاهده نشد و دیگری، اسباببازیهایی که آسیبهای فرهنگی دارند؛ «اسباببازیهایی که مشکلات فرهنگی دارد در مشهد کم پیدا میشود. مردم خودشان رعایت میکنند. اینجور کالاها بیشتر از تهران میآید. مواردی هم که بوده است، مثلا آنهایی که نماد شیطانپرستی داشتند، مربوطبه چند فروشگاه بالای شهر بود که از تهران خرید کرده بودند. اتحادیه روی اینجور چیزهاحساس است. موردی ببیند بلافاصله پلمب میکند.»
مسئولان موردنظر در دسترس نیستند
خبر خوبی بود؛ خیلی خوب. قرار بود شورای سیاستگذاری اسباببازی در خراسان رضوی تشکیل شود؛ تمام پدرخواندههای این طفل نوپا برای سرنوشت آن، دور یک میز بنشینند و برنامهریزی کنند. ریاست با بنیاد نخبگان استان بود و پارک ملی فناوری و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دستگاههای همکار. آنطورکه سیدسعید احمدیزاده، رئیس وقت بنیاد نخبگان استان گفت، حمایت از تولیدکنندگان اسباببازیهای ایرانیاسلامی، هدف اصلی از تشکیل این شورای سیاستگذاری بود.
همچنین قرار بود نخستین جشنواره استارتآپی تولید اسباببازی برگزار و نخبگان این عرصه برای حمایتهای بیشتر، شناسایی شوند. دو سال و چند ماه از این وعدهها میگذرد. به قاعده اگر وعده تشکیل شورای سیاستگذاری عملی میشد باید امروز، گزارش عملکرد پروپیمانی تحویل میگرفتیم که متأسفانه نگرفتیم. روابط عمومی بنیاد نخبگان با بیان اینکه آقای دکتر (سیدرضا لطفی، رئیس کنونی بنیاد نخبگان استان) آن موقع مسئولیتی نداشتند، ما را به عباسزاده، دبیر وقت این استارتآپ ارجاع میدهد تا به تمام سؤالاتمان پاسخ گوید. با کمال تأسف پیگیری ما از فرد معرفیشده، به دریافت پاسخ حتی یکی از پرسشهایمان منجر نمیشود.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان نیز رفتار مشابهی دارد. تلاش کردیم تا با ابراهیم زرهساز، مدیر کل کانون، گفتگو کنیم و ببینیم اگر کاری در این زمینه انجام شده، چه بوده است. پاسخی که ازطریق روابط عمومی دریافت کردیم، در نوع خود منحصربهفرد بود؛ اینکه آقای مدیرکل حتی برای ۱۵دقیقه گفتگو با خبرنگار روزنامه شهرشان فرصت ندارند و ما باید سؤالات و گزارشمان را نگه داریم و منتظر بمانیم تا احتمالا طی چند روز آینده که قرار است مراسمی به میزبانی کانون برگزار شود و همانجا سؤالات را بپرسیم.
وضعیت اقدامات انجامشده و حمایت مادی و معنوی از تولید اسباببازی را طور دیگری نیز میتوان برآورد کرد. تولیدکنندههایی که ما سراغشان را گرفتیم، درمقابل پرسش ما مبنیبر حمایتهای انجامشده، پاسخی از جنس «هیچ» دادند؛ برای مثال، داوود روحبخش، تولیدکننده اسباب بازی با برند دانیال که حتی اسم شورای سیاستگذاری اسباب بازی را هم در این هفتسال فعالیتش نشنیده است؛ «هیچ احدالناسی ما را برای جلسهای دعوت نکرده است. طرحها همه از خلاقیتهای فردیمان است. حمایت مالی هم به هیچ وجه نداشتیم. صفر تا صد کار با خودمان است. فکر نمیکنم همکاران بنده هم حمایت شده باشند. اگر بود خبردار میشدیم.»