یک زن قوی کسی است که خودش میتواند با یک فنجان قهوه، یک موسیقی خوب یا یک کتاب، حال خودش را خوب کند. این جمله را چند بار در رسانههای مجازی به صورت صوتی یا در قالب پوستر دیده باشیم خوب است؟ آیا توانستهاید بار اندوهها و مشکلات خود را با شنیدن یک موسیقی خوب یا نوشیدن یک فنجان قهوه بر زمین بگذارید و دیگر هرگز آن را بلند نکنید؟ آیا برایتان پیش آمده است که یک کتاب بخوانید و پس از تمام کردن آن به راهحلهایی کاربردی و بلندمدت برای حل مشکلاتی که هرروز در برابر روزمرگی شما قد علم میکنند دست یافته باشید؟ هیچ فرصت میکنید کتاب بخوانید؟ اگرچه همه تبلیغات پیرامونی در جامعه از شعارزدگی و تشویق به افزایش سرانه مطالعه یا وقت گذاشتن برای خود سخن میگویند، در واقعیت زندگی آیا زمان شما به اندازهای قابلیت برنامهریزی به دست خودتان را دارد که بشود به این شعارهای هرروز فزاینده بیشتر بها داد؟
واقعیت اجتماعی جامعه کنونی ما به گونهای است که تحت شعاع رسانههای حقیقی و مجازی، از داخلی گرفته تا برونمرزی، همه و همه، درگیر سطحیانگاری و تبلیغ یک سبک زندگی است. این در حالی است که در بطن زندگی روزانه اکثریت جامعه، بهویژه جامعه زنان، توانایی و قدرت همراهی با تبلیغات زندگی مدرن بهنسبت مرفه را ندارند. میگویم بهنسبت مرفه، زیرا در دوره کنونی زمان گذاشتن برای خود و پرداختن به زندگی فردی برای مادر یک خانواده در طبقه متوسط یا پایین که درگیر فشارهای اقتصادی است امری دور از رخداد است. مادری که یا چند شیفت بیرون از خانه به کار مشغول است یا ضمن اشتغال بیرونی، خانهداری و همسرداری را نیز بر عهده دارد و از او انتظار میرود بر زندگی فرزند یا فرزندان نیز نظارت کند چه زمان مازادی دارد که بتواند برای خودش برنامهریزی کند؟
برخی مادران در بهترین حالت میتوانند امیدوار باشند در پایان هفته بتوانند یک پیکنیک ساده را در کنار خانواده به عنوان تفریح تجربه کنند. آن هم در شرایط همهگیری کرونا در یک سال گذشته میتوان گفت بیشتر هفتهها ناممکن بود. هزینههای سرسامآور زندگی و روحیه قهرمانمآب زن ایرانی به او اجازه نمیدهد بنشیند و بهتنهایی برای خودش چای بنوشد، قهوه دم کند، موسیقی بشنود یا کتاب بخواند. به فرض بعید که بخواهد با شعارزدگی اجتماعی همراه شود. کدام کتاب را بخواند؟ کتابهای روانشناسی زرد و موفقیتمحور و انگیزشی که در آن قورباغهاش را قورت بدهد یا لطفا گوسفند نباشد؟ در خوشبینانهترین حالت ممکن، اگر توانایی مالی خرید حتی همین کتابهای زرد را با توجه به بازار فعلی کتاب داشته باشد یا در یک کتابخانه عضو باشد، چه کسی به کارهای معوقه رسیدگی کند؟ شما به عنوان یک زن شاغل در فعالیتهای اجتماعی یا شاغل در امر خانهداری که البته اشتغالی بدون درآمد و بازنشستگی و مزایای کار است، چهقدر زمان را میتوانید در طول روز به نفع خودتان ذخیره کنید؟ در صورت امکان ذخیره برای نمونه نیم ساعت در روز، آیا ذهنتان آرامش یا تمرکز حداقلی برای کتاب خواندن دارد؟
نهتنها زنان و مادران که هیچکس نمیتواند در حالی که در سبک زندگی مصرفگرا و بحران اقتصادی و هراس بیکاری و صدها مشکل ریز و درشت روزمره احساس درماندگی میکند به شعارزدگیهای معمول ایمان بیاورد و خودش حال خودش را خوب کند. شما حق دارید حالتان بد باشد و حق دارید در این پایان سال که مینشینید و عملکرد خود را در سالی که گذشت ارزیابی میکنید به خودتان بگویید مقصر این حال بد شما نیستید. اکثریت جامعه در این بحران یکساله مانند شما رنج بردهاند. تنها کاری که میتوان انجام داد این است که همراه با خانهتکانی پایان سال ذهن را از شعارهای سطحی رسانههای مختلف تکاند و واقعیتهای زندگی را مرور کرد. به خودتان یادآور شوید یک زن میتواند ضعیف یا قوی یا ترکیبی از هردو باشد. یادآوری کنید هستی شما با تصمیمهای صحیحی که میگیرید و اهدافی که به آن میاندیشید معنا مییابد، اما فراموش نکنید در مسیر تصمیمسازیها، علاوه بر امکانات خانوادگی، محدودیتهای اجتماعی را نیز تجربه میکنید. این محدودیتها میتوانند اقتصادی یا فرهنگی باشند. اصل مهم زندگی را برای آغاز سالی جدید از میان تجربههای دورریختنی سال گذشته بیرون بکشید و با خودتان به سال نو ببرید: اصل الزام افزایش آگاهی در میان حجم وسیع اطلاعاتی که هرروز به ذهن شما وارد میشود. این اصل میتواند راهگشای تصمیمسازیهایتان باشد. هر تصمیمی که در زمانهای اندیشیدن گرفته میشود به یک یادآور نیاز دارد تا در مشغلههای روزمره، مرتب به ذهنتان یادآور شود. اکنون که با خواندن این مطلب در لحظه اندیشیدن قرار گرفتهاید، پیشنهاد میکنم از صفحههای تقویم تاریخ به عنوان یک یادآور روزانه در طول سال استفاده کنید تا لزوم افزایش آگاهی را مرتب به یاد آورید. چهگونه؟ هر روزی را که در تقویم که به عنوان مناسبتی خاص نامگذاری شده است به عنوان زمانی برای اندیشیدن که اولین گام کسب آگاهی است انتخاب کنید و در طول سال جدید، آن روز خاص را به افزایش آگاهی درباره آن روز اختصاص دهید. برای نمونه، روز زن را به عنوان یک زن امروزی به تبریک گفتن و هدیه گرفتن و انتظارات مصرفی پیشپاافتاده تقلیل ندهید و بهاصطلا، ح آن را قلع و قمع نکنید. چرا؟ چون روزهایی که در تقویم ثبت میشوند برای یادآوری اهمیت یک موضوع و اندیشیدن به آن موضوع هستند، نه تبریک گفتن و هدیهدادنهای بابشده. روز زن را صرف اندیشیدن به زنانگی، امکانهای بهبودبخشی زندگی عموم جامعه از طریق بهبودبخشی زندگی زنان و آگاهی یافتن از این امکانها سپری کنید. از زن زندگی امروز انتظار میرود با افزایش آگاهی و حتی تجربه رنج بیشتر که با افزایش آگاهی ایجاد میشود، حال خود، خانواده و جامعه را بهتر کند. پس پیش به سوی آگاهی!