نجات دختر فراری از لانه دزدان نقابدار توسط پلیس مشهد پلمب کافه مشروبات الکلی در تهران تعطیلی مدارس خوزستان به دلیل آلودگی شدید هوا در روز یکشنبه (۱۸ آبان ۱۴۰۴) صدور رأی بخش سوم پرونده «کینگ مانی»| تعیین تکلیف ۷۴۸ شاکی ثبت ۱۴۹ زلزله در کشور طی هفته گذشته (۱۷ آبان ۱۴۰۴) | وقوع ۱۲ زمین‌لرزه در خراسان رضوی ترکیدگی لاستیک فوکر ۱۰۰ آسمان در فرودگاه مشهد| مسافران سالم پیاده شدند مسمومیت ۲۳ زن و ۳ مرد در یکی از هتل‌های مشهد (۱۷ آبان ۱۴۰۴) توسعه عدالت آموزشی با ساخت بیش از ۳۰۰ مدرسه جدید در خراسان رضوی هشدار گسترش خشکسالی | از هر ۱۰ سد کشور یکی در آستانه خشک‌شدن است آلزایمر عملکرد عصبی-عروقی بافت چربی را مختل و ریسک دیابت و بیماری قلبی را افزایش می‌دهد اول شدیم، تبریک! دو عامل پنهان در اختلال خواب و کاهش باروری زنان را بشناسید افراد پیش دیابتی شب‌ها این آجیل را بخورند تدوین بسته‌های آموزشی «از ایران دفاع می‌کنیم» برای همه مقاطع تحصیلی کشف ۶۳۲ کیلوگرم موادمخدر صنعتی و سنتی در خراسان رضوی (۱۷ آبان ۱۴۰۴) اولین قطار روسیه به ایران وارد شد (۱۷ آبان ۱۴۰۴) دیابت از کودکی تا سالمندی را تحت تأثیر قرار می‌دهد مدیر کل دامپزشکی خراسان رضوی: هیچ موردی از سویه جدید تب برفکی شناسایی نشده است با تغذیه درست از سکته مغزی جلوگیری کنید اعلام آخرین جزئیات از آزمون استخدامی قوه قضائیه آیا آب تهران جیره‌بندی شده است؟ | وزیر نیرو: مجبوریم فشار آب را کم کنیم سهل‌انگاری رانندگان جاده‌ای در خراسان رضوی جان یک موتورسوار را گرفت | ۲۶ تصادف طی شبانه‌روز گذشته در جاده‌های استان (۱۷ آبان ۱۴۰۴) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۱۷ آبان ۱۴۰۴) | از شدت سرمای هوا کاسته می‌شود شینا انصاری: حمله رژیم صهیونیستی به ایران می‌توانست یکی از بزرگ‌ترین فجایع زیست‌محیطی جهان باشد گلایه از تأخیر در پرداخت کارانه‌های کارکنان درمانی بیمارستان‌های مشهد زمان ‌ثبت‌نام وام‌های دانشجویی تعیین شد + جزئیات گسترش فعالیت پشه آئدس با بارش‌های پاییزی | هشدار گسترش تب دنگی در برخی مناطق کشور ورود کودکان به مدارس از ۵سالگی اجباری خواهد شد؟
سرخط خبرها

درباره پیری، جوانی و فلینی

  • کد خبر: ۶۳۲۸۵
  • ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۱
درباره پیری، جوانی و فلینی
حبیبه جعفریان - نویسنده و روزنامه نگار
بهانه یاد کردن آدم‌ها بیشتر وقت‌ها خیلی خیلی جزئی و زیرپوستی است. بعضی وقت‌ها یک کلمه است فقط و برای من که دوستان سفرکرده و در غربت بسیار دارم، این بهانه‌ها همیشه تکانه‌هایی بوده است تا ناگهان بروم سراغ نامه نگاری به یکی شان که گاهی به چند سال می‌رسد که از او خبر و نشانی ندارم. چند روز قبل آمدم جمله‌ای را در کتابی برای نوشتن متنی، دوباره ببینم و کارت تبریکی که مربوط به نوروز سال ۱۳۹۰ بود، لابه لای ورق هایش پیدا کردم. از دوستی بود که سال‌ها باهم کار کردیم و رویا‌ها بافتیم و روزنامه نگاری‌ها کردیم. بعد او به سختی بیمار شد. هم جنگید هم نجنگید. هم قوی بود. هم خودش را می‌باخت؛ چون در این بیماری، با زوال و زمان، پنجه باید درمی افکند و زوال و زمان را گاو نر و مرد کهن هم حریف نبوده و نشده اند. کارت تبریک را جایی محفوظ و مخصوص گذاشتم. برای دوستم نامه نوشتم و کتاب را به یاد او و به عشق بصیرتی که در کلمات آن هربار و هربار به کف می‌آوری، از سر و با ولع خواندم و این، ورقی است از گلستانش:

اولین بار که رفتم رم، هجده سالم بود. در یک پانسیون زندگی می‌کردم و همسایه ام در اتاق بغلی یک کارمند رمی چهل وچندساله بود که به شدت دلش می‌خواست جوان به نظر برسد. مدام به سلمانی می‌رفت. به صورتش کرم می‌مالید. ماسک مو می‌گذاشت. یکشنبه‌ها تمام روز توی تخت می‌ماند و شب دو تکه باریک گوشت خام را با کش روی هر دو گونه اش می‌گذاشت و می‌خوابید. صبح‌ها اغلب می‌دیدم که لباس خواب به تن از اتاقش بیرون می‌آید، در اتاق را می‌بندد و بی حرکت می‌ایستد، مدتی دستش را روی دستگیره می‌گذارد و بعد یک باره در را باز می‌کند و سرش را به درون اتاق می‌برد. من که کنجکاو شده بودم، یک روز صبح دلیل این کارش را پرسیدم. اول مقاومت کرد، اما نگاه مصمم مرا که دید، گفت این نحوه بستن در اتاق و پس از مدتی سر فرو بردن در آن به او اجازه می‌دهد بفهمد آیا کمترین بویی از پیری در اتاق هست یا نه. الان شصت وچهارساله ام و از مدتی پیش هربار که از اتاقم بیرون می‌آیم، یاد این خودشیفته می‌افتم و همان کار را می‌کنم؛ دوسه بار در اتاقی را که بسته بودم، باز می‌کنم تا با اندکی نگرانی، هوا را بو کنم.

به قول سیمون دوبووار، پیری بی خبر روی سرمان آوار می‌شود. کاملا درست است. تا همین دیروز در همه گروه‌ها و محفل ها، سر همه میز‌های شام و ناهار من از همه جوان‌تر بودم. آیا می‌شود که ظرف چند ساعت، چند روز یا حتی بگو یک هفته، یک باره از همه پیرتر شده باشم؟ احساس خودم این است که هیچ تغییری نکرده ام. شاید کمی بی خواب شده ام و بعضی شبگردی هایم را از برنامه ام حذف کرده ام، اما حس نمی‌کنم که با هجده سالگی ام تفاوت زیادی کرده ام. هنوز هم با همان کنجکاوی و بی مسئولیتی به زندگی نگاه می‌کنم. هنوز هم پیدا کردن نظریه‌ای جدی و عمیق درباره اینکه کی ام یا چی ام را به فردا می‌اندازم. الان در شصت وچندسالگی هیچ گونه فکر کلی‌ای ندارم و به نظرم می‌آید که با نداشتن فکر کلی، حالم خیلی بهتر است. این گونه احساس جوان بودن می‌کنم و به نظرم آدم باید تا هرقدر که جا دارد، جوان بماند. عاقل و بالغ شدن فقط یک نتیجه دارد؛ فهمیدن اینکه عاقل و بالغ شدن به هیچ دردی نمی‌خورد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->