مثل همیشه حق با شماست که مى گویید خیلى کم و خیلى زیاد، هر چیزى را خراب مى کند؛ مثلا ندارى تا زیر خط فقر، تا فقر مطلق که دست ما را از رسیدن به لقمه اى نان از براى نمردن کوتاه میکند و این یعنى به هم ریختگى توازن رفتارى و گفتارى و هنجارشکنى هاى اجتماعى، یعنى پناهبردن به دزدى، خودزنى و دیگرزنى تا انتهاى نابودی همه مناسبات اجتماعى، فرهنگى و انسانى، تا اضمحلال جسم و جان خود و هر سویه اى که ما نسبتى با آن داریم.
همین طور است؛ خیلى زیاد هر چیزى فساد به بار میآورد. آنکه ثروتش بیش از اندازه نامتعارف و ناموزون است، پیوسته درحال تولید و بازتولید تباهى اخلاق انسانى است؛ مثل نادیدهگرفتن و ناچیزشمردن مردم که یکى از ضایعات ثروت و انباشت و سرریز ثروت مالبران و مالخوران بیتالمال است. بهشکل اساسی، ثروت بادآورده، قدرت نامتعارف و ویرانگر مى سازد. ثروت زیاد که از راه هاى غیرقانونى و خلاف پروار میشود، در چرخه تولید ثروت نامشروع، بى گمان عدالت اجتماعى را شکننده و فقر را به جامعه تحمیل میکند، آن هم در جایى که سرزمین عجایب است.
پرسش: آیا من کاهلانه، پدیدهها را تحلیل میکنم تا علیه ابرثروتمندان، خشونت و نفرت ایجاد کنم؟
پاسخ: البته من نادان هستم، چون علامه نیستم و صاحب تخصص و مهارت در حوزه هاى اجتماعى و اقتصادى و... نیستم و با خشونت و نفرت هم نسبتى ندارم. نه، من از صاحبان ثروت هاى بادآورده و غیرمولد نفرت ندارم؛ چون نفرت دارو ندارد و به جز این، من جثه ناچیز و نازکى دارم که تاب خشم و زخم و نفرت را ندارد. به گمانم نفرت در کینه و خشم و ظلم و بى عدالتى منشأ دارد و من صادقانه ادعا میکنم از کسى متنفر نیستم. گرچه کسانى را دوست ندارم، اما تعدادشان بسى کمتر از کسانى است که مرا دوست نمیدارند. بماند! من، اما دربرابر این خبر، این واقعیت تلخ و قطعى، نمیتوانم بى توجه باشم و با خود بگویم خیالى نیست. ناسلامتى من روزنامه نگارم، پس حق دارم آشفتهحال شوم و در روزگار تاخت وتاز بى امان کرونا بنویسم. راست این است که در این اوضاع واحوال به گفته حکیم توس، «نه بر مرده که بر زنده باید گریست!»
خبر این است: بدهى ۱۱ بدهکار بانکى، ٩٠هزارمیلیارد تومان است.
خبر را دوباره بخوانید؛ ٩٠هزار میلیارد، نه ٩میلیارد، ٩٠ یا ٩٠٠میلیارد یا هزار میلیارد، ٩٠هزار میلیارد تومان! تعداد صفر هاى این رقم بیش از تعداد واگن هاى قطار مشهد-تهران است. با ٩٠هزار میلیارد تومان دست کم میتوان دوبرابر جمعیت ایران، واکسن کرونا خرید و تعداد روزانه مردمان معصوم در ابتلا به کووید ۱۹ و نیز مرگ ناجوانمردانه جمعى از آنان را کاهش داد و این قدر منتظر قضاوقدر در تامین واکسن نبود. با این مبلغ البته میتوان صدها طرح نیمه کاره در پهنه کشور را به پایان رساند، مدارس کهنسال را نوسازی کرد و کارخانههای متعددى دایر کرد و هزاران شغل آفرید و صدها کالاى موردنیاز تولید کرد، حتى مترو را توسعه داد، اتوبوس هاى درون شهرى مستهلک را بازنشسته از آمدورفت کرد و دراختیار داوطلبان و علاقهمندان قرار داد تا در مکان هاى مجاز و مناسب، کسب وکار برپا کنند؛ از ساندویچ فروشى اتوبوسى تا کتاب فروشى اتوبوسى. حتى با آن ٩٠هزار میلیارد تومان زیبا و نازنین، میتوان اتوبوس هاى نو را راهى ایستگاه هاى انتظار کرد.
پرسش مشکل: آیا کسى آن ۱۱ ابربدهکار بانکى ٩٠هزار میلیارد تومان زیبا را میشناسد؟ یعنى نام و نام خانوادگى، سن وسال، جنسیت، مقام و موقعیت، شرایط پیشین و اکنون این عزیزان را مى داند؟
پاسخ ساده: من نمیدانم، حتى نمیدانم چقدر تضمین بانکى داده اند که ٩٠هزار میلیارد تومان وام گرفته اند؛ چون با این رقم میتوان دورتادور ایران را با تراول چک ۵۰ هزارتومانى نقطه چین کرد.
راست این است تا زمانى که درحال گریز از گزند کرونا از سر درماندگى، خود را به صف مرغ، نان و... میرسانیم، دیگر نا و امیدى براى پیگیرى خبر دستگیرى و بازپس گیرى احتمالى اموال عمومى از محتکران میلیاردمیلیارد پول و مال بران ثروت ملى نداریم؛ چون مال خوران دارایى هاى ملى ظاهرا یا واقعا نسبتى با ایمان و وجدان ندارند و بیشتر درصدد ابداع روش هاى نوین براى غارت بیشتر اموال عمومی هستند.
آیا دزدان میلیاردمیلیاردی همچنان کنار آتش، خود را گرم میکنند و ما مردمان معصوم، خود را همچنان میسوزانیم؟ امیدواریم زین پس چنین نباشد.
کاش من کمی بیشتر از پیش امیدوار بودم!
کاش مسئولان محترم و دلسوز در هر جایى که کرونا و گرانى و مال مردم خورها آن را قرمز میکنند، بلافاصله یک کارخانه امیدسازى تاسیس کنند!