مرتضی اخوان - درست شبیه شگفتی کنارگذاشتهشدن نام یک ستاره از فهرست تیم ملی فوتبال یک کشور. تصورش را بکنید؛ مسی از فهرست اسکالونی خط بخورد یا رونالدو آبش با سانتوس توی یک جوی نرود و از فهرست برزیلیهای اروپا، بیرون گذاشته شود. اصلا چرا راه دوری میرویم، همین شگفتی چند روز پیش خطخوردن مهدی ترابیِ آماده و قبراق از فهرست ویلموتس خودمان. انگار آب سردی باشد بر پیکره تمام تحلیلها و منطقها. حالا هرچه هم میخواهید آسمان و ریسمان ببافید که مسی آماده نبود یا رونالدو با سانتوس اختلاف داشت! کسی باورش نمیشود ستارهها از فهرست ملی کنار گذاشته شوند. داستان خطخوردن نام رضا سخندان، کمکداور مشهدی و سرشناس فوتبال ایران، از فهرست داوران بینالمللی2020 آنقدر عجیب بود که خیلی زود به خبر اول رسانههای ورزشی کشور بدل شد؛ خبری که البته با واکنشهای متعدد و تند برخی اهالی فوتبال همراه بود، اما بیتردید مرهمی بر منطق جریحهدارشده این تصمیم نمیگذاشت. حرف و تحلیل درباره این اتفاق زیاد بود و سخندان و ممبینی، رئیس کمیته داوران، نیز با مصاحبههای کوتاه و طویل خود از خجالت هم درآمدند؛ اما حقیقت آن است که مروری بر اتفاقات سالهای اخیر فوتبال نشان میدهد گویی فصل جدید سریال بیمهریها به قاضیان خراسانی ازسوی کمیته داوران آغاز شده است.
قهر قاضیالقضات شهرآوردها
قاضی چهلوپنجساله سریع میدود. همه عزمش را جزم کرده تا خیلی چیزها را به خیلیها ثابت کند. هر آیتمی که برای آزمون آمادگی جسمانی برقرار است، دربرابر ارادهاش حقیر میآید. وقتی تست تمام میشود، چشمهای شگفتزده از حدقه بیرون میزند. همه با بهبه و چهچه به او میگویند: «مثل یک جوان بیستوپنجساله تستها را گذراندی.» قاضیالقضات دربیهای سخت پایتخت، سرفراز از تستهای آمادگی جسمانی کیش بیرون میآید؛ اما بلافاصله با نامهای سرگشاده از دنیای داوری فوتبال خداحافظی میکند. محسن ترکی، این قاضی پُرافتخار مشهدی، که 7 بار شهرآورد سرخابیها را داوری کرد تا رکورددار قضاوت دربی باشد، با دلخوری از هجمههایی که برخی همکارانش به او وارد کرده بودند، داوری را کنار گذاشت. ترکی در روزهای آخر قضاوتش در مستطیل سبز بارها از سوی منتقدان و برخی عناصر کمیته داوران فدراسیون فوتبال به بالارفتن وزن، ناآمادگی و نداشتن تمرکز متهم شد. او شاید اولین مشهدی از فهرست 4 قاضی سرشناسی است که از فوتبال مشهد به درجه ملی و بینالمللی رسیدند و سری میان سرها درآوردند. محسن ترکی، پیشتاز داوران مشهدی بود که بیمهریها به آنها، بزم خداحافظی تلخ را برایشان رقم زد. حال هر کدام به یک شکل و با یک اتفاق. اتفاق خداحافظی تلخ برای ترکی، 14دیماه سال1395 رقم خورد.
خداحافظی با بغض اتهام!
همهچیز به ماجرای «غش» برمیگردد. روزی که شهریار برافروخته از دست آقای قاضی، در نشست خبری نعره میزد که «قهرمانی» به سوی سپاهان غش کرده است؛ اتهامی که هفتهها و شاید حتی ماهها بلبشویی فراموشنشدنی را در فوتبال ایران به راه انداخت. اتهامی که دستآخر کسی نفهمید ثابت شد یا نه، اما محسن قهرمانی به حکم کمیته انضباطی چندصباحی از قضاوت در مستطیل سبز محروم شد. حکمی که به نظر میرسید بیشتر برای خواباندن غائله و خاموشکردن صدای دایی و پرسپولیسیها بود. قهرمانی 8 ماه از قضاوت محروم شد تا بعد از بازگشتش، با انگیزه پاککردن تمام اتهامات، چندی بعد عطای قضاوت در مستطیل سبز فوتبال ایران را به لقایش ببخشد و 22آذر94 به طرز غریبانهای پس از پایان قضاوت دیدار تراکتورسازی و استقلال تهران چهارگوشه زمین را ببوسد و از دنیای قضاوت خداحافظی کند.
درد بیمهری و درد معده
حسن کامرانیفر با پرچمهایی که زد، نامش را در تاریخ داوری فوتبال ایران ماندگار کرد. او 2 دوره در جامجهانی پرچم زد و بارها در عرصههای جام ملتهای آسیا و آفریقا و المپیک در قامت یک کمکداور مطمئن برای ایران نقشآفرینی کرد. مردی که بهخاطر مشکلات ناشی از درد معده با چشمانی اشکبار، خیلی زودتر از حد معمول داوری را کنار گذاشت؛ اما او هم در طول قضاوتش کم مورد بیمهری مسئولان کمیته داوران قرار نگرفت. او در ماجرای کنارگذاشتهشدنش از دپارتمان داوری فدراسیون فوتبال هم قربانی روابط تاج و اصفهانیان شد و درد بیمهری بیشتر به جان نشست تا درد معده!
بیصداقتی با سخندان
رضا سخندان آخرین داور نسل طلایی داوران ایران بود. او بعد از ترکی و قهرمانی و کامرانیفر، آخرین چهره سرشناس داوری مشهد و ایران و بیتردید باکارنامهترینِ آنها بود؛ مردی که 5 جام ملتها را تجربه کرد، پرچمزدن در جامجهانی و دیدار ردهبندی را در دوران خدمتش دید و در فینال المپیک هم دوشادوش فغانی برای ایران افتخار آفرید. معلم ورزش همیشه آرام 15 بار کمکداور شهرآوردهای پایتخت بود؛ بیشتر از هر داور دیگری در فوتبال ایران. مرد همیشهموفق عرصه کمکداوری فوتبال ایران، هنوز به حضوری درخشان در مسابقات بینالمللی دیگر فکر میکرد که بهیکباره تیغ بیصداقتی گلویش را درید! مسئولان کمیته داوران که همهچیز را طور دیگری جلوه میدادند، در لحظه آخر نام او را از فهرست داوران بینالمللی ایران در سال2020 خط زدند تا جامعه داوری فوتبال کشور در شوک فرو برود. سخندان دراینباره میگوید که ممبینی، رئیس کمیته داوران، به او قول داده است تا در لیست باشد. آقای معلم حتی از آمادگی صددرصدی و موفقیت بالا در تستها سخن میگوید؛ اما فدراسیوننشینان با شعار نخنماشده و کلیشهای «جوانگرایی» تیشه به ریشه نخبهای دیگر در عرصه داوری فوتبال زدند. انگار نه انگار که همین چند هفته قبل فغانی رفت و هیچ بعید نیست یکیدو هفته دیگر منصوری هم به دوست قدیمیاش در استرالیا بپیوندد. ضلع سوم کوبل طلایی داوری ایران اعلام کرده است قصد مهاجرت ندارد، اما چه کسی میتواند تضمین بدهد انگیزههای کشتهشده و دلشکسته سخندان، او را به تصمیمی سخت و آزاردهنده سوق ندهد؟!
جایی برای آدمبزرگها نیست!
«آدم کوچکها نمیتوانند آدمهای بزرگ را ببینند. به خاطر حسادتها همیشه بیمهری میکنند و چوبش را میخورند»؛ این را رضا سخندان میگوید. آقامعلم همیشهآرامی که اینبار از دیو نامهربانیها به خشم آمده است. سخندان درباره تصمیم کمیته داوران فدراسیون فوتبال و ادعاهای ممبینی مبنیبر جوانگرایی میگوید: «من از بیصداقتی دلخورم. به من میگویند در لیست هستی و فردا لیست را که اعلام میکنند، روی نام من خط میکشند. از اول میگفتند نمیخواهیم تو را در لیست بگذاریم. آقای ممبینی و دوستان شعار جوانگرایی میدهند. جوانگرایی خوب است؛ اما چرا باید وقتی یک نفر هنوز توان دارد و در عرصه داوری کارش خوب است، به بهانه جوانگرایی کنار بگذاریم؟!» دلخوریهای معلم ورزش بااخلاق که 17 سال ردای قضاوت به تن کرد و در کنار خط طولی مستطیل سبز فوتبال پرچم زد، بیشتر از این هم هست. سخندان تصریح میکند: «دیگر انگیزهای برای داوری و ادامه کار ندارم. ترجیح میدهم دیگر نباشم.» او درباره شایعه مهاجرتش هم میافزاید: «این خبر صحت ندارد. کشور ما کشور خوبی است و من ایران را دوست دارم. مدیران ما باید کمی نگاهشان را عوض کنند و این برخوردها را با استعدادهایشان انجام ندهند.» سخندان حالا به هر دلیلی و با هر منطقی از دنیای داوری فوتبال خداحافظی کرده است؛ اما کاش سریال بیمهریها بیشتر از این ادامه نداشته باشد تا جامعه داوری فوتبال ما از آسیبهای جبرانناپذیر آن در امان باشد.