فاطمه خلخالی استاد | شهرآرانیوز؛ چاهنَسَر آرام بود، این آرامش را از همان وقتی که داشتیم از حاشیه جاده اصلی، خانههای دورافتادهاش را نگاه میانداختیم، حس میکردیم. کپهای از خانهها بر دامنه کوه جاخوش کرده بودند، همه یک طبقه و بر پشتبامهاشان پنلها دیده میشد. هر پشتبام، یک نیروگاه خورشیدی.
مرضیه سالاری، دهیار جوان و ۳۰ ساله روستا، توی ماشین ما بود و میگفت چاهنسر را خیلی دوست دارد و مدام به آن سرمیزند؛ هرچند که حالا گرفتار خشکسالی شده و دیگر روستای سرسبزی نیست. هرچند که حالا خودش ساکن شهرستان نیشابور شده است.
«چاه نسر» در میانه جاده نیشابور به کاشمر در «نَسَر» یا همان سایه یک کوه بلند جا خوش کرده است. برای رسیدن به این روستا باید از مسیری بگذرید که بر خلاف دیگر جادههای منتهی به نیشابور پر است از انواع بیابانها، کویر ماسه بادی، کویر بی آب و علف، کویر پر درختچه و دشتِ گَونی که در نزدیکی کدکن است و نظر استاد شفیعی کدکنی را هم جلب کرده، همگی تنها در ۵۰ کیلومتر راه گُله به گُله کنار هم قرار گرفته است. با پشت سر گذاشتن این جاده آسفالته پر پیچ و خم بیابانی، تابلو «چاه نسر» را خواهید دید. از جاده اصلی وارد فرعی کوتاهی شدیم، که ما را راحت به روستا رساند؛ به میدان وحدت و سکوت دلنشین روستا و بادی که در میان گرما راه خودش را باز کرده بود.
ما برای دیدن پنلهای خورشیدی رفته بودیم. هربار اسم روستا را در اینترنت جستوجو کرده بودیم، عکس پشتبامهای پوشیده از پنلها را دیده بودیم، اما توضیح کافیای برایش وجود نداشت. ما بنا را بر این گذاشتیم که با آمدنمان به روستا بتوانیم چند خطی درباره این تغییر بنویسیم، تغییری که زندگی ساکنان بیبضاعت زیادی را در این آبادی سروسامان داده است.
گاهی هم «امید» هست
راستش کم نبوده مواقعی که برای تهیه گزارش به روستاها رفتهایم و مشکلات مردم را چنان پیچیده به دست و پای آنان دیدهایم که امید چندانی به حل آن نداشتهایم؛ انگار فقط یک مدد غیبی بتواند گرهگشا شود. اینها همه از آن رو بوده که مسئولان از پس کار برنیامدهاند. فقط آمدهاند و رفتهاند و این میان، تنها نظارهگر مشکلات مردم بودهاند.
اما اگر بعدها بخواهیم سفر کوتاهمان را به چاه نسر مرور کنیم چیزی که از ذهنمان میگذرد ایده هوشمندانهای است که توانسته مشکلات مالی افراد زیادی را حل کند، افرادی که جزو مددجویان کمیته امداد هستند.
در روستای چاه نسر به چشم خود دیدیم چطور این ایده خلاقانه توانسته سر سفره آدمهایی نان بگذارد که نه توانی برای کارکردن دارند و نه سرمایهای برای آن. این اتفاق بهترین دلیل و رهاورد گزارشی بود که در پی آن رفته بودیم.
چاههایی در سایه کوه
«نسر» به جایی از کوهستان میگویند که آفتاب به آن نمیتابد یا بسیار کم میتابد و نیز به سایبانی میگویند که بر سر کوه، از چوب و علف ساخته میشود. وجه تسمیه روستای چاهنسر هم از همین تعابیر میآید. چون این آبادی، در پناه کوه است و به گفته خود روستاییان، سایه کوه، از بعدازظهر روی خانههای روستا را میگیرد.
اسدا... عطاآبادی که از بزرگان آبادی بود، در اینباره گفت: «قدیمیهامان میگفتند در گذشته، اینجا چشمه آبی بود. به همین دلیل چند چادرنشین اینجا آمده و زندگی را شروع کردهاند. بعدها کمکم چند خانوار دیگر آمدند. نسر هم به معنی سایه است. به دلیل اینکه چاهها در سایه کوه بودهاند اینجا را چاه نسر میگویند.»
مرضیه سالاری، توی ماشین و در مسیر رسیدن به زادگاهش توضیح داد که کمیته امداد به مددجویانش وام داده و با همان وام، این پنلها را برایشان نصب کرده است. روستاییان حالا با فروش برق تولیدشده به شبکه برق کشور درآمدی ثابت دارند.
توی چاهنسر، بعضی پنلها روی بام خانهها بود و بعضیها توی حیاطهای فراخی که روستاییان داشتند. کوچهها پهن و آسفالت و خلوت بود و بادی که میوزید، احساس سبکی میداد. گاهی چند بچه یا مرد و زن عبور میکردند. سگی هم از پی ما افتاده بود. سالاری طنابی را که از در خانهای بیرون بود کشید و در باز شد. گفت: «خانه داییام است.»
رفتیم داخل. توی حیاط آفتاب گرفته، پنلها کنار هم قرارگرفته بود و اهل خانه، داخل بودند. تعدادی پنل هم روی پشتبام قرار داشت. خانم خانه پرده توری را کنار زد و آمد توی حیاط. چادرش را دور کمرش بسته بود، مثل دامن.
فاطمه خانم عطایی تعارفمان زد برویم داخل که وقتش نبود و نرفتیم. پرسیدیم عایدی این پنلها برایش چه بوده؟ گفت: «هر ۶۰ روز سه تا چهار میلیون میریزند.»
سالاری گفت: «وقتی قسط وام مددجویان تمام شود، تمام درآمد ذخیره برق به حسابشان میآید و آن موقع وضع بهتری هم پیدا میکنند.»
پنلها برای اینکه بازدهی خوبی داشته باشند، باید هر روز چندبار با تِیهایی که اهالی خودشان درست کردند، خاکگیری شوند. میزان ذخیره برق با تمیزی پنلها ارتباط مستقیم دارد.
فاطمه خانم تی را دستش گرفت و نشانمان داد که چطور باید این کار را انجام داد. موقع خداحافظی تا دم در بدرقهمان کرد و ما توی کوچههای خلوتِ سر ظهرِ چاهنسر راه افتادیم.
چاهنسریها از وطنشان دل نمیکنند
چاهنسر ۴۰۰ خانوار و حدود ۱۵۰۰ نفر جمعیت دارد که از این میان، ۸۰ خانوار تحت پوشش کمیته امداد و مددجو هستند. تاکنون برای ۳۵ مددجو پنل خورشیدی نصب شده است تا از این محل، اموراتشان بهتر بگذرد.
نکته جالب توجه این است که براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، ۲۴۱ خانوار در روستا ساکن بودهاند، یعنی برخلاف بسیاری از روستاها که مهاجرت به شهر اتفاق میافتد و از جمعیت کاسته میشود، در اینجا شمار ساکنان به مرور زمان بیشتر شده است.
خانم دهیار توضیح داد که اینجا تقریبا همه امکانات زندگی فراهم است و دلیلی برای مهاجرت وجود ندارد: «تعمیرگاه، لباسفروشی، کفشفروشی، لوازم خانگی، مرکز بهداشت و حتی ساندویچی داریم. یک پست بانک هم داریم که کارهای کافینت را انجام میدهد. اینجا آنتندهی و اینترنت هم عالی است. برای همین با اینکه روستا به سمت خشکسالی رفته، مهاجرت خیلی کم داشته و پیشرفت آن خوب بوده است. در بعضی روستاها به سختی یکی دوتا سوپری دیده میشوند، ولی اینجا بیش از ۱۰ سوپری هست. مرغ فروشی و شیرینی فروشی هم داریم. مدرسه نیز تا کلاس هشتم هست. بعد از آن بچهها برای ادامه تحصیل باید به «تقیآباد» بروند. افرادی را داشتهایم که چندسالی در شهر زندگی کردهاند و بعد دوباره به اینجا برگشتند.»
توفان میتواند در کار پنلها سنگاندازی کند
باد که کمی زورش را زیاد کرد برایمان این سؤال پیش آمد که باد و توفان شدید، به پنلها آسیب نمیرساند؟
طبق گفتههای سالاری به دلیل توفان شدید اخیری که آمده، بعضی پنلها از جا کنده شدهاند: «سالی یک بار به آنها خسارت وارد میشود بهویژه که اینجا منطقهای بادخیز است. از طرف خود کمیته امداد افرادی هستند که برای رفع این مشکل میآیند، البته به مددجوها گفته شده بود که بهتر است بهخاطر باد، یکسری جوشکاریهایی انجام شود که بعضیهایشان سهلانگاری کردند و این خسارتها به همین دلیل پیش آمد.»
قبل از اینکه پنلها را برای مددجویان نصب کنند، آنها را برای آموزشدیدن به مشهد برده و تمام نکات لازم را به آنها یاد دادهاند. حتی شماره تلفنی به آنها داده شد تا در مواقع ضروری بتوانند تماس بگیرند.
کشاورزان حالا پسته و زعفران میکارند
داشتیم میرفتیم سمت خانه شهربانو خانم تا پنلهای حیاط او را هم ببینیم. معماری خانههای روستا از حالت سنتی بیرون آمده و تقریبا همهشان سیمانی بود. فقط یکی دو تا سقف گنبدی دیده میشد که به گفته دهیار محل نگهداری دام است. آنطور که سالاری گفت، در چاهنسر طرح «هادی» اجرا شده است و میتوان گفت روستا و کوچهها و خانههایش کوبیده و دوباره ساخته شدهاند. در گذشته کوچهها اینقدر پهن نبوده، اما حداقل امکانات روستایی از سالها قبل وجود داشته است: «از قبل از تولد من هم اینجا آب و برق داشته. فقط گاز نداشتیم که خدا را شکر ظرف چند ماه آینده قرار است گازکشی شود.»
مردمان چاهنسر برای سالها دامداری و کشاورزی کرده و گندم و جو و هندوانه کاشتهاند. زمینهای کشاورزی حدود هفت هشت کیلومتر از روستا فاصله دارد. باغها همانجایی سبز شده که چاهها قرار داشتهاند، اما شواهد میگوید حالا این روستا دارد گرفتار خشکسالی میشود، مثل خیلی از آبادیهای ایران که نبود بارندگی خاکشان را امسال تشنهتر از همیشه کرده است.
برای همین است که چاهنسریها رو آوردهاند به پسته و زعفران کاشتن تا رزق و روزیشان را از سفره دیگری برداشت کنند.
بقیه اهالی هم قصد نصب پنل را دارند
پنلهای خانه شهربانوخانم بهمدی را هم دیدیم و چند کلامی با او حرف زدیم. شهربانو خانم گفت: «حالا که بچههایم خانه خودشان رفتهاند، نه گوسفند دارم و نه چیزی. تنها هستم و هر روز این پنلها را تمیز میکنم. مشغول همین هستم دیگر. هر دو سه ماه، سه چهار میلیونی به حسابم میریزند.»
مرغ و خروسهای خانه از آفتاب وسط روز گریختند و زیر سایه پنلها پناه گرفتند و ما از شهربانو خانم خداحافظی کردیم.
بعضی از زنهای چاهنسر به جز اینکه در کار کشاورزی و دامداری کمک حال مردانشان هستند، کار قالیبافی هم انجام میدهند. حالا تمیزکردن پنلها برای زنهای مددجوی روستا، کار جدیدی محسوب میشود.
توی یکی از کوچهها علی آقای عطایی را دیدیم که از دامداران اصلی روستا بود. او گفت حال و روز این روزهای دامداران چاهنسر چندان خوش نیست: «همه گوسفندهایم از گشنگی غَش کردهاند. نه کاه داریم نه چیز دیگر. گوسفندها صبحها به چرا میروند و غروبها گرسنه برمیگردند. بارندگی امسال خیلی کم بوده و اگر چند هفته دیگر هم خبری از باران نباشد، مجبوریم گوسفندها را بفروشیم. دیمهکاریها هم خشکیده.»
اهالی روستا که در این چندسال به چشم خود دیدهاند نصب پنلهای خورشیدی برای مددجویان کمیته امداد درآمدزایی داشته است، به فکر افتادهاند که در حد امکان این کار را انجام دهند؛ چون روستا هرسال دارد بیش از پیش به سمت خشکسالی پیش میرود، اما حالا برای نصب پنل، سرمایه بسیار زیادی لازم است که روستاییها آن را ندارند. مگر اینکه وام بانکی به دادشان برسد.
با نبود شقایقها باید ساخت
دیدار آخرمان با اسدا... عطاآبادی در خانه باصفایش بود. آقا اسدا... ۶۱ ساله و معتمد آبادی بود. او از قدیم چاهنسر برایمان گفت و از روزگار سختی که داشتند. با کم و کاستیها ساختند و حالا امکانات خوبی دارند. آقا اسدا... خوشحال بود که بین چاهنسریها اختلاف و چنددستگی نیست و همه با هم متحد هستند. نصب پنلها هم اتفاق خوبی برای روستایشان بوده، اگرچه مردم در ابتدا به دلیل نداشتن شناخت کافی، در برابر اجرای این طرح مقاومت میکردند: «حالا بیشتر اهالی درخواست نصب را دارند، اما سرمایه زیادی میخواهد. فعلا از طریق سپاه برای وام ۵۰ میلیونی ثبتنام میکنند. مردم هم خودشان ۳۲ میلیون دیگر میگذارند تا برایشان پنل نصب شود.»
قبل از بازگشت، از دامنه کوه کمی بالا رفتیم تا بتوانیم عکس مناسبی از پنلهای روی پشتبامها بگیریم. دامنهها خشک بود و این طرف و آن طرف اندک سبزیای دیده میشد. سالاری گفت: «یادم هست وقتی بچه بودم این دامنهها پر از شقایق بود. جوری که وقتی از پایین به دامنهها نگاه میکردیم انگار فرش قرمز پهن کرده باشند.»
تصور چنین زیباییای، حسرت به دل میآورد، اما کاری نمیشود کرد. با طبیعت نمیتوان جنگید، گرچه تغییر طبیعت را ناشی از عملکرد نامناسب ما انسانها بر روی زمین میدانند. در هرحال چاهنسرِ حالا با قدیم فرقها کرده، اما جای شکرش باقیست که افراد زیادی حالا دارند از سفره خورشید نان میخورند.
پس از مشهد، نیشابور در بهرهمندی از پنلهای خورشیدی پیشقدم بود
به گفته رئیس کمیته امداد امام خمینی شهرستان نیشابور، نصب پنلها در روستاهای نیشابور (ازجمله چاهنسر) از سال ۱۳۹۵ شروع شده است. هادی محمدیان در گفتوگوی تلفنی با شهرآرا گفت: سال ۹۵، ۶۵ پنل خورشیدی برای اجرای طرح آماده بود. ۳۵ عدد را در چاه نسر نصب کردیم و بقیه در روستاهای دیگر. این یک کار نو بود. آن زمانی که ما این طرح را اجرا کردیم کمیته امداد، فقط چندتایی را در مشهد نصب کرده بود. نیشابور اولین شهری در استان بود که بعد از مشهد، طرح نصب پنلها را اجرا کرد.
به گفته رئیس کمیته امداد امام خمینی شهرستان نیشابور، قبول این کار در اوایل هم برای مردم و هم مسئولان دشوار بوده است: «ما با شرکت برق قرارداد بستیم و کار را شروع کردیم. به آن مددجویانی که شرایط وام اشتغال را داشتند حدود ۲۳ میلیون تومان وام دادیم. الان هر مددجو به طور متوسط، ماهانه یک میلیون و ششصد تومان درآمد دارد که ۳۰۰ تومانش را باید برای قسط وامش بپردازد. درواقع مردم، برق ذخیرهشده را به شرکت برق میفروشند. قسط وامشان که تمام شد، تمام درآمد توی جیب خودشان میرود.»
او تأکید کرد: «البته درآمد مددجوها در فصلهای مختلف، به خاطر کم و زیادشدن آفتاب، متفاوت است. ضمن اینکه تمیز نگهداشتن پنلها ارتباط مستقیمی با افزایش ذخیره نور خورشید و درآمد دارد، اما به طور میانگین میتوان گفت هرخانواده یک میلیون و ششصد هزار تومان درآمد دارد.»
طبق نظر محمدیان، به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی کشور، اکنون نصب پنل، بیش از ۶۰ میلیون تومان هزینه دارد. به همین دلیل کمیته امداد دیگر اجرای این طرح را به صرفه نمیداند: «البته به دلیل مفید بودن طرح و بیدردسر بودن آن برای مددجو، ما همیشه پیگیر افزایش پنلها هستیم و در اولین فرصتی که ببینیم وضعیت مناسب و برای مددجو به صرفه است حتما این کار را میکنیم.»