خسرو فرمند | شهرآرانیوز؛ رمانی نروژی دستمایه فیلمسازی دانمارکی میشود تا بازیگری سوئدی نقش قهرمان آن را ایفا کند و همه اینها با هم و در کنار موضوعهای دیگر، تولید یکی از نخستین فیلمهای موفق دانمارکی در جهان را رقم میزند، البته هر سه کشور در ساخت فیلم سیاه و سفید «گرسنگی» (۱۹۶۶) همکاری کردهاند و به این ترتیب، نخستین همراهی سه کشور اسکاندیناوی در تولید فیلم، سبب شکل گرفتن یک اثر مطرح در سینمای واقعگرای اجتماعی شد.
اقتباس کمابیش وفادار هِنینگ کارلسِن از رمان کِنوت هامسون (۱۹۵۲ - ۱۸۵۹) داستان نویسندهای تنگدست (پِر اُسکارشون) را به تصویر کشیده است که در وضعیتی اسفناک به دنبال لقمهای نان و امیدوار به پذیرش نوشتههایش در نشریات است. داستان در سال ۱۸۹۰ در شهر کریستیانیا (اسلوی امروزی) میگذرد. قهرمان یا درواقع ضدقهرمان گاهی چند شبانهروز را با جیب و شکم خالی سر میکند و در این اوضاع باید مقالهاش را هم به سرانجام برساند. صاحبخانه او را بیرون میکند و او گاه ناچار میشود شب را در خیابانهای سرد پایتخت نروژ به صبح برساند.
مرد گرسنه در پیدا کردن شغل هم شکست میخورد و از سویی توجهش به زنی (گونِل لیندبلوم) جلب میشود که طبقه اجتماعیاش رسیدن به او را برای قهرمان فیلم ناممکن جلوه میدهد. نویسنده آسوپاس ویژگیهای انسانی خاصی دارد. همچون خیلی از همنوعان خود به راحتی دروغ میگوید و رفتارهای دافعهدار مثل ایجاد مزاحمت برای شخصیت زن از او سر میزند. از طرفی، عزت نفسش بارها او را از پذیرفتن پول باز میدارد و حتی وقتی سردبیر نشریهای که او آرزو دارد مطلبش را برای چاپ بپذیرد، از اوضاعش میپرسد، او وانمود میکند مشکلی ندارد؛ به این ترتیب پیشپرداخت احتمالی حقتحریرش را از دست میدهد.
در سکانسی از فیلم، مرد مفلوکی از او گدایی میکند و نویسنده جلیقهاش را گرو میگذارد و با پولش به آن بینوا کمک میکند. در این شخصیت، چیزی بین غرور و انسانیت دیده میشود و رفتارهای بشردوستانهاش جدا از وارونهنماییهای او نیست. گرسنگی این مرد لاغراندام عینکی را نهتنها به سوءتغذیه که به سوی فروپاشی سوق میدهد، اما او همچنان میخواهد مقاومت کند و ضمن حفظ شأن انسانیاش روزهایی خوب را تجربه کند. بااینهمه، سقوط نزدیک است.
ضعف جسمانی او را وا میدارد از سربههوایی فروشنده یک مغازه سوءاستفاده کند، اما بعد از اینکه اشتباه فروشنده پولی را نصیب او میسازد، برمیآشوبد و صحنهای از ویرانی را با فریاد کشیدن بر سر طرف مقابل به نمایش میگذارد. صحنهای که در سکانسی دیگر با از خود بیخود شدن و گریستنش، هستی میپذیرد. کارگردان بهقدری در ارائه این صحنهها موفق است و بازیگر نیز چنان بازیای از خود ارائه میکند که بیننده فیلم ممکن است همراه با آدم اصلی ماجرا دلش ضعف برود و اعصابش خرد شود و از دست او و زمانهای که حال بدش را سبب شده حرص بخورد.
یکی دیگر از سکانسهای بهیادماندنی فیلم هنگامی شکل میگیرد که ما با مردی تحقیرشده در یک موقعیت عاشقانه روبهرو میشویم. رفتار زن تمایل او را به مرد نشان میداده، ولی ناگهان او را از خود میراند. زنی که گویا تعادل روانی ندارد، اما نویسنده گرسنه برخوردش را تحقیری از سر اختلاف طبقاتی تلقی میکند. در نهایت چارهای برای قهرمان نمیماند جز پا گذاشتن در مسیری دیگر. او که زمانی از روستا راهی شهری خشن و بیرحم شده تا آیندهاش را بسازد، حالا پا بر عرشه کشتیای باری میگذارد تا آیندهای دیگر را بیازماید...
رمان «گرسنگی» یا «گرسنه» اثری بود که نام نویسندهاش کنوت هامسون را مطرح ساخت. او که خود در یک خانواده بیچیز روستایی چشم به دنیا باز کرده بود، در ظاهر زندگی خودش را پایه نگارش رمانش ساخت. نویسندهای بزرگ که طبیعت را به زندگی شهری ارجح میدانست، از انگلیسیها و آمریکاییها بیزار بود و احترام عجیبی برای هیتلر و آلمان و نازیها قائل بود، محبوب و منفور شد، نوبل ادبیات را به دست آورد و گفته شده بر نویسندگانی، چون فرانتس کافکا تأثیر گذاشته است. او پیش از فراگیر شدن شیوه جریان سیال ذهن در ادبیات داستانی با قلم جیمز جویس، مارسل پروست، ویرجینیا وولف و ویلیام فاکنر داستانهایی روانکاوانه نوشت که در آنها از تکگویی و سیلان ذهن سود برده شده بود.
خود «گرسنگی» نیز یک روایت تکگویی است که از قِبل آن حالات و رفتارها و خلق و خوی قهرمان داستان بیان میشود، البته واسطه سینما به اندازه ادبیات از پس این حالات و احوالات برنمیآید، زیرا ابزاری به نام دوربین سر و کارش با عینیت است و این قلم است که ذهنیت و عینیت را در کنار هم میتواند عرضه کند. بااینحال، فیلم اقتباسی یادشده تا حدی پذیرفتنی و به خاستگاه ادبی خود پایبند بوده است، اگرچه به یاری امکانات سینمایی و توان فیلمساز، اثری پیشروی بیننده گذاشته که شرمسار سینمادوستان هم نشود.
سال ۲۰۰۱ اقتباس دیگری از این کتاب ساخته شد که کارگردان آن ماریا گیسه است.
در ایران، از رمان مدنظر چند ترجمه به فارسی منتشر شده است که از آن میان میتوان به برگردانهای قاسم صنعوی و احمد گلشیری اشاره کرد.
*در نگارش این مطلب، بهجز فیلم «گرسنگی» از منابعی، چون کتابهای «راهنمای فیلم روزنه؛ بهزاد رحیمیان؛ جلد اول (۱۹۶۹ - ۱۸۹۵)؛ انتشارات روزنه کار، ۱۳۷۹» و «گرسنه؛ کنوت هامسون؛ احمد گلشیری؛ انتشارات نگاه، ۱۳۸۳» استفاده شده است.