امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - برای نوشتن در مورد اثری که به یک واقعه دینی و تاریخی اشاره دارد، لاجرم باید از آن واقعه اطلاعات کافی و بهاندازه داشته باشیم. در کتاب تاریخ طبری آمده که سه تن از خوارج به نامهای، «عبدالرحمن ابن عمر ابن ملجم»، «برکبنعبدالله» و «عمرابنبکرتمیمی» یکدیگر را در مکه ملاقات کردند و با هم به مذاکره پرداختند.
نتیجه دیدار این شد که آنها پس از پایان مراسم حج، سوگند یاد کردند که «علیابنابیطالب (ع)»، «معاویهابنابیسفیان» و «عمرابنعاص» را بکشند. آنها میخواستند از این طریق انتقام کشتار یارانشان در جنگ نهروان را هم بگیرند. به هر روی، آن سه با نیت ترور از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به سمت هدفشان رفتند. گرچه برکبنعبدالله و عمرابنبکرتمیمی نتوانستند نیت خود را عملی کنند. تنها کسی که توانست به نیت شوم خودش برسد، ابن ملجم مرادی بود. او با جهل و شقاوت، در سال ۴۰ هجری-۶۶۱ میلادی- واقعهای را رقم زد، که رد داغش تا ابد بر جگر اسلام و انسانیت ماند.
«علیابنابیطالب (ع)» نخستین امام مسلمین پس از حضرت رسولخدا (ص) در سحرگاه روز ۲۱ رمضان آن سال در محراب نمازش در مسجد کوفه به دست ابنملجم ضربهای بر سر مبارکش خورد و دو روز بعد شهید شد. بدین ترتیب یکی از غمانگیزترین ترورهای تاریخ در آن ساعت و آن روز اتفاق افتاد. این اتفاق از ابتدای روی دادنش آنقدر سهمگین بود که نمیشد به زبان ساده بیانش کرد. پس هنر را در رگ خشکیده جامعه آن روزگار، چون خون به جوشش انداخت و منشأ بسیاری از داستانها، اشعار، نقشها، خطها و فیلمها شد. از سخنرانیها و شعرسراییها و سخنرانیها و خطابهها و خطاطیهای آن روزگار تا نقاشیها و عکسها و فیلمهای الان، بسیاری از هنرمندان را درگیر نقل آن واقعه کرده است. اثری که قصد دارم تشریح کنم به شرح همین واقعه میپردازد و مربوط به یکی از این هنرمندان است.
«علی بحرینی» نقاشی بوشهری که در کارهایش ارادت خاص و خالصی به اولیا دارد. او قریب به سی سال است که به صورت حرفهای نقاشی میکشد و تاکنون ۱۸ نمایشگاه انفرادی در استان بوشهر و حدود ۱۱ نمایشگاه انفرادی در سراسر کشور برپا کرده است. او همچنین در ۲۵ نمایشگاه گروهی نقاشی نیز حضور داشته است. در کارنامه پروپیمانش جوایز استانی و کشوری بسیاری موجود است. سبک و سیاق او در نقاشی رئالیستی است. وی همچنین از تلفیقی از سبکهای رئال، هنرایرانی (مینیاتور) و امپرسیونیسم نیز در آثارش استفاده میکند.
در اثر فیگوراتیو پیش رو از سبکهای رئالیسم با تلفیق امپرسیونیسم در رنگگذاری استفاده کرده است. او مثل نقاشان سبک امپرسیونیسم، از ضربههای کوتاه قلممو برای حرکت دادن به کل کار استفاده کرده است. ترکیببندی در این اثر، در یک راستای عمودی در میانه تابلو، با تکیه بر خط شمشیر افراخته، شخصیت منفی ایستاده در پشت سر و شخصیت محوری اثر شکل گرفته است. هنرمند با دقت و ظرافت در رنگگذاری، سکون و آرامش را در پایین صفحه جمع کرده است. جایی که حضرت برای ادای تشهد با کمال آرامش و طمأنینه نشسته است. در حالی که بقیه اثر با رنگهای تیره و مهاجم رنگگذاری شده است که، چون دود بر فراز سر علی (ع) در حال چرخش هستند. دستها و صورت حضرت به سبک رئال ترسیم شدهاند و اثری از هیچ ضربهای از قلممو بر آنها نیست. گویی در خلسهای قرار گرفته که هیچ خللی در آن راه پیدا نمیکند. آرامشی که حتی با ضربه هم ممکن نیست زایل بشود. خط سیر حرکت چشم در این اثر از سمت چپ به راست است. جایی که در گردابی از حرکتهای کوتاه قلمموی نقاش، رنگهای روشن به تیرگی میشتابد.