الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز - «من یک جوان سی ساله ام. بعد از ۳۰ سال تازه خودم را کشف کرده ام. بعد از دو دهه سرگردانی تازه فهمیده ام با خودم چند چندم! این یک درد است. گاهی دلم برای خودم میسوزد که کسی نبود در نوجوانی، دستم را بگیرد و مسیری به من نشان دهد که متناسب با استعداد و توانایی ام باشد. شاید این جمله من به مذاق خیلی از عزیزانی که یدطولایی در کار فرهنگی و آموزشی دارند، خوش نیاید، اما حداقل با خودشان فکر کنند برای استعدادیابی و مسیر دهی به نوجوانی که باید هنرِ کار کردن و زندگی کردن را بیاموزد، چه کرده اند؟ ما نوجوان را تک بعدی بزرگ میکنیم؛ به او میگوییم فقط درس بخوان. نوجوانی پله نخست ساخت یک کشور است. ما برای ساخت یک کشور، کماندوی فرهنگی میخواهیم.
کوماندویی که درس خوانده و آموزش دیده باشد، بدنی ورزیده داشته باشد و از همه مهمتر بداند قرار است در این کشور چه کاری کند. به قول خودمان، چه کاره شود.» این جملات محسن فرحناکی مقدم است، جوانی سی ساله که هیئتی برای نوجوانان راه اندازی و طرحش برای تربیت کوماندوی فرهنگی را به دفتر مقام معظم رهبری فرستاده است؛ طرحی که از سوی وزارت دفاع به عنوان طرحی نوجوان ساز مورد توجه قرار گرفته است.
حوض کوچک و آب نمایی که با قمقمه درست شده است. روی دیوارها با پارچههایی کنفی و گونی شکل، برگههایی زده اند. صحبتهای ما وسط این سنگر فرهنگی انجام میشود. محسن فرحناکی مقدم، مدیر مجموعه فرهنگی تفریحی هیئت «المهدی» است. صحبت هایش را از ۱۵ سال قبل شروع میکند. از همان دوران نوجوانی خودش؛ «من بچه هیئتی بودم. مسجد میرفتم. درس میخواندم، اما نمیدانستم بزرگ شوم قرار است چه کاره شوم. این مشکل فقط مشکل من نبود.
تقریبا همه ما همین مشکل را در نوجوان و حتی جوانی تجربه کرده ایم. تا سالهای اوایل دهه ۲۰ بارها کارهای مختلفی را شروع کردم، اما به نتیجه نرسید. سبزی فروشی، فروشندگی لباس در مغازههای اطراف حرم، کار لوازم صوتی و تصویری. انگار این کارها برای من ساخته نشده بود. شاید هم من برای این کارها ساخته نشده بودم.
یک روز برای نصب لوازم صوتی به مدرسهای رفتم. زنگ تفریح بچهها بود. در همان زمان کوتاه، بچههای مدرسه دورم حلقه زدند. بعد از زنگ، مدیر مدرسه به من گفت: خیلی عجیب است. تا حالا کسی را ندیده ام که در مدت چند دقیقه، این همه پسربچه پرشر و شور را دور خودش جمع کند. شما بیشتر از نصب لوازم صوتی، میتوانید یک مربی پرورشی باشید. چیزی که مربیهای پرورشی دنبالش هستند، ارتباط با بچه هاست که شما در چند دقیقه توانستید خوب ارتباط برقرار کنید. آن مدیر مدرسه استعدادی در من کشف کرد که خودم نتوانسته بودم کشفش کنم.
سال ۹۱ بود که مسئول پایگاه بسیج یکی از مساجد مشهد شدم. در چند ماه با برنامههایی که اجرا کردم، توانستم ۱۵۰ دانش آموز را جذب کنم. اما خودم میدانستم کار کردن و نگهداشتن بچهها کاری سخت و زمان بر است. از طرفی مسئولیت پایگاه بسیج عنوانی است که جابه جا میشود و احتمال داشت به محله دیگری فرستاده شوم؛ بنابراین تصمیم گرفتم هیئتی برای نوجوانان راه اندازی کنم.»
فراز و فرود جذب بچهها
این جوان مشهدی کار کردن با نوجوانها را کاری سخت میداند و به گفته او همین سختی جذب نوجوانها باعث میشود خیلیها سراغ این حوزه نروند.
فرحناکی جذب سخت بچهها به مسجدها را به چند عامل ارتباط میدهد که مهمترین آن ها، نداشتن برنامه و برداشت شخصی از دین است. او میگوید: چرا مسئولان فرهنگی ما یک بار فکر نمیکنند چرا جوان و نوجوان ما از مسجد دور است؟ چرا مساجد ما بیشتر تنها در زمان نماز باز هستند، اگر هم کلام و همراه بچهها شویم، بدون آنکه اجبار کنیم، بچهها جذب میشوند.
او در ادامه به برنامهای که نوشته است، اشاره میکند. برنامه او برپایه محور مورد تأکید خانواده ها، آموزش، استوار است. البته تأکید میکند که تنها با یک بُعد نمیتوان بچهها را برای آینده آماده کرد. فرحناکی به مهارت آموزی و آچار به دست بودن بچه ها، ورزشکار بودن برای تندرستی و ورزیده بودن نوجوان، به عنوان محورهای دیگر برنامه اش اشاره میکند؛ محورهایی که به گفته او در نهایت به یک نکته اساسی ختم میشود، آن هم اینکه خداوند، انسان پرتلاش، کوشا، دین دار را دوست دارد.
۱۳۰ کوماندوی فرهنگی
این فعال فرهنگی با همین برنامهها حالا ۱۳۰ نوجوان از مناطق مشهد و نیز گلبهار را جذب کرده است تا بتواند از آنها کوماندوی فرهنگی بسازد؛ نوجوانهایی که پای ثابت برنامههای او هستند. فرحناکی در برنامههای خود، جدا از محورهای اصلی برنامه اش که بر چند بُعدی شدن نوجوان استوار است، استعدادیابی را نیز به عنوان نتیجه و برآیند این محورها درنظر گرفته است.
طرح فرحناکی برای نوجوانها از سوی وزارت دفاع مورد توجه قرار گرفته و قرار است این طرح برای هزار و ۱۰۰ نفر از فرزندان کارکنان ادارههای زیر مجموعه این وزارت خانه اجرایی شود.