مینا رضازاده | شهرآرانیوز - «ما ایرانیان، مولوی را به قمار ترکها باختیم و رودکی را جزء مفاخر تاجیک وا گذاشتیم. اما اینبار نوبت ماست که ریشههای عمیق شاهنامه را در رگ و پیِ اساطیر این خاک ببینیم و برای حفظ آن ریشههای سترون و جهانگیرشدنش تلاش کنیم که بیشک این اتفاق عظیم در ثبت جهانی توس که برای مشهد خواستهای حیاتی است، مؤثر میافتد.»
افشین شحنهتبار، این حرفها را در خیابان گفت -حالا با کمی شاخ و برگ کمتر- وقتی برای بدرقهاش رفته بودم. برای بدرقه مردی که در این بحبوحه که هیچچیز را بیپول معامله نمیکنند، دلش به معاملههای بیسودی خوش است که در بازار ملتهب این روزها، سخت شده است، اما اگر بشود، نتیجهای جز اعتلای ایران و شناختهشدنش در دنیا ندارد. او مدیر و مؤسس و صاحبامتیاز «انتشارات شمع و مه» در تهران و لندن است. این انتشارات ابتدا در سال ۲۰۰۱ در ایران و پس از آن در سال ۲۰۰۷ در انگلستان به ثبت رسیده است و کارش را با انتشار ترجمه انگلیسی «از دل گریختهها» مسعود بهنود آغاز کرد که یک مترجم ایرانی-آمریکایی آن را ترجمه کرده بود و یک ویراستار ایرلندی هم ویرایشش را پررنگ کرد. روزنامه گاردین هم برای آن اثر معرفی نوشت. افشین شحنهتبار این روزها، چاپ و انتشار شاهنامه فردوسی به زبان اسپانیایی را در دست دارد که خردنامه بزرگان است و، چون همای، برفراز ایران به پرواز درآمده است در انتظار شانهای است که تاجش بشود. او درباره هزینه سرسامآور انتشار شاهنامه، فروش ملک شخصیاش برای اینکار، افاقهنکردنش و تلاشش برای پیدا کردن کسی که همپایش شود گفته است.
دقیقا. ببینید بحث ترجمه در ایران مثل جادهای یکطرفه شده است. ما در سال گذشته بیش از 500 جلد کتاب از زبانهای مختلف، حتی تایلندی، ترجمه کردهایم و در کشورمان بازار فروش برایشان فراهم کردیم که البته بسیار تحسینبرانگیز است ولی روند معکوس این کار هم باید صورت بگیرد ولی متأسفانه میبینیم تعداد آثاری که از فارسی در کشورهای غیرفارسیزبان ترجمه میشود، انگشتشمار و پراکنده است و بعضا حتی بیکیفیت و بدون حتی ذرهای ایراندوستی چاپ میشوند. ما نویسندگان قابلی داریم که کارشان قابلرقابت با نویسندگان خارج از کشور است. مشکلی در پل ارتباطی بین ما وجود دارد که همان ترجمه است. ببینید حتی ما در صادر کردن شاهکارهایمان هم اهتمام نداشتهایم. آثار بزرگ ما را کسانی مانند گوته برگرداندهاند. جای قفسهای از ایران در ادبیات جهان بسیار خالی است. این درحالی است که نویسندگانی از ترکیه نوبل میبرند و برای ما فقط حسرت باقی میماند. من واقعا عقیده دارم که آثار نسل جوان ادبیات کشور، قابلیت جهانیشدن دارد.
دکتر سالاس، زاده ونزوئلاست و فارغالتحصیل دانشگاه سوربن فرانسه. از ۲۸ سال پیش که با همسر ایرانی خود به ایران میآید، مشغول کار در رشته تحصیلی خود یعنی مردم شناسی و همچنین تدریس زبان اسپانیایی در دانشگاههای ایران میشود و از ۱۰ سال قبل تا به امروز برای این پروژه از دل و جان خود خرج کرده است.
بله. همانطورر که گفتم از همان ابتدا خانم نوذری (فرزند زندهیاد منوچهر نوذری) به این پروژه اضافه شد. او استاد گروه زبان و ادبیات اسپانیانی دانشگاه علامه طباطبایی و محقق دانشگاه مادرید و مترجم ادبیات داستانی است. دیگر شخصی که به همکاری با او میبالم، دکتر مهدی محقق پرآوازه است که احتیاج به معرفی ندارد و همچنین با اضافهشدن دکتر خاویر ارناندس، دکترای زبان فارسی و زبانشناس و مدرس بیش از ۷ زبان رایج دنیا به این کار به عنوان ویراستار، جمع خاص ما کامل شد.
خیر. ما تصمیم گرفتیم منتظر شویم تا کل کار تمام بشود و معرفی قدرتمند و جامعی از این کتاب داشته باشیم.
ما در تحقیقی که میان مردم مادرید انجام دادیم، متوجه شدیم که اصلا هیچ تصوری از شاهنامه و صاحب آن، فردوسی، ندارند زیرا تا به حال کار مؤثری در این زبان برای شناساندن این اثر گرانقدر به انجام نرسیده است. با اینکه این کتاب به زبان عامه مردم اسپانیایی زبان ترجمه شده است، گروه سنی مخاطبان مورد توجه ما، افراد 16 تا 40 سال هستند. پس ما برای قابل فهم بودن زبان فردوسی برای گروه سنی جوان از دکتر محقق کمک گرفتیم تا به سادهترین نثر ممکن رسیدیم که در زبان اسپانیایی بسیار خوش نشسته است. قصد ما این است که با برنامه معرفی در خوری که طراحی کردهایم، در پله اول، نظر همه دنیا و بهطورخاصتر، این گروه سنی را به این اثر جلب کنیم. این گروه، همان بخشی از خوانندگان کنجکاوند که به فانتزیها علاقه نشان میدهند مانند «ارباب حلقهها» و «نغمه یخ و آتش» و ... ما میخواهیم ثابت کنیم که خیلی از آثار و فیلمهای سینمایی مطرح دنیا بهصورت مقطعی از شاهنامه برداشت داشتهاند و خیلی عناصر فانتزی مدرنی که نسل جدید در دنیا مشاهده میکنند، چیزهایی بوده که ما هشتصد سال پیش در شاهنامه خواندهایم ولی دنیا از آن بااطلاع نیست که این ناشی از کوتاهی صد در صد خود ماست.
ما برای معرفی این اثر به ایران و جهان برنامههای بزرگی داریم که در چند مرحله اجرا میشود؛ برنامهای که در جهان مرسوم باشد و همچنین در خور جایگاه این اسطوره ملی ما. توجه داشتیم که کتابها به عنوان پایه کار مطرح هستند اما این روزها خود کتاب به تنهایی پتانسیل کافی و لازم برای شناساندن جامع یک اثر را ندارد؛ برنامههایی که حول و حوش آن راه میافتد بسیار مهمتر است. در نتیجه با نظر به این که شاهنامه اثری کاملا بصری است، و قابلیت این را دارد که بهصورت تصویری ارائه شود و به نمایش درآید، ما به سراغ دکتر نغمه ثمینی رفتیم. او نویسنده کنسرت نمایش «سی» و سریال «شهرزاد» و دیگر آثار مطرح سینمایی است. خانم ثمینی برای این منظور نمایشی ساده و کم شخصیت اما بسیار تأثیرگذار از داستانهای شاهنامه برای ما مهیا کردهاند که ما میتوانیم در کنار معرفی کتاب، با بازیگران مطرح، آن را به اجرا درآوریم. در این نمایش، نقشآفرینی آنها همراه میشود با یک تصویرپردازی سهبعدی در قالب موشنگرافی. در اصل فضای مجازی را با بازیگران حقیقی در هم میآمیزیم. اصل این تکنولوزی برای شرکت پاناسونیک هست ولی در ایران هم به صورت قدرتمند، این تکنولوژی وجود دارد و تا به حال تجربههای خوبی هم داشته است. این نمایش مدرن از شاهنامه، که همراه میشود با معرفی کتاب، در برنامهریزی ما از زادگاه فردوسی، شهر توس، آغاز میشود. پس از اجرا در چند شهر بزرگ ایران، در دیگر شهرهای دنیا که مشتاقانه انتظارش را میکشند، ادامه مییابد؛ مانند مادرید، اَلِکانته که از بزرگترین شهرهای اسپانیا هستند و شهر مکزیک و گوادالاخارا (شهر فرهنگی مکزیک) که قول همراهی با ما را دادهاند.
در جهان امروز هیچگاه یک ناشر، به تنهایی، از پس معرفی یک کار هنری کلان بر نمیآید. تئاترها، فیلمها، آلبومها و آثار بزرگ و مطرحشده در دنیا، قطعا کمپانیهای بزرگی پشت خود دارند که از آنها حمایت میکنند؛ مثل شرکت SONY وNetflix . البته راهی دیگر هم وجود دارد که این حمایتها در قالب طرحهای گرنت صورت بگیرد. طرح گرنت، وام بلاعوضی است که سازمانها خصوصی یا دولتی به طرحهای موردحمایتشان میدهند. این سازمانها در خارج از ایران بیشتر خصوصی هستند اما در داخل، این کار برعهده بخش دولتی و سازمانها و ادارههای که بخشهای فرهنگی دارند، گذاشته شده است مثل شهرداریها و بانکها. این بخشها باید در نظر داشته باشند که معرفی جامع اثری به عظمت شاهنامه، حالا که رویدادی در پیش روی ماست چه بازخوردهایی میتواند داشته باشد. کوچکترین صدای برخاسته از این اسطوره، دستآوردی مستقیم و مسلم برای اعتلای کشور است.