در سالهایی که من کودک بودم، یعنی اوایل دهه ۷۰، در مشهد، برق زیاد میرفت. مثل حالا نبود که مصرف برق پیک داشته باشد و مثلا بهتر بود که ما از وسایلی مثل اتو، لباسشویی، ظرفشویی، جاروبرقی و لوازمی از این دست بین فلان ساعت تا فلان ساعت استفاده میکردیم تا مشترک باشخصیتتری از نگاه اداره برق باشیم. راستش را بخواهید، آن روزها خیلی از خانهها به چنین امکاناتی دسترسی نداشتند. با این حال، برق هم زیاد میرفت. هروقت برق میرفت، من، برادران و خواهرهایم در حیاط کوچک خانهمان فرش میانداختیم و همراه با پدرم، در حالی که پشت به زمین و رو به آسمان دراز کشیده بودیم، سعی میکردیم از تماشای نور ستارگان در آسمان پاک آن روزهای مشهد لذت ببریم.
تا همین چند سال قبل هم در مشهد برق زیاد میرفت. سالهای اول دهه ۸۰ را میگویم. در واقع، رفتن برق فرصتی بود تا ما در خانه دور نور خاطرهانگیز شمعی که داشت نفسهای آخرش را میکشید، جمع شویم و از هر دری حرف بزنیم.
ما بچههای دههشصتی همه آموزشی را که درباره مصرف درست انرژی دیدهایم مدیون «بابابرقی» هستیم، مردی که تا سالها نمیدانستیم لباسهایش چه رنگی است، چون تلویزیون رنگی نداشتیم، اما هروقت میآمد، میگفت: «هرگز نشه فراموش، لامپ اضافی خاموش!» کلی ذوق میکردیم. هنوز آوای صدایش در گوشم شنیده میشود، بهخصوص وقتی میبینم جایی لامپی اضافه روشن است و من به عنوان یک فرد وظیفه دارم که از اتلاف انرژی جلوگیری کنم.
تلاش برای استفاده درست از انرژی و مصرف بهینه از آن علاوه بر اینکه باعث میشود با استفاده درست از انرژیهایی مثل آب، برق و گاز، شهروندان بهتری باشیم. این فرصت را به دیگران میدهد که آنها هم بتوانند از این نعمت بهرهمند شوند. تصور کنید قرار باشد یک روز بدون برق، آب و گاز زندگی کنیم. چه میشود؟ آیا میتوانیم بدون برق در روزگاری که تقریبا همه چیز نیازمند برق است، زندگی کنیم؟ یا برای یک روز آب نداشته باشیم؟ یا وسط زمستان گاز قطع شود؟ آن وقت چه خواهد شد؟ اگر هر شهروند در برابر یک لامپ اضافه روشن احساس مسئولیت داشته باشد، و اجازه ندهد که شیر آبی بدون آنکه مصرف شود باز باشد، یا با استفاده درست از انرژی گاز فرصت استفاده از آن را برای شهروندانی که در شهرهای کمبرخوردار زندگی میکنند فراهم کند؟ آن وقت چه شهر زیباتری خواهیم داشت!
همین حالا که دارید این مطلب را میخوانید، وزارت نیرو نگران تأمین برق در تابستان است. دلیل این نگرانی پایین آمدن سطح آب در پشت سدها به دلیل کاهش بارندگی در زمستان سال گذشته و بهار سال جاری است. آنها پیشبینی کردهاند با آغاز تابستان، شاهد خاموشی بیشتری در شهرهای بزرگ ایران باشیم. خب، با این شرایط، وظیفه ما به عنوان یک شهروند چیست؟ آیا نباید مراقب باشیم که لامپ اضافهای روشن نباشد؟ آیا نباید در ساعات پیک مصرف انرژی از وسایلی که برق بیشتری مصرف میکنند کمتر استفاده کنیم؟
ما باید این واقعیت را بپذیریم که استفاده از یک لامپ کمتر در مشهد باعث روشن شدن یک لامپ بیشتر در سیستانوبلوچستان خواهد شد. در دنیای امروز، مدل زندگی ما از مدل زندگی هموطنان دیگرمان که در شهرها و روستاهای دیگر زندگی میکنند جدا نیست. هیچ چیز مثل دیدن استفاده از شیلنگ آب به جای جارو من را اذیت نمیکند. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بعضیها همه تلاش خود را میکنند که با استفاده از فشار آب، محلی را تمیز کنند. تابستان پارسال، وقتی داشتم در یکی از خیابانهای مشهد راه میرفتم، یک شهروند محترم جلو درب مغازهاش را با فشار آب میشست! زنگ زدم ۱۱۸ و شماره اتفاقات آب را گرفتم. زنگ زدم اتفاقات آب و این ماجرا را به آنها گزارش دادم. چند ساعت بعد دوستان اداره آب زنگ زدند و از من به دلیل مسئولیت پذیری در قبال مصرف آب تشکر کردند. چرا نباید هرکدام از ما شهروندان مسئولیتپذیرتری در قبال اتلاف بیمورد انرژی باشیم؟
احتمالا شما هم واژه «انرژیهای پاک» را شنیدهاید، مثل استفاده از انرژی خورشید و باد برای تولید برق. جالب است بدانید روستای «چاه نسر» نیشابور با ۴۰۰ خانوار جمعیت، چند سالی است که با خشکسالی دست به گریبان است. اهالی روستا از سال ۱۳۹۵ با استفاده از انرژی خورشید برق تولید میکنند. پنلهای خورشیدی درسقف خانههای روستا علاوه بر اینکه از نظر دیداری چهرهای جالب به روستا داده باعث تحول اقتصادی و آبادی روستا شده است. حالا در روستای چاهنسر ۳۱ نیروگاه خورشیدی کوچک روی پشتبامها و حیاط خانهها نصب شده است و اهالی این روستا هرروز به صورت میانگین بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلووات برق تولید میکنند و در واقع، برق مصرفی روستا از دسترنج اهالی خودش است. ما هرچه بیشتر از انرژیهای اطرافمان درست استفاده کنیم، علاوه بر اینکه انسان بهتری در زندگی بودهایم، خدمت بیشتری به زمین، محیط زیست و آیندگان کردهایم، آیندگانی که ما در قبال آنها مسئولیم و باید زمین بهتری را به آنها تحویل دهیم.