حمل بر خودستایی نباشد، شهرآرایی که من در آن زندگی میکنم و حالا ۱۲ ساله شدنش را جشن میگیرم، به بلوغی زودرس دچار شده است. بلوغی که برای یک نوجوان ۱۲ ساله کمیزود است و البته برای جریدهای ۱۲ ساله مایه افتخار. اینکه چه شد که زودتر از معمول این بلوغ را نظاره میکنیم، دلایل مختلفی دارد که باید در سالهای فعالیت این مجموعه به جستوجوی آن پرداخت. از اتکا به جوانگرایی تا نترسیدن از سوژههای داغ و پرحاشیه، این نشریه کاغذی را به صدر روزنامههای برتر محلی کشور کشانده و بدون شک همین چیزهاست که حالا با غرور و افتخار میگوییم شهرآرا، خانه دوم ما، این روزها حرفهای زیادی برای گفتن دارد. شهرآرای ۱۲ ساله مشهدیها، در کنار افتخارات ۱۲ سال اخیر، پشتوانهای بیش از دو دههای هم دارد که آن را از خود مردم مشهد وام گرفته است.
شهرآرا از نخستین روزهای فعالیتش چه در قالب هفتهنامه و چه روزنامه، در کنار شهروندان مشهدی بوده و خواسته است تا زبان گویای آنها باشد. اقبال مشهدیها از روزنامه خودشان، گواه این ارتباط نزدیک و تنگاتنگ است و باید به عمیق بودن این رابطه دوطرفه بالید. چه گزارشهایی که گرههای کوری از زندگی خیلیها باز کرد و چه خاطرهنگاریهایی که با حضور مردم کوچه و خیابان بر برگهای این دفتر رقم خورد.
اما شهرآرای تازه به سن بلوغ رسیده همچنان که تاکنون بدون مردم مشهد، حرفی برای گفتن نداشته است، از حالا تا بعد هم فقط با حضور آنهاست که معنا پیدا میکند. باید بدانید چقدر دوستتان داریم و چقدر حرفهایتان برایمان شنیدنی است. باید بدانید که چقدر پیام هایتان امیدوارکننده است و به چه میزان به تک تک بچههای شهرآرا انرژی میدهد. حالا که روزنامه خودتان سنین نوجوانیاش را سریعتر از همترازانش طی کرده و بهنوعی دوران جوانی را مزهمزه میکند، بیشتر به حضور شما دلخوش کرده و بیشتر تشنه شنیدن حرفهایتان است. هرچند کرونا باب دیدارهای حضوری تحریریه با شما را محدود کرده، اما همچنان یکی از دلخوشیهایمان، دیدن پیامهای مهربانانه شماست. شهرآرای در راه جوانی را تنها نگذارید.