رینگ پیرامونی و پارک خطی بوستان کرامت مشهد مرداد ۱۴۰۳ به بهره‌برداری می‌رسد ویدئو | طهوریان‌عسکری: طی ۲ سال اخیر تحول مطلوبی در حاشیه شهر مشهد رخ داده است گفتگو با مخترع نمونه خراسان‌رضوی | بومی‌سازی قطعات و تکنولوژی ریلی ضروری است بیش از ۴۰ درصد متکدیان در مشهد، معتاد هستند | برخی خود را به شکل «زنان» درمی‌آورند رونمایی از نخستین چاپ‌برگردان روزنامه ادب هر ثانیه بیش از ۲۰ کیلوگرم پسماند در مشهد تولید می‌شود مشهد در کنار  کنارک | روایت خدمت نیرو‌های شهرداری مشهد برای کمک به سیل‌زدگان در سیستان و بلوچستان «زنگ سپاس معلم» در مشهد نواخته شد | استاندار خراسان رضوی: مسیر انقلاب در حال طی شدن است + فیلم رکوردی تازه برای مشهد ثبت شد اختصاص ۲۱ درصد اوراق مشارکت کشور به مشهد جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در مشهد برگزار شد + فیلم برپایی خیابان امام رضایی‌ها نقطه عطف برنامه‌های دهه کرامت اختصاص ۲۱ درصد اوراق مشارکت کشور به مشهد کریمدادی: چشم انداز ۲۵ ساله در مدیریت آب مشهدمقدس ترسیم شده است
سرخط خبرها

نمایی از قالی‌بافان در مشهد قدیم به‌روایت پایان‌نامه‌ای به‌یادگارمانده از دهه ۳۰ خورشیدی

  • کد خبر: ۷۰۰۷۹
  • ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۴
نمایی از قالی‌بافان در مشهد قدیم به‌روایت پایان‌نامه‌ای به‌یادگارمانده از دهه ۳۰ خورشیدی
احمد صنعتدار، برابر آنچه در مقدمه، توضیح می‌دهد برای جمع آوریِ اطلاعات این پژوهش به کارگاه‌های مشهد سرزده و پس از گفتگو با قالی بافان، مجموع آنچه را شنیده به اختصار آورده است.

هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ نقش ترنج، عطر رُناس می‌دهد و پس زمینه لاجوردش در چشم‌های بُراق زنی شلیته پوش حل شده است. زنی که گل‌های دامنِ چین دارش، راهی به باغِ قالی پیدا کرده است و با سرانگشتِ ابریشمی دفتینه می‌کوبد. صدای تاری غریب از طاقیِ دیوار‌ها پایین می‌ریزد و با نور می‌رقصد. رمه آهو‌ها، رج به رج از تار و پودِ دار بالا می‌روند و گلستانِ سنبله‌ها را زیباتر می‌کنند؛ این تصویر را سال‌ها پیش به عینه در یکی از خیابان گردی هایم در کوچه‌های مشهد قدیم دیدم، درست زیر سقف آجری کاروان سرای عباسقلی خان که پیش از، از سکه افتادنش، جای تماشای رنگین کمانِ کلاف‌های نخ و نقشینه‌های شطرنجی قالی مشهد بود. همه این خاطره ها، اما در همین روزها، یعنی خرداد سالِ ۱۴۰۰ خورشیدی وقتی در سرم دوره شد که گوشه یکی از قفسه‌های «کتابخانه تخصصی تاریخ در مرکز اسناد آستان قدس رضوی» به پایان نامه‌ای قدیمی برخوردم که موضوع آن «تاریخ قالی بافی در مشهد» بود.

 

این پایان نامه را که کاغذی کاهی با ابتدایی‌ترین نوع تایپ دارد و عکس‌های ضمیمه شده به آن از جراید قیچی خورده و با چسب چسپانده شده اند، دانشجویی به نام «احمدصنعتدار» با مشاوره «دکتر لطف ا... مفخم» در دهه ۳۰ خورشیدی نوشته است. احمد صنعتدار، برابر آنچه در مقدمه، توضیح می‌دهد برای جمع آوریِ اطلاعات این پژوهش به کارگاه‌های شهرمان سرزده و پس از گفتگو با قالی بافان، مجموع آنچه را شنیده به اختصار آورده است. موضوعی که مطالب این پایان نامه را خاص می‌کند، نوشته شدن آن در دوره‌ای است که گویا صنعت قالی بافی در مشهد به دلیل زیادشدن مشاغل مختلف تقریبا از رونق افتاده و کارگاه‌ها در آستانه جمع شدن هستند.

 

او می‌نویسد: «از زمان‌های بسیار قدیم، قالی بافی در مشهد رایج بوده و اکنون هم وجود دارد، زیرا علاوه بر خود اهالی شهر که به این شغل مشغولند، عده‌ای از زوار و مسافران تبریزی و کرمانی که در گذشته به مشهد آمده و مجاور شده اند، نیزدر دایره این مجموعه قرار گرفته‌اند. به همین واسطه هم هست که کارفرمایان قالی بافی مشهد، شامل کرمانی ها، تبریزی‌ها و خراسانی‌ها می‌شود. این گروه با اینکه طرز بافت و ابزار و دستگاه هایشان مخصوص شهر خودشان است، ولی نقشه قالی هایشان را به سبک خراسانی می‌بافند. با این همه هیچ چیز مثل گذشته نیست.

 

سابقا کارفرمایان قالی بافی کارگاه‌های بزرگی که شامل چندین دستگاه بود، داشتند و تعداد کارگران آنان برای هر دستگاهی به شمار ۵ الا ۱۰ نفر کارگرمی‌رسیدو، چون مواد اولیه قالی ارزان و کارگر فراوان بود، قالی‌های بسیار ظریف و زیبایی  بافته می‌شد. اصولا قالی‌های سابق تحت نظر کارگران باتجربه و هنرمند از کار درمی آمد و در نقشه و اسلوب رنگ آمیزی آن دقت کافی صورت می‌گرفت. همچنین نخ‌های قالی را با رنگ‌های نباتی و صد درصد ثابت رنگ می‌کردند، به همین دلیل قالی‌های مشهد جزو هنر‌های زیبا محسوب می‌شد، اما امروزه به واسطه گرانی مواد اولیه و کمی کارگر اولا قیمت قالی‌های دیگر به ظرافت و پاکیزگی گذشته بافته نمی‌شوند. ثانیا بیشتر رنگ‌ها جوهری شده و جای رنگ‌های ثابت و طبیعی را گرفته است و به همین علت قالی‌های این شهر جنبه تجاری پیدا کرده اند.»


صنعتدار یکی از دلایل این اتفاق را رواج ساخت مدرسه در مشهد می‌داند: «چون سابق دبستان و دبیرستانی وجود نداشت و صنایع دیگر هم مانند امروز زیاد نبود، مردم فرزندان خود را به کارگاه‌های قالی می‌گذاشتند که بعضی کارمزد و عده ای، دو ساله به اجاره کارفرما در می‌آمدند، ولی از وقتی که مدرسه‌ها تأسیس شده و توسعه یافته اند، مردم فرزندان خود را به جای کارگاه‌های قالی می‌فرستند درس بخوانند و آن‌هایی که بودجه تحصیل فرزندانشان را ندارند، بچه را عوض قالی بافی به مشاغل ساده و پردرآمدی، چون خیاطی، قلاب دوزی، زرگری، کفاشی، سماورسازی و مکانیکی می‌فرستند.

 

تقریبا می‌توان حدس زد که امروز مردم بر اثر استیصال و احتیاج، صدی ۲ تا ۳ از هر خانواده، فرزندانشان را به قالی بافی می‌فرستند. شاید به همین دلایل باشد که کارگر قالی بافی خیلی کمتر از قدیم وجود دارد و همین عده قلیل هم که هستند، روز به روز از تعدادشان کسر می‌شود.» این محقق در ادامه توضیح می‌دهد که سن کارگران قالی بافی از ۱۲ سال بالاتر رفته و دلیل آن را هم این گونه بیان می‌کند: «اداره کار به تازگی به کارفرمایان ابلاغ کرده که کودکان کمتر از ۱۲ سال را نباید به این کار گمارند، البته این دستور هنوز عملی نشده و کودکان ۶ تا ۱۰ ساله در کارگاه‌ها همچنان مشغول کار هستند، اما این قانون می‌توان کار قالی در شهر را به مخاطره بیندازد.»


او همچنین درباره شکل دستگاه‌های قالی هم می‌نویسد: «اصولا دستگاه‌های قالی ۴ نوع هستند؛ دستگاه‌های فارسی (کرمانی و خراسانی)، دستگاه کاشی، دستگاه ترکی و دستگاه زمینی. شکل و ساختمان دستگاه‌های فوق مربع، مستطیل و از جنس چوب هستند، البته به تازگی آن‌ها را از لوله‌های آهن نیز می‌سازند.» در این پژوهش اشاره‌هایی هم به مواد اولیه قالی شده و نویسنده می‌گوید که کارفرمایان مشهد از طریق روشی قدیمی و متفاوت با دیگر شهرها، پشم مورد نیازِ نخ قالی را به دست می‌آورند: «قالی بافان مشهدی، پشم مصرفی خود را از پشم پاییزه خریداری و کمتر پشم بهاره را برای قالی مصرفی می‌کنند، زیرا پشم بهاره به خاطر چربی‌ای که دارد، رنگ نخ در آن شفاف و براق نمی‌شود، در حالی که اگر بتوانند با ترفندی پشم بهاره را شسته و چربی آن را بگیرند، برای قالی مرغوب‌تر است، زیرا الیاف پشم در این فصل نرم‌تر و بلندتر است.»

 

حلاجی کردن پشم با ماشین موضوع دیگری است که گویا در این دهه اتفاق افتاده و تازگی دارد، زیرا در اطلاعات این پایان نامه آمده که چند وقتی است حلاجی پشم، ماشینی شده و قالی بافان می‌توانند روزانه ۵۰ تا ۶۰ کیلو پشم را با دستگاه حلاجی کنند، اما در روش دستی این عدد به ۳ تا ۵ کیلو کاهش می‌یافته است.» صنعتدار در ادامه می‌گوید که در مشهد، پشم نخ شده را برای رشتن، ابتدا با سنگ می‌کوبند و سپس با «جَلَک» می‌ریسند و حسن آن این است که دیگر پشم نیازی به حلاجی دوباره ندارد. در این پژوهش جلک را نوعی دوک معرفی می‌کنند که داخل چوبی به شکل «+» گرویده است، البته این دانشجو چند سطر پایین‌تر توضیح می‌دهد که به تازگی دستگاه‌های نخریسی در قزوین و تبریز کار رشتن پشم را انجام می‌دهند، اما گویا در این دوران، هنوز این دستگاه به مشهد نرسیده است.

 

او در پایان به صادرات قالی مشهد اشاره می‌کند و می‌نویسد: «قالی‌های جدید مشهد این روز‌ها به آمریکا صادر می‌شوند، اما مانند گذشته اقبال ندارند، ولی قالی‌های کهنه با نقشه‌های قدیمی که بافت مشهد هستند در آلمان طرف داران بی شماری دارند.» اما سند‌های تاریخی و مکتوبات بسیاری شاهد این هستند که سرنوشت قالی مشهد همیشه این‌طور نبوده و روزگاری طرفدارانی جهانی داشته و تارو پودشان، گلستان خانه اعیان و اشراف چند قاره جهان بوده‌اند.


با تشکر از راحله یگانه مسئول کتابخانه تخصیصی تاریخ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->